وصیت نامه شهید سید علی اواسط جوادی در این سرزمین همانند جنگهای بدر و خندق اسلام احساس می کنم که در کنار پیامبرم و هر لحظه در جلوی چشمانم امام زمانم را می بینم و چشمم در تارکی به جمالش افتاده است و به هم بگویید این مجلس ترحیم یک سرباز شهید است که قبل از شهادت در صحنه کارزار امام زمانش را ملاقات کرد و از او خواست که از جبهه سلامت به منزلش بر نگردد و به میهمانی خدا برود نامه یک سرباز که برای حفظ قرآن داوطلبانه به جبهه آمد بنام خدا و به عشق رهبر انقلابم و نور چشم و نایب امام زمانم امام خمینی من گروهبان جوادی فرزند علی اصغر در پیشگاه خدای بزرگ سوگند یاد می کنم که در این سرزمین جهت مقابله با کفار آمدم و به پیمانی که با رهبر و خدای خودم در شب جمعه در آن تاریکی بعد از دعای کمیلم بستم با بعث عراق این خائنین از خدا بی خبر و نوکر آمریکا و شوروی بجنگم یا در این سرزمین پیروزی و موفقیت نصیبم گردد و باید به درجه رفیع شهادت برسم الهی همکارانم را پیروز گردان تا بر لشکر کفر غالب گردند چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند گل رز خوشبو. پدر در اینجا سخنی چند با تو دارم می دانم که بدنم را پس از شهادت تو نقل و انتقال می دهی مادرم را به کنار جسدم بیاور و بدنم را به او نشان بده و به او بگو تو مادری بودی که درس شهادت را به فرزندت آموختی و به او بگو که در نزد زهرا(س) رو سپید است چون فرزندش پسر زهرا و حسین زمان را یاری کرد به مادرم تسلیت نگویید بلکه تبریک بگویید و نیز نوحه امام حسین را برایم بخوانید که در مجلس ختم چند سلاح را به طور جماعت نماز در وسط مسجد بگذارید و کلاه آهنین جنگ را که بر سرم بوده بر روی تفنگها قرار دهید و به همه بگو این مجلس ختم یک سرباز است که قبل از شهادت در صحنه کارزار امام زمانش را ملاقات کرد و از او خواست که به خانه بر نگردد اما تو همسرم افتخار کن برایم اشک نریز. تو همسر یک سربازی تو همانند زینب بردبار باش و صبور و سعی کن که کودک را لباس شادی بپوشانی و او را چنان بپروری که در راه خدا باشد. والسلام سید علی اواسط جوادی