رضا امیریان

رضا امیریان

نام: رضا

نام خانوادگی: امیریان

نام پدر: محمدابراهیم

تاریخ تولد: 1346/01/29

تاریخ شهادت: 1362/12/03

محل تولد: لنگرود

محل مزار: لنگرود

شهرستان محل پرونده: لنگرود

QR Code رضا امیریان

بیست و نه م فروردین 1346، در شهرستان لنگرود چشم به جهان گشود. پدرش محمدابراهیم، نجار بود و مادرش رقیه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم اسفند 1362، در دهلران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه ، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه محمدرضا امیریان بسم رب الشهداء والصالحین "ان ا... اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم الجنه یقاتلون فی سبیل ا... فیقتلون و یقتلون" (توبه) خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنهائی که در راه خدا کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند. بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام بر مهدی (ع) این مصلح جان و درود بر امام امت و عامل وحدت روح ا... عزیز بار خدایا تو خود شاهد باش که این راه را آگاهانه انتخاب کرده و فقط جهت رضای تو در این راه گام نهاده ام. و چگونه تحمل آنرا خواهم کرد که دشمن بیگانه با جان و مال و ناموس ما تجاوز نماید و ما نظاره گر این عمل باشیم. خیر. تا زمانیکه ما سروری چون امام حسین و صاحبی چون مهدی (عج) و رهبری چون خمینی داریم. هرگز زیر یک همچنین ظلمی تن در نخواهیم داد. زیرا وعده خدا حق است. (فان حزب ا... هم الغالبون) همانا همانا حزب خدا همیشه پیروز است. "و ما تحسبن الذین کفرو انما نملی لهم خیر نفسهم انما نملی لهم لیزداد و انما و لهم عذاب مهین" (آل عمران ـ 178) کسانیکه کافر شدند چنان می پندارند این مهلتی که به آنها می دهیم به سود و جبر آنهاست. هر آینه مهلتشان می دهیم تا گناهانشان بیشتر گردد و آنها عذابی دردناک و خوف انگیز دارند. همانا که سخن خدا در مورد این گروه از ملحدان حق است اما آنان در کفر و نفاق خود باقی خواهند ماند. زیرا دنیا آنان را کور کرده است. پدر و مادر عزیزم؛ می دانم که از دست دادن یک فرزند برای شما سخت است. ولی این را بدانید که ما امانتی بودیم پیش شما که دیر یا زود می بایست به نزد او برگردیم و حال که بدن های ما برای مردن آفریده شده چه بهتر این مرگ در راه خدا باشد. پدر و مادر عزیزم؛ از اینکه مزاحمتهایی را برای شما ایجاد کردم امیدوارم که مرا ببخشید و از گناهان من درگذرید. مادر مهربانم؛ می دانم که بهشت جایگاه چون مادرانی است که امانت خدا را در راه او و برای او پرورش داده اند و نگذاشته اند که به انحراف کشیده شوند و ما مدیون همچنین مادرانی هستیم و امیدوارم که شما ای مادر مهربان بتوانید با آن ایمان مستحکم و صبر زینب گونه خود آنچنان الگویی باشی که همه از شما درس گیرند و انشاء ا... که شفیع ما در آخرت شما مادران که (راستی بهشت زیر پای مادران است) باشید. تنها خواهشی که از شما دارم این است که برایم گریه نکنید. زیرا گریه اجرم را از بین می برد. از کلیه دوستان و فامیل خواهانم که امام امت این اسطوره صبر و مقاومت در مقابل کفر و الحاد را تنها نگذارید و همه در خط او که همان خط ولایت فقیه می باشد حرکت نموده و تا پای جان جهت بثمر رسانیدن این انقلاب خونبارمان تلاش نمائید و امیدوارم که همه صبر را پیشه خود کنیم، چون خداوند با صابران است. چند سختی برای پدرم؛ پدرم، آیا افتخار نمی کنی که یک فرزندت، یک پشتوانه ات را از میان آن همه نیرنگها و تباهی ها با راهی درست که خداوند و رسول خدا دوستدار یک همچنین راهی هستند مخلصاً نه و با خاطری آسوده برای پایداری از دین حق فرستاده ای تا خونمان قوتی باشد برای این انقلاب نوپای مان، من اطمینان دارم که با من و دیگر شهدای اسلام هم عقیده ای همانا که زندگی و حیاتتان باید در راه عقیده و جهادمان ختم گردد. درود خدا و رسول او بر تو پدر بزرگوارم و تمامی خانواده شهداء که همچنین هدیه هایی کم ارزش برای شما و پرارزش برای خدا را تحویل خدای یکتا نموده اید. انشاء ا... که این خون کم بهای مان بتواند ثمره ای باشد برای حرکت درآوردن کسانیکه هنوز هم به این انقلاب خونبار به چشم بی مقاومتی می نگرند و در آخر نامه ام دست خواهرانم و برادرانم را می بوسم و از آنان می خواهم که مواظب مادرم باشند و همواره دنباله روی امام و روحانیت باشند و همچنین در برابردوستان حق مهربان و در برابر دشمنان خدا چون شیری غرّان باشند. والسلام مادر مشین چشم بره بر گذار امشب بر خانه پر مهر تو امشب نیایم آسوده بیارام و مکن فکر مرا هیچ بر خلقه این درد گر پنجه نسایم با خواهر من نیز مگو او بکجا رفت چون تازه جوان است تحمل نتواند پیراهن من را به در خانه بیاویز تا مردم این شهر بدانند پسرت نیست محمدرضا امیریان بسم رب الشهداء و الصالحین سلام و درود بر رهبر معظم و درود فراوان بر شهیدان راه اسلام ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّه یقاتلون فی سبیل الله یقتَلون و یَقتلون خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنهائی در راه خدا کارزارند میکشند پس کشته میشوند. باسم ا.. پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام بر مهدی (ع) این مصلح جان و درود بر امام امت و حامی وحدت (روح الله عزیز) خدایا تو خود شاهد باش که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده و فقط جهت رضا و چگونه تحمل آن را خواهم داشت که دشمن بیگانه به جان من و مال و ناموس ما تجاوز نماید و من نظارهگر این عمل زشت باشم خیر تا زمانیکه ما سروری چون حسین و صاحبی چون مهدی و رهبری چون خمینی داریم. هرگز زیر یک همچون ظلمی تن در نخواهیم داد زیرا وعده خدا حق است فانّ حزب الله هم الغالبون) همانا حزب خدا همیشه پیروز است و مادیّون و ابرقدرتان همیشه رو به زوال و نابودیاند. و لما تحسبون الّذین کفروا انما نُملی لهم خیرٌ لما نُفُسهم انما نُملی لهم لیزدادو انما و لهم عذابُ مهین. کسانیکه کافر شدند چنان مپندارید این مهلتی که به آنها میدهم به سود آنهاست هر آینه مهلتشان میدهیم تا گناهانشان بیشتر گرددو آنها عذابی دردناک و خفت انگیز دارند همانا که لعن خدا در مورد این گروه از ملحدان حق است اما آنان در کفر و نفاق خود باقی خواهند ماند زیرا دنیا آنان را کور کرده است. پدر و مادر عزیزم میدانم که از دست دادن یک فرزند برای شما سخت است ولی این را بدانید که ما امانتی بودیم پیش شما که دیر یا زود میبایست به نزد او برمیگشتیم و حال که بدنهای ما برای مردن آفریده شده چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد. پدر و مادر عزیزم از اینکه مزاحمتهایی را برای شما ایجاد کردم امیدوارم مرا ببخشید و از گناهان من درگذرید مادر مهربانم که بهشت جایگاه چون تو مادرانی است که امانت خود را در راه او . برای او پرورش داده اند و نگذاشتهاند که به انحراف کشیده شوند و مادر تو همچون مادرانی هستی و امیدوارم که شما ای مادر مهربان بتوانید ایمان مستحکم و صبر زینتگونه خود آنچنان الگوئی باشید که همه از شما درس بگیرید. و انشاء الله که شفیع آخرت شما مادران که براستی بهشت زیر پای مادران باشد تنها خواهشی که از شما دارم این است که برایم گریه نکنید زیرا گریه اجرم از بین میبرد از اینکه کلیه دوستان و فامیل خواهانم که امام امت را این اسطوره صبر و مقاومت در مقابل کفر تنها نگذارید و همه در خط او که همان ولایت فقیه میباشد حرکت نموده و تا پای جان جهت بثمر رسانیدن این انقلاب خونباران تلاش نمائید و امیدوارم که همکه صبر پیشه خود کنید چون خداوند با صابران است. سخنی چند برای پدرم پدرم آیا افتخار نمیکنی که یک فرزندت یک پشتوانه ات را از میان آن همه نیرنگها و تباهیها به راهی درست که خدا و رسول دوستدار یک همچون راهی هستند مخلصانه و با خاطری آـسوده برای پایداری از دین حق فرستادهای تا خونها قوتی باشد برای این انقلابمان. من اطمینان دارم که با من و دیگر شهدای اسلام هم عقیده ای همانا که زندگی و حیاتشان باید در راه عقیده و جهادمان ختم گردد درود خدا و رسول او بر تو پدر بزرگوارم و تمامی خانواده شهید که همچون هدیههائی کمارزش برای شما و پرارزش برایخدا تحویل احد یکتا نمودهاید. انشا؟ء الله که این خون کم بهای مان بتواند ثمرهای باشد برای بحرکت درآوردن کسانیکه هنوز هم به این انقلاب خونبار به چشم بیتفاوتی مینگرند و در آخر دست خواهرانم و برادرانم را میبوسم و از آنان میخواهم که مواظب مادرم باشند و همواره دنبالهروی امام و روحانیت باشند و همچنین در برابر دوستان حق مهربان و در برابر دشمنان خدا چون شیری غران باشند. (والسلام) مادر منشین چشم براه بگذر امشب بر خانه آسوده بیارایم مکن فکر مرا هیچ بر حلقه این در اگر پنجه همسایه با خواهر من نیز مگو او به کجا رفت چون تازه جوان هست و تحمل نتواند پیراهن من را به در خانه بیاویز تا مردم این شهر بدانند پسرت نیست. بر باطل رفتید و سلام درود به معلم و مدیر که ما را هوش و فکر دادی و ما را به فکر افکند و ما را نشاتن دادی و ما را از خاموشی به روشنائی آوردی و درود بر تو ای امام امید فریاد تو ما را به فکر افکند و ما را نشان داد تا باید از حق خود دفاع کنیم و تو سریخور ظالمان نباشیم و از خود و از زندگی و از قرآن و ایمان و ناموس آبروی خود دفاع کنیم. و تو ای مادر اگر افتخار شهادت نصیب من شد و آرزو در دلم نماند و به آرزوی خودم رسیدم ای مادر برایم گریه و شیون مکن مانند فاطمه زهرا (ع) الگوی زنها باش مادر فاطمه زهرا (ع) که پهلوی او شکاف خورده چیزی نگفت و یا حضرت علی (ع) را شهید کرده بودند گریه نکرده بود صبر کرد گریه را در دل ظالمان روز گذاشته و با صبر، مبارزه کرد و با آنها جنگید و مانند یک مرد با آنها جنگید و آنها را شکست داد و آنها گشت و تو ای مادر صبر کن و فقطئ به جان امام عزیز دعا کن و از خدا بخواه که عمر ما را بگیرد و به عمر امام افزوده گرداند و او را چند چند برابر کند ای مادر گریه مکن چون دشمنان همین را میخواهند و تو ای مادر از کوچکی (لا اله الا الله) را به من آموختی و قرآن و نماز را به من یاد دادی تا من یک فرد مسلمان باشم و با موشتهای قویم و با زبان «الله» «الله اکبر» بر دهان صدام و صدامیان بزنم و با «الله اکبر» آنها را نابود کنم و درود بر تو ای پدر گرامی که صبح تا شب کار میگکردی تا شکم ما را سیر کنی و ما را بزرگ کنی تا فردی برای ملتمان باشیم و به ما نماز و قرآتن یاد دادی و تا فردی بر خودمان و فردی برای اسلام باشیم پدر و مادر عزیز و برادران و خواهران عزیز و خواهرزاده و برادرزاده برای من گریه نکنید تا دشمن استفاده نکنند و نگوید که پسر حاج محمدحسین امیریان که شهید شد برایش گریه میکنند افتخار است برایم که شهید بشوم نه هیچ کدامتان گریه نکنید و افتخار کنید که چنین پسری در راه خدا قربانی گردیده است. و بعد پدر و مادر عزیز عهر شب پبنجشنبهها شبها دعای کمیل بروید و بخوانید و جمعه بعدازظهر ها نماز بروید و برایم دعا کنید که تا گناهانم بخشیده شود شبها که میرفتم دعای توسل. مثل خواهر پروین این کار را کند و از تو دور بشود من هیچ وقت روش نگاه نمیکنم و همینطور به برادر پرویز که حالا رفته سر خانهاش و دیگر تو را کار ندارد ما هیم نامه را پیش پروانه و برادرم پرویز بخوان و من میگویم خواهرم و برادرم من یکی از برادر کوچکتر صحبت میکنم و خواهش از شما دارم که مادر من را ترک نکنید اگر مادرم را ترک کنید نه من راضی میشوم و هم از خدا میخواهم از شما دور باشد و از شما راضی نباشد خواهر و برادرانم من از همه شما کوچکترم میگویم که مادرم را ترک نکنید و مواظب مادر باشید چرا باید از مادر دور شوید مادر که از کوچکی شما را با چه زحمتهای بزرگ کرده و شما را به اینبزرگی کرده و حالا شما و شواهر یا زن بردید و بسر زندگی خودتون رفتید و دیگر مادر را کار ندارید ولی به قرآن قسم اگر شهید شدن سعادتم شد که از شما میخواهم که مادر را نگاه داری کنید ولی اگر شهید شدن نسیبم نشد میایم و آنچنان مادرم را نگاهداری میکنم که تا عمرم تمام بشود. سلام مرا به همه خانوادهها برسان بخصوص پدر عزیزم و سلام مرا به خاله و دختر خالهها و شواهر خالهها و دخترخاله وایزه و شواهرش و بچهاش و مهدی و مریم و خواهرانم و برادرانم و به خواهرم پروین خانم بگوید که تو هم همین تور و تو هم باید مواظب مادر باشید و بگویید برایم نامه بدهد و نامه مرا به هیچ بجوس خانواده به هیچ کسی ندید بخواند و آدرس اردشیر و محمد پسرعمو و آدرس من هم بدهید به آنها هتمن منتظر آدرس هستم و به پسرداییها و دختر داییها و داییها و زنداییها سلام برسانید و به بچههای کوچه هم سلام برسانید و مادرجان به مادر محمدرضا بگوید که محمدرضا پول ندارد و من هم همین تور پول ندارم مادر هر کسی که آمده و میگوید که پسرت گفته پول میخواهم هیچ چیز نده وقط یک که میشناختمش آدرس خانه را دادم و آمده پول و نامه بگیرد و از مادر و یا پدر محمدرضا پول بگیر و بده این پسر بیارد این یکی از دهاتهای لنگرود است و اگر نامه دارد بدهید بیارد پسر شما خداحافظ منتظر نامه فوری فوری فوری مادر و پدر خیلی شما را دوست دارم.

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد