ابراهیم بشردوست دریاکناری

ابراهیم بشردوست دریاکناری

نام: ابراهیم

نام خانوادگی: بشردوست دریاکناری

نام پدر: محمدرضا

تاریخ تولد: 1349/05/02

تاریخ شهادت: 1367/01/09

محل تولد: لنگرود

محل مزار: دریاکنار

شهرستان محل پرونده: رودسر

QR Code ابراهیم بشردوست دریاکناری

اطلاعاتی موجود نیست


ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
مپندار آنهایی را که در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه آنها زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند.

با درود و سلام بی پایان بر یگانه منجی عالم بشریت و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و بر رزمندگان پرتوان اسلام و بر شهیدانی که حسین وار شهید شدند تا درس آزادگی را به مردم سراسر جهان بیاموزند و با سلام به خانواده عزیزم. سلامی به گرمی آفتاب و به وسعت آسمان ها و به پهنای زمین و به استواری کوه های کردستان، کوه هایی که هر قدمش مظلومیت عزیزان و شهیدان نا را نشان می دهد. شهید علی قویدل، جمشید با محبت، محمد حسین نژاد، عزیز کامور، احمد احمدی، نادر اخلاقی، محمد نورزاد، همه شهید شدند. کسی نمرده است. به کوه ها بگویید بلرزند به دریاها بگویید بخروشند. به چشمه ها بگویید بجوشند. به بادها بگویید بوزند. به درختان بگویید شکوفه های خود را فرو ریزند. به فرشتگان بگویید بروند و به همه بگویید بگریند. خدایا بدون اینان بودن چه سخت و رنج آور است. ما از نبودن آنها در رنج نیستیم. بلکه از بودن خود در رنجیم. از یک سو باید بمانیم تا آینده بماند و از یک سو باید شهید شویم تا آینده شهید نشود. عجب دردی. ای کاش می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم که دوباره شهید شویم.در وهله اول وصیتم را به روی مردم دریاکنار باز می کنم. مردمی که دلم را به درد آوردند. مردمی که خواب را از من می گرفتند. مردمی که موهایم را سپید کردند. مردمی که اشکم را بیرون آوردند. لعنت خداوند تا قیامت بر شما مردم دریاکنار باد که امام حسین (ع) را شما کشتید. شما مردم کوفه ؟؟؟؟ که با دو روییهای خود حاضر نشدید حتی یک وجب از خاک خود را که البته این خاک همه متعلق به خداوند است در راه خدا و ؟؟؟؟؟ پایگاه و ظان هم برای حفاظت از ناموس خودتان بدهیدچگونه انتظار دارید که خداوند در قیامت از این همه گناهتان درگذرد. ای مردم، دنیا محل آزمایش و امتحان است و دنیا محل عبور است. آنچه را که می توانید با خود ببرید کارهای خوب و بد است که بدانید جان و فرزند و مال و ثروت همه رفتنی اند و هیچکدام از آنها نمی توانند شما را از منجلاب و عذاب نجات دهند. و اما تو ای مادر مهربانم. مادری که از جانم هم برایم شیرین تری. می دانم که چه رنج ها و مشقت هایی را متحمل شدی تا مرا به این سنین رساندی و آرزو داشتی که در آینده بتوانم بازوی توانمند شما باشم ولی باید به این نکته توجه کرد که ما در موقعیتی قرار داریم که باید از همه چیز خود بگذریم و جلوی این بعثیان از خدا بی خبر را بگیریم که در غیر این صورت به ناموس ما حمله خواهد شد. ای مادرم از تو می خواهم که بعد از شهادتم گریه و زاریت چنان نباشد که منافقان کوردل را خوشحال کند و اگر هم می خواهید گریه کنید باید گریه شما به یاد امام حسین (ع) و فرزندانش علی اکبر و علی اصغر باشد که چه غریبانه در صحرای کربلا به شهادت رسیدند و اما تو ای پدر بزرگوارم باید مرا ببخشید که شما را در کشاورزی تنهایتان گذاشتم و به جبهه رفتم ولی چه کنم که مصلحت اسلام و انقلاب چنین است مسلمانیم حکم می کرد که برای دفاع از ناموس و اسلام در جبهه حضور داشته باشم و از شما تقاضا دارم که بعد از شهادتم صبور باشید زیرا که پدرانی را سراغ دارم که دوالی سه شهید دادند ولی باز می گویند که ای کاش فرزندان دیگری داشتم و در راه خدا تقدیم می کردم و از خداوند متعال خواهانم که به شما پدر عزیزم صبر عنایت بفرماید و اما وصیتم به شما برادران عزیزم این است که جبهه ها را خالی نگذارید و بعد از شهادتم سلاحم را در دست بگیرید و با خصم زبون تا آخرین قطره خونتان بجنگید زیرا خداوند در قرآن می فرماید (( ومن یقاتل فی سبیل الله فیقتل ؟؟؟؟؟ و فسوف >>> اجراً عظیماً)) هرکس در راه خدا جهاد کند پس کشته شود یا پیروز گردد بزودی پاداش عظیم به او عطا خواهیم کرد. و اما در وصیتم به شما خواهران گرامیم در وهله اول حفظ حجاب اسلامی است زیرا که حضرت فاطمه (س) می فرماید عفت زن در حجاب زن است و از شما می خواهم که بعد از شهادتم بر سر و جان خود نکوبید که خدای ناکرده منافقان را خوشحال کرده باشید. مگر شما مصلحت مرا نمی خواستید؛ پس بدانید که مصلحت من چنین بود که به جبهه بروم و به درجه رفیع شهادت که از هم عسل برایم شیرین تر است نائل گردم و از شما می خواهم که فرزندانشان را به خواندن نماز و حفظ سنگر مدرسه تشویق کنید خدایا از تو سپاسگزام که به من شایستگی کشته شدن در راهت را عنایت فرمودی و در آخر این جمله را بر روی صفحه کاغذ به تحریر در می آورم که ای کاش صدها جان داشتم و در راه خدا تقدیم می کردم.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی (ره) خمینی را نگهدار                                                         رزمندگان اسلام ؟؟؟؟؟ عطا بفرما
ابراهیم بشردوست
این وصیتنامه توسط برادر بزرگوارم جناب آقای هاشم علیجانپور خوانده شود. التماس دعا

---

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه پاسدار شهید ابراهیم بشردوست
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا و عنذربهم یرزقون
گمان نکنید آنانکه در راه خدا کشته می شوند مرده هستند بلکه زنده و نزد خدای خویش روزی می خورند.
بادرود و سلام بی پایان بر یگانه منجی عالم بشریت و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و بر رزمندگان پرتوان اسلام و بر شهیدانی که حسین وار شهید شدند تا درس آزادگی را به مردم سراسر جهان بیاموزند و با سلام به خانواده عزیزم. سلامی به گرمی آفتاب و به وسعت آسمانها و به پهنای زمین و به استواری کوههای کردستان. کوههایی که هرقدمش مظلومیت عزیزان و شهیدان ما را نشان می دهد. شهید علی قویدل، جمشید با محبت، محمد حسین نژاد، عزیز کامور، احمد احمدی، نادر اخلاقی، محمد نورزاد همه شهید شدند. کسی نمرده است. به کوهها بگویید بلرزند، به دریاها بگوئید بخروشند. به چشمه ها بگوئید بجوشند. به بادها بگوئید بوزند. به درختان بگوئید شکوفه های خود را فرو ریزند. به فرشتگان بگوئید بروند، به همه و همه بگوئید بگریند. خدایا بدون اینان بودن چه سخت و رنج آور است. ما از نبودن آنها در رنج نیستیم بلکه از بودن خود در رنجیم. از یکسو بایستی بمانیم تا آینده بماند و از یکسو بایستی شهید شویم تا آینده نشود. عجب دردی. ای کاش میشد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم که دوباره شهید شویم. 
در وهله اول وصیتم را برای مردم دریا کنار باز می کنم. مردمی که دلم را به درد آوردند. مردمی که خواب را از من می گرفتند. مردمی که موهایم را سفید کردند. مردمی که اشکم را بیرون آوردند. لعنت خداوند تا قیامت بر شما مردم دریاکنار باد که امام حسین را شما کشتید. شما مردم کوفه، دریاکنار سفلی، که با دوروئیهای خود حاضر نشدید حتی یک وجب از خاک خود را که البته این خاک همه متعلق به خداوند است در راه خدا و برای ساختن پایگاه و آنهم برای حفاظت ناموس خودتان بدهید. چگونه انتظار دارید که خداوند در قیامت از این همه گناهانتان درگذرد. ای مردم، دنیا محل آزمایش و امتحان است و دنیا محل عبور است. آنچه می توانید با خود ببرید. کارهای خوب و بد است که بدانید زن و فرزند و مال و ثروت همه رفتنی اند و هیچکدام از آنها نمی توانند شما را از منجلاب و عذاب نجات دهند. و اما تو ای مادر مهربانم. مادری که از جانم هم برایم شیرین تری. می دانم که چه رنجها و مشقتهایی را متحمل شدی تا مرا به این سنین رساندی و آرزو داشتی که در آینده بتوانم بازوی توانمند شما باشم. ولی باید به این نکته توجه کرد که ما در موقعیتی قرار داریم که باید از همه چیز خود بگذریم  جلوی این بعثیان از خدا بیخبر را بگیریم که در غیر این صورت به ناموس ما حمله ور خواهند شد. ای مادرم از تو می خواهم که بعد از شهادتم گریه و زاریت چنان نباشد که منافقان کوردل را خوشحال کند و اگر هم می خواهید گریه کنید باید گریه شما به یاد امام حسین (ع) و فرزندانش علی اکبر و عی اصغر باشد که چه غریبانه در صحرای کربلا به شهادت رسیدند و اما تو ای پدر بزرگوارم باید مرا ببخشید که شما را در کشاورزی تنهایتان گذاشتم و به جبهه رفتم ولی چه کنم که مصلحت اسلام و انقلاب چنین است. مسلمانیم حکم می کرد که برای دفاع از ناموس و اسلام در جبهه حضور داشته باشم و از شما تقاضا دارم که بعد از شهادتم صبور باشید زیرا که پدرانی را سراغ دارم که دو الی سه شهید دادند ولی باز می گویند که ای کاش فرزندان دیگری داشتم و در راه خدا تقدیم می کردم و از خداوند متعال خواهانم که به شما پدر عزیزم صبر عنایت بفرماید و اما وصیتم به شما برادران عزیزم این است که جبهه ها را خالی نگذارید و بعد از شهادتم سلاحم را در دست بگیرید و با خصم زبون تا آخرین قطره خونتان بجنگید. زیرا خداوند در قرآن می فرماید:
« و من یقاتل و فی سبیل الله فیقتل او سغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما »
هر کس در راه خدا جهاد کند پس کشته شود یا پیروز گردد به زودی پاداش عظیم به او عطا خواهیم کرد.
و اما وصیتم به شما خواهران گرامیم در وهله اول حفظ حجاب اسلامی است. زیرا که حضرت فاطمه می فرماید عفت زن در حجاب زن است و از شما می خواهم که بعد از شهادتم بر سر و جان خود نکوبید که خدای ناکرده منافق را خوشحال کرده باشید. مگر شما مصلحت مرا نمی خواستید؟ پس بدانید که مصلحت من چنین بود که به جبهه بروم و به درجه رفیع شهادت که از عسل هم برایم شیرین تر است نائل گردم و از شما می خواهم که فرزندانتان را به خواندن نماز و حفظ سنگر مدرسه تشویق کنید. خدایا از تو سپاسگزارم که به من شایستگی کشته شدن در راهت را عنایت فرمودی و در آخر این جمله را بر روی صفحه کاغذ به تحریر درمی آورم که : ای کاش صدها جان داشتم و در راه خدا تقدیم می کردم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، رزمندگان اسلام نصرت عنایت فرما
این وصیت نامه توسط برادر بزرگوارم جناب آقای هاشم علیجانپور خوانده شود. التماس دعا

 

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد