جعفر صفری نوشر

جعفر صفری نوشر

نام: جعفر

نام خانوادگی: صفری نوشر

نام پدر: صفرعلی

تاریخ تولد: 1338/09/30

تاریخ شهادت: 1361/10/21

محل تولد: لاهیجان

محل مزار: نوشر

شهرستان محل پرونده: لاهیجان

QR Code جعفر صفری نوشر

سیام آذر 1338، در روستای نوشر از توابع شهرستان لاهیجان دیده به جهان گشود. پدرش صفرعلی، کشاورز بود و مادرش بمانی نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارمند بیمارستان بود. سال 1359 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1361، در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر موج انفجار به شهادت رسید. مدفن وی در زادگاهش واقع است. او را سلیمان نیز می نامیدند.

کدشناسایى :1473773 کدبایگانى :6118845 نام :جعفر نام خانوادگى :صفرىنوش نام پدر :صفرعلى تاریختولد :30/09/1338 ش.ش :18 محلصدورشناسنامه :لاهیجان تاریخ شهادت :21/10/61 نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحمیلى شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه استان :بنیادشهیداستانگیلان شهر :ادارهبنیادشهیدلاهیجان وصیتنامه :بسم رب الشهدا و الصدیقین ??وصیتنامه شهید جعفر صفرى??و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون آنانى که در راه خدا کشته شدند مرده نپنیدارید بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى مىخورند. به نام خداى ابوذر و به نام خداى على و به نام خداى حسین و به نام خداى شهیدان و به نام خداى روحالله موسوى الخمینى و به نام خداى انسانهاى جهان. سلام بر پدر عزیزم که مرا به این سن و سال رساندى و مرا تحویل جامعه اسلامى و مکتبى و الهى دادى، امیدوارم که مرا ببخشى و اگر اشتباه یا گناهى از من سر زده باشد مرا عفو کنى و از خداى متعال درخواست کنى که مرا ببخشد. پدر عزیزم شما خوشحال باشید که پسرى بزرگ کردهاید که در راه اسلام عزیز و قرآن دادهاید. همسر من ، اگر من شهید شدم هرچند من لیاقت شهید شدن را در خود نمىبینم، از شما مىخواهم که زیاد گریه و بىتابى نکنید، چون اولا روح من ناراحت مىشود و دوم اینکه منافقان و ضد انقلابهاى دیوصفت از ناراحتى و بىتابى شما خوشحال میشوند و به راه پلیدشان ادامه مىدهند اگر شماهم مثل برادران و خواهران و پدران و مادران شهیدپرور صبور باشید، منافقان مزدور خائن ضربه خواهند خورد و شاید به آغوش اسلام عزیز بازگردند این یک تقاضاى من از شما پدران و مادرانم و برادران و خواهران غیور ایران. در ضمن پدر و همسر و على عزیزم ، امیدوارم که از رفتن من گریه و بىتابى نکنید ، همسایهها متوجه شوند و شادى کنند، مىدانم که رفتن من از بین شما برایتان سخت است در ضمن خواهران عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید که به شما بىاعتنایى کردم و از شما مىخواهم زینبگونه باشید و گناهى از من سر زده است مرا ببخشید و از خداى متعال درخواست مىکنم گناهم را بیامرزد و از خواهرانم ، آتیه و افسر و برادران ، على و محمد و غلام ، مىخواهم که راهمان را ادامه دهند و برایم زیاد بىتابى نکنید و صبور باشید. برادران عزیزم ، امیدوارم که مرا ببخشید، اگر خطایى از من سر زد، یا گناهى به وسیله نفسم انجام دادهام مرا ببخشی7. تنها خواهش من این است که از فرزند عزیزم ، سمیه نگهدارى کنید. درود بر خمینى ، سلام بر شهیدان ، مرگ بر آمریکا و در ضمن یک جمله شعر هم درباره فرزند من ، سمیه سمیه راهرو راه پدر باش سمیه راهرو راه پدر باش سمیه یتیمم ، سمیه یتیمم

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد