وصیت نامه شهید رستم رستمی بسم الله الرحمن الرحیم وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشسری نَفسه ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالعِباد بعضی از مردان که از جان خود در راه رضای خدا در گذرند و خدا دوستار چنین بندگانی است. سوره بقره آیهء 206 بنام الله یاری دهنده انقلاب اسلامی و نابود کننده دشمنان آن. پدر جان بر هر فرد مسلمان واجب است که د ر زندگی روزمرّه خود وصیتی بکند. مادر جان شاید این آخرین سلام و صحبتم با شما باشد. چون در راهی قدم نهادم که آفریدگارم می خواهد بندگانش در آن راه قدم بنهند. مادر جان از تو خواهش می کنم وقتی خبر شهادتم را شنیدی حتی یک قطره اشک هم نریزی ، چون کسی در دامادی فرزندش گریه نمی کند. انشاالله که خونهای ما بتواند ریشهء کفر و ظلم را از روی زمین واسطه دیگر برادران و مسلمانان بکند. مادر جان خدا حافظت باد ، و خوشحال باش از اینکه فرزندت را در راه اسلام و استوار ماندن کتاب مقدسمان قرآن مجید میدهی ، در آن دنیا فاطمه زهرا (ع) بانوی صدر اسلام از تو گِله ندارد و در مقابلش رو سپید هستی . پدر جان خوشحالم از اینکه توانستم به ندای سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که از کربلای ایران- برخاسته و پیاپی در وجودم زمزمه می کرد ( هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی لبیک گویم) و در راه یاریش قدم بگذارم ، و نیز به خداوند سوگند می خورم که راهم را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم و در آن قدم گذارم . و همانطور سرورم امام حسین (ع) در مقابل کفر ایستادگی کرد، و خون ناقابلم را برای برقراری اسلام و قرآن هدیه می کنم . شما با صبر و بردباری مشت محکمی بر همان یاوه گویان شرق و غرب بزنید و برای نابودی آنان از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید. به امید و یاری خداوند این انقلاب اسلامی که در راه به ثمر رساندن آن خونهای ریخته شده است به انقلاب مهدی (عج) پیوند یابد. پدر جان خوشحال باش که فرزندت برای دفاع از کشور و دین اسلام و برای پیروی از امام خود قدم- بدین راه گذاشت. مادر جان خوشحال اگر پسرت قابل شهید شدن بود از خداوند بخواه که مراد در پیشگاه خود جزء شهدا قرار بدهد. و سلام علیکم و رحمت الله و برکاته بســــــــــــم الله الرحمن الرحیم و من الناس.... بعضی از مردان که از جان خود در راه رضای خدا در گذدرند و خدا دوستار چنین بندگانی است. بنام ا... یاری دهنده انقلاب اسلامی و نابود کننده دشمنان آن. پدر جان بر هرفرد مسلمان واجب است که در زندگی روزمره خود وصیتی بکند. مادر جان شاید این آخرین سلام و صحبتم با شما باشد.چون در راهی قدم نهادم که آفریدگارم می خواهد بندگانش در آن راه قدم بنهند. مادر جان از تو خواهش میکنم وقتی خبر شهادتم را شنیدی حتی یک قطره اشک هم نریزی، چون کسی در دامادی فرزندش گریه نمی کند.انشاءا... که خونهای ما بتواند ریشه کفر و ظلم را از روی زمین واسطه دیگر برادران ومسلمانان بکند. مادر جان خدا حافظت باد وخوشحال باش از اینکه فرزندت را در راه اسلام و استوار ماندن کتاب مقدس مان قرآن مجید میدهی،در آن دنیا فاطمه زهرا (ع) بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد و در مقابلش رو سپید هستی. پدر جان خوشحالم از اینکه توانستم به ندای سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که از کربلای ایران برخاسته و پیاپی در وجودم زمزمه میکرد (هل من ناصر ینصرنی لبیک گویم) ودر راه یاریش قدم بگذارم ونیز به خداوند سوگند می خورم که راهم را آگاهانه و عاشقانه انتخاب نمودم ودر آن قدم گذاردم و همانطور سرورم امام حسین(ع) در مقابل کفر ایستادگی کرد و خون نا قابلم را برای برقراری اسلام و قرآن هدیه میکنم.شما با صبر و بردباری مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق وغرب بزنید و برای نابودی آنان از روحانیت مبارز پشتیبانی کنید. به امید و یاری خداوند این انقلاب اسلامی که در راه به ثمر رساندن آن خونهای ریخته شده است به انقلاب مهدی(عج) پیوند یابد. پدر جان خوشحال باش که فرزندت برای دفاع از کشور و دین اسلام و برای پیروی از امام خود قدم بدین راه گذاشت. مادر جان خوشحال باش اگر پسرت قابل شهید شدن بود از خداوند بخواه که مرا در پیشگاه خود جزء شهدا قرار بدهد. وسلام علیکم و رحمت ا... و برکاته