صفرعلی پالبوسی

صفرعلی پالبوسی

نام: صفرعلی

نام خانوادگی: پالبوسی

نام پدر: غلامحسین

تاریخ تولد: 1339/04/07

تاریخ شهادت: 1362/01/28

محل تولد: آستانه اشرفیه

محل مزار: درگاه (2)

شهرستان محل پرونده: لاهیجان

QR Code صفرعلی پالبوسی

هفتم تیر 1339، در شهرستان آستانه اشرفیه به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، کشاورز بود و مادرش زرافشان (فوت1348) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته عمران درس خواند و دیپلم گرفت. کارگر کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم فروردین 1362، در فکه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزاروی درزادگاهش واقع است.

بسم رب الشهداء و الصدیقین (وصیتنامه برادر مفقودالاثر صفرعلی پالبوسی) به نام خدا که همه هستی ما از اوست حتی لحظه لحظه زندگی و اوست که خلق می کند و می میراند. «والذین آمنوا و هاجرو و جاهد و فی اسبیل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عندالله اولئک هم الفائزون.» همانطوری که خداوند در قرآن کریم فرموده آنهایی که ایمان آوردند و جهاد و هجرت می کنند در راه ایمان خود با اموال و نفس خویش مقامی بس شایسته دارند و در نزد خدای خویش. با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امید مستضعفان امام خمینی از فرصتی که پیش آمده عزم سفر دارم بسوی جبهه. جبهه که وجب به وجب آن با خون بهترین جوانان ما آبیاری گشته و از این جهت برای مبارزه با تمامی سلطه گران و زورمندان که دست بدست هم داده تا بوسیله صدام و رژیم بعث منافق از دست رفته خود را جبران کنند شرکت جویم. دشمنان ما با خیال خام خود که با قدرت سلاح می توانند انقلاب ما را از مسیر اصلی خود منحرف کنند ولی باید بدانند این قدرت سلاح نیست که در این مدت توانست با تمامی آنها مبارزه کند بلکه سلاح ایمان است زیرا انقلاب ما نشات گرفته از مکتب است آن هم مکتبی همچون متب اسلام که محمد(ص) رهبر این مکتب با گفتن نه شروع کرد یعنی با نه گفتن به قریش و زورمندان آن زمان و تشیع ادامه دهنده نبوت و نیز با نه گفتن به تمامی کسانی که می خواستند بنام پیامبر دوباره همان برنامه اشرافی خود را انجام دهند و در همین خط سرخ بود که آموزگار بزرگ شهادت با نه گفتن خود و قبول کردن شهادت به ما آموخت که امت بعد از خودش بتوانند در تمامی عصرها و تاریخ از این سلاح در مبارزه با دشمن استفاده کند و حسین(ع) آن زمانی که در صحرای کربلا می گفت: «هی من ناصر ینصرنی» این دعوت فقط مختص به همان زمان نبود چون خودش می دانست در آنجا دیگر کسی نیست بلکه برای دعوت مردم برای تمام تاریخ بود و من این زمان با نه گفتن به ظلم و ستم به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان «خمینی کبیر» لبیک گفته و عازم جبهه هستم زیرا دیگر تحمل ماندن را ندارم چون دشمن آنقدر خیانت به میهن اسلامی ما نموده که زبان از گفتن آن عاجز می باشد. و اما در رابطه با انقلاب بگویم که کشتی انقلاب ما با رهبریت امام خمینی به پیش خواهد شتافت و تمامی موانع و امواج را پشت سر خواهد گذاشت. با امید اینکه عدل و مساوات همه جا را فرا گیرد و زمینه ای باشد برای حکومت اسلامی. و با امید اینکه با رهنمودهای آیت الله منتظری که بارها آن را تکرار کرده عناصر مومن و متعهد به کنار نروند و فرصت طلبین جانشین آن نشوند. و اما شما خانواده ام بعد از شهادتم گریه نکنید چون من راهی نرفتم که گریه داشته باشد بلکه ادامه دهندگان و رسالت بخشیدن به خون شهیدان و انقلاب باشید ضمنا لباس سیاه نپوشید با امید اینکه اخلاق و رفتار اسلامی را رعایت کنید. انشاءالله خداوند به شما توفیق دهد و در خط اسلام ماندگارتان بدارد. و از تمامی دوستان و آشنایانم می خواهم اگر بدی از من دیدند مرا ببخشند و حلالم کنید. برادرانم سعی کنید بعد از من بخانواده ام سر بزنید. در ضمن مرا کنار قبر شهید احمد کریمی دفن کنید خدایا در صورت پیروزی مرا از ستم کردن بر حذر دار. و در صورت شکست شهادت را نصیبم گردان. برای طول عمر امام عزیز دعا کنید. صفرعلی پالبوسی ـ 61/11/1

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد