صفرعلی عطائی سنگرودی

صفرعلی عطائی سنگرودی

نام: صفرعلی

نام خانوادگی: عطائی سنگرودی

نام پدر: عطاء

تاریخ تولد: 1344/04/01

تاریخ شهادت: 1366/12/26

محل تولد:

محل مزار: سنگرود2

شهرستان محل پرونده: رودبار

QR Code صفرعلی عطائی سنگرودی

اطلاعاتی موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم با درود و سلام بر سالار شهیدان سرور آزادگان حسین ابن علی السلام و بخصوص آقا امام زمان و نایب برحقش امام خمینی رهبر مسلمانان جهان. اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله و علی ولی الله خدایا بنده گناهکارت به امید لطف مرحمت شما وصیت نامه اش را شروع می کند الله اکبر حمد و سپاس بر خداوندی که در رحمت جهاد را بر روی ما گشود خداوند از زندگیم در چنین شرایط برایم مشکل تر شده است آیا این ملت مسلمان مظلوم چه کرده است این جنایت کاران این همه ظلم ستم را روا میدارند دیگر نمی توانم ساکت بنشینم سلاحم را بیاورید که با گلوله های شر قلب دشمن را هدف قرار دهم به دشمن تجاوزگر و مزدوران شرق و غرب بگویید اگر بدنم را تکه تکه کنید هر تکه بدنم ندای اسلام پیروز است و کفار نابود است را سر میدهد و این را بدانید که من به ندای هل من ناصر حسینی زمان امام خمینی لبیک گفته بمیدان نبرد حق برعلیه باطل روان گشتم باشد که دراین راه سعادت بزرگ که شهادت میباشد نصیبم باشد، و این را بدانید که سلاح خونین مرا برادران رزمنده ام برداشته و برعلیه دشمن تجاوزگر میجنگند و حال ای ملت شهید پرور صبور ایران بعنوان یک برادر کوچک شما میخواهم که همیشه یار و یاور امام باشد و رزمندگان را فراموش نکنید که اینها هستند دشمن را بخاک ظلت می کشند و این جنگ را تا پیروزی نهائی ادامه می دهند که انشاءالله اسلام پیروز است حال چندین کلمة با پدر و مادرم که بخاطر من سختی ها را متحمل شده اند اول از پدرم و مادرم می خواهم که مرا حلال کنند چون من نتوانستم در برابر زحمت های شما خدمت شایسته انجام بدهم و نتوانستم برای تان فرزند خوبی باشم چون در چنین شرایط جنگی که دشمن کفار به میهن اسلامی ما حمله کرده من برای خود وظیفه شرعی دانستم که در کنار رزمندگان باشم بر علیه دشمن بجنگم پدر و مادرم که خبر شهادتم را شنیدید زیاد ناراحت نباشید اولین کاری که میکنید حلالم کنید و برادرم و خواهرم به هر تک تک شما حق بزرگی بر گردنم دارید من نتوانستم آن را جبران کنم تنها خواهش من این است که اول حلالم کنید و همه نگذارید که پدر و مادرم زیاد گریه کنند و خودتان هم بیشتر از حد ناراحت نباشید که خدا ناکرده دشمن خوشحال شود و پدرم و مادرم و همسرم وبرادرم و خواهرم اگر جنازه ام از کربلای غرب یا جنوب کشور بدستتان نیامد ناراحت نباشید چون هزاران شهید مرا همراهند و اگر جنازه بخواب خفته ام را آوردند در قبرستان محل خودم پیش مقر شهید ایوب خان بخاک بسپارید از تمام دوستان و فامیلان و همسایگان میخواهم مرا حلال کنند؟ در ضمن پدر و مادر و همسر گرامیم و برادرم و خواهرم مبادا امام را فراموش کنید. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته خردادماه 64/3/14 پاسدار اسلام صفرعلی عطائی کدشناسایى :1521586 کدبایگانى :6613375 نام :صفرعلى نام خانوادگى :عطایى نام پدر :عطا تاریختولد :01/04/1344 ش.ش : محلصدورشناسنامه :رودبار تاریخ شهادت :26/12/66 نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحمیلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه استان :بنیادشهیداستانگیلان شهر :ادارهبنیادشهیدرودبار وصیتنامه : بسم اله الرحمن الرحیم ??وصـــیت نـــامــــــــــــه ?? شــــــــــهید صفر على عطایى ??،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،??با درود بر سالار شهیدان ، سرور آزادگان حسین بن على (ع) و بخصوص آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینى رهبر مسلمانان جهان ، اشهدن لاله له الله و محمد رسول الله و على ولى الله ، خدایا بنده گناهکارت به امید لطف و مرحمت شما وصیت نامه اش را شروع میکند . الله اکبر ، حمد و سپاس بر خداوندى که در رحمت جهاد را برروى ما گشود ، خداوند از زندگیم در چنین شرایط برایم مشکلتر شده است . ایا این ملت مسلمان مظلوم چه کرده است این جنایت اران این همه ظلم را روا میدارند دیگر نمى توانم ساکت بنشینم ، سلاحم را بیاورید که با گلوله هاى سربین قلب دشمن را هدف قرار دهم به دشمن تجاوزگر و مزدوران شرق و غرب بگویید اگر بدنم را تکه تکه کنند هر تکه بدنم نداى اسلام پیروز است و کفار نابود است سر میدهد و این را بدانید که من به نداى << هل من ناصرا >> حسین زمان امام خمینى لبیک گفته و به میدان نبرد حق علیه باطل روان گشتم باشد که در این راه سعادت بزرگ که شهادت میباشد نصیبم کند ، و این را بدانید که سلاح خونین مرا برادران رزمنده برداشته و بر علیه دشمن تجاوزگر میجنگد و حال اى ملت شهید پرور صبور ایران بعنوان یک برادر کوچک شما میخواهم که همیشه یار و یاور امام باشید و رزمندگان را فراموش نکنید که اینها هستند دشمن را بخاک ظلت میکشند و این جنگ را تا پیروزى نهایى ادامه میدهند که انشاء الله اسلام پیروز است حال چندین کلمه با پدر و مادرم دارم که بخاطر من سختى ها را متحمل شدهاند . اول پدرم و مادرم میخواهم که مرا حلال کنید چون من نتوانستم در برابر زحمت هاى شما خدمت شایسته اى انجام دهم و نتوانستم برایتان فرزند خوبى باشم چون در چنین شرایط جنگى که دشمن کفار به میهن اسلامى حمله کرده من براى خود وظیفه شرعى دانستم که در کنار رزمندگان باشم بر علیه دشمن بجنگم . پدر و مادر عزیزم که خبر شهادتم را شنیدید ناراحت نشوید اولین کارى که میکنید حلالم کنید و برادر و خواهرم به هر تک تک شما حق بزرگى بر گردنم دارید من نتوانستم آن جبران کنم تنها خواهش من این است که اول حلالم کنید و همه نگذارید که پدر و مادرم زیاد گریه کنند و خودتان هم بیشتر از حد ناراحت نباشید که خداى ناکرده دشمن خوشحال شود و پدر و مادرم و همسر و برادر و خواهرم اگر جنازهام از کربلاى غرب یا جنوب کشور به دستان رسید ناراحت نباشید چون هزاران شهید مرا همراهند و اگر جنازه بخون خفتهام را اوردند در قبرستان محل خودم پیش بقیه شهدا ایوب جان بخاک بسپارید از تمام دوستان و فامیلان و همسایگان میخواهم مرا حلال کنند . برادر و خواهرم مبادا امام را فراموش کنید . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته ?? 14/3/64 پاسدار اسلام صفر على عطایى ??

گالری تصاویر