بسمه تعالی هدف من اسلام بود من علاقه ی زیادی به شهید بودن داشتم از مسئولین مدرسه می خواهم هنگام تشییع من به مردم بگویند طلبه بودم و بخاطر اسلام به جبهه رفتم تا دشمنان را از کشور اسلامی بیرون کنم و به دشمنان بگویم که اسلام پیروز است والسلام.صادق صائمی. سعادت پیدا کردم که همراه برادران جهادگر و ایثارگر جهاد بکنم و از خدا می خواهم که در این راه ما را پیروز گرداند چون در زندگی معلوم نیست چه موقعی و چه ساعتی از دنیا می روم.موقعی که از دنیا می رویم آیا با خدا هستیم یا تحت اختیار شیطان و الان که در این سنگر هستم و صحبت می کنم به یاد خدا و به او توکل می کنم و اگر هم شهید شدم چه سعادت بزرگ که خدا به من نصرت داده چون شهید شدن تازه زندگی و حیات ما شروع می شود شهید شدن قسمت هرکسی نمی شود و از خدا می خواهم که نصیب من شود.پدر و مادر هیچگونه ناراحتی از من نداشته باشید.این ماه پیروزی خون بر شمشیر است ماه 72 از یاران امام حسین (ع) با معاویه و یزید مردانه جنگیدند و پیروز شدند و من هم درس را از طفل شش ماهه علی اصغر و تازه داماد 18 ساله قاسم یاد گرفتم. و حال چند روایت بزرگان انقلاب را برایتان بنویسم.تا خود را نشناختی مسئولیت قبول مکن.از سخنان ایت الله مشکینی.با هواهای نفسانی خود مبارزه کنید همانطوری را که با دشمنانخود مبارزه می کنید.از حضرت علی (ص).نشانی اسلام پرهیز از گناه است.از سخنان حضرت محمد (ص).خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی عزیز ما را نگهدار .والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته -شهید صادق صائمی. وصیت نامه شهید صادق صائمی.ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون.خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد آنها که در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند و چه بکشند.با عرض سلام خدمت پدر و مادر عزیز گرچه می دانم داغ جوان خیلی سخت است ولی به یاد زینب (ع)باشید که یک روز چه مصیبتهایی تحمل کرد.مادرم اگر می خواهید که پسر شما در اخرت شفاعت شما را بکند مادر این چند نکته را تذکر می دهم.بیاد داشته باشید مادر اصلا" گریه مکن.اگر هم گریه می کنید به یاد 72 تن شهید کربلا گریه کنی مادر اگر گریه کنی دشمنان شاد می شموند سعی کن خودت گریه نکن و به بادران و خواهران من هم بگو گریه نکنند چون شهید گریه ندارد مادر آنوقت گریه داشت که من در بستر خانه بمیرم مادرم عرض دیگر من اینست که وقتی شهید شدم قبر من را کنار قبر پسر دایی شهیدم اسماعیل غلامرضایی دفن کنید.مادر تا آنجایی که می توانید حتی المقدور شبهای جمعه کنار قبرم بیایید و مادرم اگر ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید همانطور به پدر عزیزم.پدر جان اگر خدا خواست که پسر تو شهید بشود شما ببخشید و امیدوارم خدا هم شما را به عنوان پدر شهید ببخشدو همانطور به برادران و خواهرانم عرض می کنم گریه نکنید سعی کنید در بین مردم نمونه باشید و به مردم بگو گریه نکنید.خدایا میدانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو بخاطر پاداش و عذاب نبوده بلکه از روی آگاهی کامل و شناخت شخصی ام می باشد و هیچ عاملی نمی تواند درد ایمانم اثر بکند.بدانید قصد؟؟؟؟؟؟ جهاد در راه خدا بوده بده حقیر گناهکار بودم و الان هم