بسم الله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشاینده مهربان با درود وسلام به محضر مبارک آقا امام زمان عج و نایب بر حق او امام خمینی و با سلام به رزمندگان جبهه های نور علیه ظلمت و با درود سلام به شهیدان کربلای امام حسین (ع) تا کربلاهای ایران و با سلام و درود به شما مردم حزب الله و شهید پرور ولا تحسبن الذین قتلو فی سببل الله امواتاً بل احیاءعندربهم یرزقون بنام آنکه جانم دردست اوست بنام آنکه فرمان او را با جان دل پذیرا هستم و راضی به آنکه هر آن که او راضی باشد جانم را بستاند. آن چیز که مرا مجبور به نوشتن این کلمات بعنوان وصیت نامه کرده است اولاً وظیفه و محرمات دوماً: اکنون که روبرویم را فقط و فقط کویر و سنگلاخ می بینم وغم دوری و غربت را بحر کالبدم حس می کنم لازم می دانم که آنچه را که در درونم در آستانه انفجار است بروی صفحه بیاورم. اینجانب عنایت یوسفیان خودم را در پیشگاه حضرت احدیت شرمنده و خجل می بینم و مدیون انقلاب مقدس اسلامی و اسلام می دانم. چرا که در طول این جانفشانی های رزمندگان و ملت مسلمان نتوانسته اما خدمتی به مملکت اسلامی و ملت شریفش بکنم که مورد قبول خداوند متعال باشد امیدوارم که خداوند گناهانم را نادیده بگیرد و رحمتش را بر من بنماید و مرا از عفش نا امید نگرداند من بعنوان یک برادر کوچک و به عنوان یک فرد نا لایق گرچه خودم را لایق وشایسته آن نمی دانم که به شما سروران و ملت مسلمان وهم شهری های عزیزم سفارش ویا پیغامی بدهم ولی عاجزانه از شما می خواهم که به گفتارهای امام امت توجه کامل را داشته وهرگز خدای ناکرده نسبت به انقلاب مقدس بدگمان نشوید که در محضر خدای عزوجل مسئولیت بسیار دارید از شما میخواهم که راه رزمندگان جنگجو و سلحشوران حق را ادامه دهید. واز خدا بترسید و مبادا کاری کنید که خداوند را به خشم و غضب وادارد. از دوستان مهربان و خوبم می خواهم که عاشقانه برای حق و خداکار و فعالیت کنند و سعی کنند عاشق کامل باشند عاشق باشید نه عاشق بیهوده و ولگرد که بنا حق نامشان را عاشق گذاشتند زیرا به حقیقت عاشق آنست که عاشق آن بی که دائم در بلایی ایوب آسا به کرمان مبتلا بی حسن آسا بنوشه کاسه زهر حسین آسا شهید کربلا بی والسلام برادر حقیر شما عنایت یوسفیان فرزند نوراله