حسن احمدی ثابت

حسن احمدی ثابت

نام: حسن

نام خانوادگی: احمدی ثابت

نام پدر: علی

تاریخ تولد: 1340/07/10

تاریخ شهادت: 1364/12/28

محل تولد: لاهیجان

محل مزار: غریب اباد

شهرستان محل پرونده: لاهیجان

QR Code حسن احمدی ثابت

دهم مهر 1340، در شهرستان لاهیجان به دنیا آمد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش بمانی نام داشت. دانشجوی رشته علوم و فنون نظامی بود. به عنوان ستوان سوم ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اسفند1364، در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان من ستوانسوم پیاده حسن احمدی ثابت فرزند علی متولد 1340/7/10ساکن لاهیجان محله غریب آباد و کوچه ابری می باشم. با سلام به پیغمبر خدا محمد صلوات الله علیه و تمامی امامان تا منجی عالم بشریت یعنی مهدی موعود میوه دل زهرا و عدل گستر تمامی جهان و نایب بر حقش دنیای مستضعف و با سلام به کلیه رزمندگان در خط رهبری که چون کوهی استوار در مقابل نسیم مذبوهانه استکبار جهانی ایستادند و به حق چون حسین(ع) وصایای امام علی(ع) را سرمشق زندگی خودشان قرار داده اند و با سلام به پدر و مادر رنج کشیده ام که خداوند شاهد است که با چه مشکلاتی مرا بزرگ کرده اند تا سربازی برای دینم و میهنم باشم و من هم تا آنجائیکه در توان داشتم و دارم البته به یاری خداوند و با روشنگریهای امام عزیزمان سعی کرده ام ادای دین کنم انشاءالله که مورد قبول حضرت حق قرار گیرد. الان که این وصیت نامه را می نویسم ساعت 7 بعد از ظهر روز دوشنبه 64/5/14 هست و در اطاقم نشسته ام و امشب قرار است به عملیات منطقه هالوو پوشه واقع در محور بانه سردشت بروم سخنی چند با شما پدر و مادر عزیزم امید آن دارم که مرا حلال کنید و غمگین نشوید از اینکه خداوند امانتی را که به شما داده بود پس گرفته است و مطمئن باشید که در این معامله ضرر نکرده اید و من دوست ندارم کسی در مرگم بگرید چون راهی را که انتخاب کرده ام کاملا آگاهانه بوده تاسف خوردن بر عاقبت کار جاهلان خوب است و زیبنده بر کار عاقلان نمی باشد هر چند که این کار ظاهرا عاقبتش عدم باشد و از خانواده ام و دیگر عزیزانم انتظار دارم در مرگم گریه و زاری نکنند چون دشمنان خوشحال می شوند دوست دارم مثل عروسی من لباس خوشرنگ بپوشند و خود را عطر آگین کنند و به هم تبریک بگویند و شاد باشند چون من به معشوقم رسیدم و سزاوار است که دوستان در شادی من سهیم باشند. پدر و مادر عزیزم در تربیت مریم کوچولو نهایت سعی و کوشش خود را بروز دهید تا چون زینبی دیگر به خونخواهی برادرش برخیزد یعنی همه دختران مسلمان ایران باید چنین باشند، عزیزان من چون نماز قضا شده زیاد دارم هر کدامتان که وقت کردید چند رکعتی نماز برای من به جا آورید و از خداوند طلب آمرزش برای من کنید. مثل اینکه زیاد صحبت کردم برویم سر مسائل دیگر دوست دارم این وصیتنامه توسط شاپور یا غلام در جمع خوانده شود تا بعضیها آن کوردلان که در فکر شکم و زیر شکم هستند بدانند که مرگم چون مولایم حسین(ع) با هدف بوده است و در آخر باید از همه آنانی که از من ناراحتی و یا صدمه ای دیده اند حلالیت می طلبم و امید آن دارم که مورد قبولشان واقع شود و دوست دارم که مرا در محله مان یعنی غریب آباد دفن کنند همه شما عزیزان را به خدا می سپارم و آرزوی قبولی طاعات و آمرزش همه ما گناهکاران را از خداوند دارم به امید پیروزی اسلام (جبهه استضعاف) بر (جبهه استکبار) به رهبری امام خمینی. خداحافظ فرزند و دوستدارتان حسن مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ من ز او جانی ستانم جاودان

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد