فرزند شما صفر پور محمد
مادر وپدر وبرادر وخواهرانم و همه فامیلانم این تکه وصیتنامه را روز اخر کارگری مزرعه مامن پدر را کمک کردم حتی ان روز حرکت قبل از نماز با پدرم کمک تو مزرعه نمودم نماز امدم تو خانه چون ماه رمضان نهار خوری هم نداشتیم روزه دار بودم فقط یک چند ساعتی گوشه اطاق گوشه قرار گرفتم این چند بیت وصیتنامه را نوشتم مادرم یا پدرم وبرادر وخواهرانم من میروم به جبهه از شما خداحافظی می کنم نمیدانم مرگ چه ساعتی دامنم را میگیرد فقط این را میدانمکه هر روز وهر ساعت یا هر دقیقه یا هر ثانیه که من از اینجا رفتم مرگ جلوی چشم دور میزند مادر وپدر اگر من مردم برادرم و زن برادرم را بیاورید با شما زندگی کند من میدانم پدرم از داغ من خود را هلاک می کند ولی مادر و برادر و خواهرو همه فامیلان دست از پدرم برندارید.[ ادامه در پرونده نیست ]