یازدهم مهر 1345، در شهرستان آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود. پدرش تقی، کارگر بود و مادرش بانومنصوره نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم آبان 1362، با سمت آرپیجیزن در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب و گردن، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامۀ من
ولا تقولوالذین فی سبیل الله امواتاً قبل احیاء ولکن لا تشعرون
وآن کسانی که در راه خدا کشته شده مرده مپندارید بلکه آنها زنده ابدی هستند ولیکن شما این را درک نخواهید کرد
کشور ، که اینچنین مردمان عاشق داشته باشد که مانند پیرزنی که تنها دارائی آن چند عدد تخم مرغ است می آورد وتقدیم رزمندگان جبهه های جنگ می کند وآن مادردیگری که تنها دارائی آن در خانه چند لباس ومقداری خوراکی است تقدیم جبهه های ( جنگ) می کند هرگز اینچنین ملّت شکست نخواهد خورد . پیامی دارم به خانواده عزیزم : ای پدرومادر مهربانم می دانم که شبهای زیادی را بزرگ کردن من صبح کردید تا ما را به ایندرجه رسانید امّا مادر جان تو نیز این باید بدانی که ما امانتی بیش دست تو نبودیم چون همانطور ، که قرآن می فرماید ، انّا الله وانّا الیه راجعون . یعنی همه از خدا هستیم وبسوی او نیزباز خواهیم گشت . ونیز اینرا باید بدانید که ( همینطوری که در اوّل نامه نوشتم وصیت خود نوشتم ) که شهیدان راه خدا مرده نیستند بلکه زنده ابدی هستند ودر نزد پروردگار خود روزی می خورندوباید افتخار کنید که مادر شهید هستی مگر پیام آن مادران شهدا را نشنیده که می گویند ای کاش 10 تا فرزند داشتم فدای اسلام وامام می کردم . مادروپدرجان به شما وصیت می کنم که در کارهایتان صبرومقاومت پیشه کنید که نشانه دوستان خدا صبرومقاومت در مقابل مشکلات است واز شما می خواهم که در شهادتم گریه نکنید واز ؟ نگیرید که خدای نکرده دشمنان اسلام شاد می شوند . مانند آن مادری باشید که تنها فرزند خود را می دهد ووقتی جنازۀ فرزندش را می آورند که سردربدن نداشت وآن مادر با تمام وجود آن سررا به هوا پرتاب می کند ومی گویید ( می گوید) که امانتی که دادم پس نمی گیرم . واز شما میخوام که همیشه در نمازهای جماعت بخوص ( بخصوص) در نماز جمعه شرکت فعال داشته باشید ومتائی ( متاع) دنیو( دنیوی) رارها کنید چون همانطوری که پیامبر(ص) می فرماید که دنیا مرزی بیش نیست . پیامی ویا وصیت دارم به برادران وخواهرانم که از آنها که همچون کوی سنگین در برابر دشمنان داخلی وخارجی محکم واستوار . وحسین وار وزینب وار باشید ودر مقابل مشکلات نیز محکم واستوار باشید وپیام رسان واقعی شهدا باشید وافتخارکنید که برادر کوچکتان را فدای اسلام کردید وبه شما نیزوصیت می کنم که در نمازهای جمعه وجماعت شرکت فعال داشته باشید وبرادرانه وخواهرانه کوچکتان را نیز در این کار تشویق کنید ودر آخر از پدرومادرم ومی خواهم وخواهرانم عاجزانه می خواهم که مرا اعفو کنید اگر بدی از ما دیدید به بزرگواری تان مرا ببخشید وصیت دارم با دوستان وآشنایان که از شما به عنوان یک برادر کوچک وصیت می کنم که جبهه ها را خالی نگذارید وبدانید که هر شهید که خونش برزمین ریخته می شود یک سلاح در جبهه خالی می ماند ، این شما هستید که باید این سلاح را بردارید وبدانید که امروز اسلام مظلوم است وشما یاران ویاوران اسلام وقرآن باید شرکت فعال خود درجبهه ها به دشمنان اسلام نشان بدهید که مانند اهل کوفه نیستیم که حسین زمان خود را تنها بگذاریم . وهماهنطوری که امام مان
فت که رزایت ( رضایت) پدرومادرشرط نیست واسلام احتیاج به نیرو دارد وبعضی های دیگر مانند یاراعلی نباشید که بگوید الان بروید . دوستان وبرادراناز شما می خوام که در کارهای (خود ) صبرومقاومت پیشه کنید ودر کار امور زندگانی پیامبروائمه را سرمشق زندگانی وکار خود قرار بدهید واز شما می خواهم که در دعا ونمازهای جمعه وجماعت حتماً شرکت فعال داشته باشید وبا هم دیگر همچون برادری مهربان باشید که دشمنان اسلام از وحدت وبرادری شما وحشت می کنند ونیز برای چندمین بار می گویم که جبهه ها را خالی نگذارید واین را بدانید که اگر خدای نکرده جبهه ها خالی بماند آنزمانی می شود که می آیند وشرف وناموس حیثیت کشور ما را از ما می گیرند وازشما می خواهم که یک مقدار به خون شهدا فکر کنید وبدانید که این شهیدان بخاطر چه می روند وباید تا بحال خون این همه شهدا شما را تکان داده باشد ودر آخر از شما عاجزانه می خواهم که هر بدی از من دیده اید به بزرگواری خود مرا عفو کنید ومار حلال کنید دیگر عرضی ندارم بجز اینکه از شما می خواهم که خالصانه برای سلامتی امام عزیزمان ورزمندگان اسلام دعا کنید وپیام رسان راستین خون شهدا باشید . وسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
وصیت می کنم که برادرم مهردادوصیت نامه مرا بخواند
حمید فتحی مقدم