شهرام حسین زاده خشک سلی

شهرام حسین زاده خشک سلی

نام: شهرام

نام خانوادگی: حسین زاده خشک سلی

نام پدر: حسن

تاریخ تولد: 1347/02/11

تاریخ شهادت: 1365/06/10

محل تولد: لنگرود

محل مزار: کومله

شهرستان محل پرونده: لنگرود

QR Code شهرام حسین زاده خشک سلی

اطلاعاتی موجود نیست

کدشناسایى :1230485 کدبایگانى :6511343 نام :شهرام نام خانوادگى :حسینزادهخشکسلى نام پدر :حسن تاریختولد :1347/ / ش.ش :480 محلصدورشناسنامه :لنگرود تاریخ شهادت :10/06/65 نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحمیلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه استان :بنیادشهیداستانگیل ن شهر :ادارهبنیادشهیدلنگرود وصیتنامه :بسم الله الرحمن الرحیم و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون . در ضمیر ما نمى گنجد به غیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس خداوندا بنده اى عاصى به پیشگاهت آمده و با شرمسارى در خدمت تو سخن مى گوید اى الله من بنده ات هیچ توشه اى نیاندوخته و هیچ ذکرى نیاموخته هرلحظه که بیشتر مى اندیشد خویش را در گرداب گناه مى بیند او را امید نیست که به سرچشمه نجات رسد مگرش که رحمتى کنى و به ساحل رسانى خداوندا بخت ازاعمال خویش پشیمانى دست به دست انداختم شاید چیزى در کف افتد خداوندا آیا ما را به نام بنده ات خطاب نخواهى کرد آیا امیدم را ناامید مى گردانى پروردگارا نیک مى دانى که عارف نیم تا چون عارفان سخن گویم اما همین نکته را بس که تو را یافت دست از غیر تو برید و تو گوشه چشمى بدو انداختى واو اسماعیل گونه به زیر خنجر ابراهیم به قربانى ایستاد و سر در مسلخ عشقت نهاد. اما بعد : مدتى زیاد بود که مى اندیشیدم چه براى وصیت بنویسم زیرا اگر شهادت بر ایمان محال بود خوب فرضى محال، که محال نیست و البته تمایل به این امر هم داشتم لکن اکنون میل چندانى ندارم لکن اگر نبود حل مسئولیت هر آینه به ذکر دیون وحقوقى که برگردن داشتم اکتفا مى کردم زیرا که از نوشتن این حقیر چه سودى افتد و اصولا تا چه حدى به گفتار ما سلف اعتماد وعمل شده است تا چیزى مثلا به نام وصیت از خویش بر جاى بگذارم و حق مطلب آن است که امروز نگاشتن مسئولیتى بس عظیم را مى طلبد . امروز در روزگارى بسرمى بریم که خوب بودن دیوانگى است وانسان بودن کفاره مى خواهد از هر سوى دشمنان ما را احاطه نمده و در صدد ضربه زدن هستند و ما نیز آرام و خاموش بسر مى بریم گویى که اتفاقى رخ نداده و آب از آب تکان نخورده است . آیا هنوز خواب بس نیست ؟ چه شده است ما را که خوش به گوشه اى خزیده ایم مگر خون این همه شهداى عزیز که جانشان را در ره معشوق نهاده انداز یادمان رفته است چرا یاد گرفته ایم که فقط هر بار که شهیدى تشییع شد در فکر جنگ باشیم بپرسید از همسنگران این شهداى عزیز که آنان چگونه سر به لقاى حق نهاده اند وپیام آخرینشان چه بوده است . آرى برادرم و اى خواهرم تنها چیزى که از شهدا ما وارث آنیم راهى نا تمام است که رهروى مردانه مى خواهد . امروز جبهه هاى مرکز عشق وعرفان است مناجات دلباختگان جلوه معشوق چون لعل مى درخشد و ملکوتیان همه در عجب !! و آرى که خنیاگران عشق را دو بال باید که در عرش ملکوتى خداوند به پرواز در آیند و چه کوته بینانه فکرى است این اگر تصور رود که تن خاکى قادر به بند کشیدنشان باشد مى دانید چرا این اوصاف به اصطلاح بعضى غریبه را بکار مى برم . از آن حیث که ارزش شهدا برتر معلوم گرددو این سئوال در ذهن تداعى شود که این همه عظمت و بى اعتنایى به خون آنان ؟ بهوصیت نامه هاى شهدا را بنگرید ما را به چه راهى رهنمون شده اند . من امرو ز در نزد خداوندخویش از آن جهت که پیام دین عزیزان را اجرا نکرده ام شرمسارم . آخر که پیام آنها چیست ؟ آرى پیام آن خود باختگان حفظ انقلاب و دستاوردهاى آن است . گفته اند امام را تنها نگذارید فریاد زده اند که بگذارید که تن هاى ما آماج تیر وترکش دشمن قرار بگیرد اما امام پایدار بماند واستوار . اى مردم اگر امام را تنها بگذارید به خدا قسم در نزد خداوند مسئول خواهید بود و به چون و آرمان هزاران شهید از دست رفته خیانت کرده اید . این پرده هاى تزویر را بدرید بشکنید این بت نفسه آخر تا به کى اسیر دست شیطان به خود آیید و و تقوى پیشه کنید . خواهرانمان را به حفظ حجاب و عفت دعوت مى کنم چنانچه شهیدان گفته اند که اى خواهر حجاب تو کوبنده تر از خون من است نهال دل را با تلاوت و ذکر قرآن بارور سازید وبه مراسم سوگوارى اهمیت دهید . زیرا هرچه داریم از این مجالس است قرنهاست که خون حسین (ع) در رگهاى ملت مسلمان مى جوشد و مردم از آن حیاتى دوباره مى یابند . مساجد را پرکنید و وحدت و یکپارچگى را حفظ و اختلاف را در اندازید باشد که خداوند همه را هدایت فرماید . در پایان اى مردم ما به شما وعده کربلا دادیم هرچند خود نرسیدیم ولى امیدواریم که دیگر همسنگرانمان بدین عظیم توفیق یابند از همه مردم به طور اعم حلالیت مى طلبم . امید است ما را عفو کنند زیرا نیک مى دانند حق الناس مشکل است مشکل ، را از دعاى خیر فراموش نکنید و بعد از نماز هایتان ذکرى هدیه ما کنید . اما چند نکته اى با پدر ومادرم: اى پدر ومادر گرامیم نیک مى دانم که شما را بسیار اذیت و آزارنموده ام ولى شما را به خداوند سوگند مى دهم که عفوم کنید من به شما علاقه داشتم لکن خداوند را بیشتر دوست داشتم در هر حال امید است که صبر و تقوى پیشه کنید و حقیر ما را از دعاى خیر فراموش نکنید . فرصتى جهت تشکر از محبت هاى شما نیست . خداوند به شما اجر عنایت کند . سعى کنید مشتى بر دهان ضد انقلاب بکوبید . من نمى گویم گریه نکنید ولى طورى کنید که دشمنان به ما طعنه نزنند . درهر حال تقاضاى عفو دارم . خواهرانم را به حجاب و عفت سفارش مى کنم و از همه آنها عذر مى خواهم امید است که سر قبرم آیند وبگویند که ترا عفو نمودیم شاید که در این حکمتى باشد . برادرم تو نیز عاقلانه بیاندیش ، تصمیم بگیر و آنگاه حرکت . دیگر عرضى نیست دیدار تا به قیامت روزى که ملجاء و پناهگاهى جز ایمه اطهار نداریم . والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته از آنجا که بعضى کوردل را تصور براین است که این وصیت نامه ها را بعد از مرگ شهدا درست مى کنند ( البته این معنا نیست که خویش را شهید مى دانم ) ظهر این ورقه را بعد از شهادت به خداوند و رسول گرامى با خون خویش امضاء مى کنم تا همچنین حقانیت مکتب خویش را ثابت کنم . 2/ 5 /65 3 1 6 1ذیقعده 6 0 4 1 اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله اشهد ان علیا ولى الله ((خمینى در دل ماست خونم به فداى او ))

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد