وصیت نامه برادر اکبر روحی
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنَّ الله یُحِبُّ الَذینِ یِقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صفّاً کانَّهم بنیانٌ مَرصوصٌ
خداوند دوست میدارد مردمی را که در راه او میجنگند و ایستادگی میکنند مانند،دیواری روئیدن ،مانند فلزی که هیچ قدرتی نمیتواند آنها را از جای بکند و حرکت دهد .ما الآن باید کوششمان را بکار بیندازیم که این جنگ را به پیروزی برسانیم «امام خمینی»
به نام خدا،خدائی که مرا آفری .خدائی که قلب هزاران و میلیونها انسان را در راه رسیدن به خود و فنا شدن در راهش مال ازمال عشق صفا نمود و به نام خدائیکه معبود من است معشوق من است و این قدرت را به من بخشوده که من بتوانم احساسات خویش را بر روی کاغذ جاری سازم و با سلام درود به رهبر انقلاب کبیر اسلامی و امت شهیدپرور ایران و با درود سلام به تمامی شهدای راه حق و آزادی و شهدائی که در طول تاریخ در پهنه جهان خود را صادقانه و مشتاقانه به قصد رضای او تصدیق کردن و ثابت کردند که درون انسان شعله ای وجود دارد که گرمی نور آن چنان سوره عشق می آفریند که انسان پروانه وار برای رسیدن به قرب خدا،از دادن جان خویش روا نمی کند و ان شعله همان عشق به خداست و باز هم درود بر تمامی شهیدانی که راه حق را سرلوحه خود قرار دادن و از جانهای خود نهراسیدن و درراه خدا جانبازی کردند و شهیدانی که شعارشان حسینین بود«انالِلهِ و انا الیه راجعون» ما از سوی خدا آمده ایم و باز بسوی او بر می گردیم و چه بهتر که در راه او و آبیاری دینش این تن خاکی را فدا کنیم و درود بر رزمندگان قیور[غیور] و قدرتمند شجاع میهن عزیز ما که با خواندن دعا و مناجاتهای خد فضای جبهه ها را عطر آگین کرده اند و هر لحظه پیروزیهای عظیمی به ملت قهرمان و شهید پرور ایران هدیه می کنند آری برادران و دوستان ،من مدتها بود که در مقابل یک انتخاب بزرگ و سرنوشت ساز قرار داشتم .امّا نهادن تن خاکی به این انتخاب برخود واجب دانستم که از هرچیز خود چشم بپوشم و به یاری حسین زمان و دفاع از خاک کشور اسلامی مان به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل بشتابم آن هم سر از پای نشناخته چرا که شاعر می گوید
گرمرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در نه هیچ مگوی خود را بگویدت که چون باید رفت
آری من مانند تشنه ای که ناگاه به آب رسیده و آنکه پس از جستجوی زیاد ناگاه گمشده اش را بیابد،مرگ سرخ را در آغوش کشیدم...!! شخص مسلمان بطور قطع این بیم را ندارد،چون تردیدی نیست که مرگ از دیدگاه اسلام نابودی نیست بلکه دریچه ای است به عالم بقاء (خلقتم للبقاء لاللفنا) و این بقا وحیات جاوید در مورد «شهید» بیشتر مورد تاکید قرار داده و قرآن کریم تصریح می کند که به «شهید» مرده نگوئید،که «شهید»زنده است،زنده جاوید،او نمیمیرد.!
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا.... سوره آل عمران آیه 169 می فرماید گمان مبرید آنرا که در راه خدا شهید شده اند،مرده اند،خیر، آنها زنده اندو نزد خدای خود روزی می خورند در اینجا یک توصیه از طرف قرآن کریم به همشیران خودم دارم (ای افراد با ایمان شما را چه شده است که وقتی به شما گفته می شود در راه خدا«برای مبارزه با دشمنان حق عدالت» حرکت کنید چون شما بزمین سنینی می کنید!آیا زندگی دینار را بر حیات جاوید ترجیح می دهید بدانید-که لذت دنیا در برابر خوشیهای آخرت اندکی بیش نیست .و یک سخن با برادران دینی: ؟که به برادران دینی خود دارم این است که از امام بزرگوار ما تابعیت کنند و همواره دعا کنند تا راه انقلاب را به ما نشان دهد و همچنین در خط ولایت فقیه باشید تا همان طوری که امام ما گفته به ملت اسلامی ما آسیب وارد شود و همچنین برای ظهور امام زمان(عج) به علماء گفته دعا کنید تا خداوند فرجش را نزدیکتر کند چون خود امام زمان(عج) به علماء گفته است که برای من دعا کنید تا خدا فرج مرا نزدیک کند و در اخر وصیتی که یکی به پدر و مار[مادر] من است پدر و مادر مهربان و بزرگوارم،سلام مرا بپذیر،حلالم کنید مبادا در فقدان من گریه کنید چونکه من در آرزویم در حرکتم دعا کنید تا شهادت نصیب من گردد و تا فتح پیروزی بیافرینیم چون فرزند شما در میان شما امانتی بود و شما امانت دار و من در شما امانتی بودم که می بایست می رفتم مرگ حق است و انسان هرچه زودتر بهتر.و درود بر شما انشاءالله که خداوند صبر جلیل به شما عطا کند و آرزوی من این است که در مسولیتهای اسلامی بکوشید و با دعای خیرخود همیشه مرا یاد کنید و همچنین در آخر به برادرم و خواهرم وصیتی دارم که به پای آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی باید خون ریخت و آنهم چه خونهای پاک و چه انسانهای پاکباخته ای«محو جمال الله» و به کلیه براران و خواهران وصیت می کنم نگذارید خون شهیدان پایمال شود.حسین زمان تان،خمینی را تنها نگذارید ،زیرا اوسفیر حضرت مهدی(عج) می باشد.جبهه ها را تقویت کنید و پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت باشید.و مخصوصاً منافقان را مجال فعالیت ندهید.ضمناً یک رادیو دست من بود آن تعلق دارد به مادر من و آن تصمیم می گیرد
خدایا،خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام از عمره ما بکاه بر عمره رهبر افزاه
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان ظهور صاحب زمان نزدیکتر بگردان آمریکا و شوروی و ایادی هر دو را نابود بگردان
ضمناً 5هزار تومان به اردشیر داده ام و حلالش باشد. ضمناً در مورد دفن من پدرم و علی و اردشیر و مادرم تصمیم می گیرند.