رضا بحرکاظمی

رضا بحرکاظمی

نام: رضا

نام خانوادگی: بحرکاظمی

نام پدر: سلطانعلی

تاریخ تولد: 1348/12/02

تاریخ شهادت: 1372/11/05

محل تولد: لاهیجان

محل مزار: بالارودپشت

شهرستان محل پرونده: لاهیجان

QR Code رضا بحرکاظمی

دوم اسفند 1348، در روستای بالارود پشت از توابع شهرستان لاهیجان دیده به جهان گشود. پدرش سلطانعلی، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. پاسدار بود.سال1368، ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. چهارم بهمن 1372، در روستای طاهربقده سقز توسط نیروهای حزب دمکرات بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است. او را ایرج نیز مینامیدند.

بسم رب الشهداء و الصدیقین ***وصیت نامه شهید رضا بحر کاظمی *** بسم ا... الرحمن الرحیم { و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا... امواتا بل احیاء عند ربهم برزقون } ( سوره بقره ) با سلام و درود به مهدی صاحب الزمان (عج) و با سلام و درود بر ابر مردان عشق و شهادت از صدر اسلام تا شهدای کربلای ایران و سلامی دیگر بر شهدای مظلوم کردستان و سلامی به وسعت آسمانها بر روح پر فتوح پیر مرشد خمینی بت شکن. * اینجانب رضا بحر کاظمی ، متولد 1348 در روستای بالا رودپشت ، چشم به جهان گشودم. در حالی وصیت نامه ام را آغاز می کنم که در بستر بیمارستان خوابیده ام و هیچگونه حرکتی از خود ندارم و وصیت نامه را می خوانم تا برادرم یادداشت نماید، چون چند نفسی از عمرم باقی نمانده است! آن را تقدیم به زادگاهم بالارودپشت می کنم. مردم بالا رود پشت ازشما طلب دعای خیر دارم. چه زیبا است که انسانها در زندگی شان هدفی والا و پیامبر گونه دارند و در تمام شئونات خود راه مبارزه و ایثار، راه رسیدن به حقانیت ، که همانا راه حسین (ع) است ، را بر می گزینند. خوشا به حال آنان که راه سعادت و حقیقت علی (ع) را طی می کنند ، تا به اوج رفیع شهادت می رسند و یا پاسداران سبز پوشی که ادامه دهندگان راه اولیاء خدایند . من به جرأت می گویم آنانی که غریبانه در راه حسین (ع) در کربلای مظلوم کردستان جان می بازند پیروزند! خدایا امید آن دارم که مرا در بستر این بیماری ، بمیرانی و با حسینیان ، آن طلایه داران حسین (ع) محشور بگردانی . با دلی خالص و آرام بسوی بهشت جاودانه ی خداوند می شتابم . با دلی پر از امید و آرزو ، انتظار آن دارم که خداوند مرا یکی از مظلومان شهید راه خویش پذیرا باشد. مشتاق آن هستم که هرگز با مرگ طبیعی نمیرم و در نظرم حالا به آرزوی دیرینه ام در حال رسیدن هستم، امیدوارم هر چه سریعتر به معبود خود برسم. وصیت من این است که مردم بدانند که من چگونه زیستم و چگونه با آرمان خود راه مبارزه را در پیش گرفتم و در این راه شهید خواهم شد. ای مردم آگاه بدانید من با بصیرتی آگاه و تفکری روشن راه شهادت را انتخاب کردم ، مثل بقیه ی شهدا، ایم مسیر حسین (ع) را طی می کنم و از مادیات و علایق دلبستگی به دنیا چشم کنده ام و راه سعادت حقیقی را که همان راه خداست در پیش گرفته ام و امید آن دارم که همه جزء طالبان راه خدا شوند و در آخرت رستگار شوند. پدر و مادرم: در مرگ من هیچ گونه ناراحتی به دل راه ندهید، چه بسا اگر شما یک فرزند در راه انقلاب می دهید بلکه بعضی از مردم دو یا سه یا ... شهید تقدیم انقلاب نمودند. خود را به جای آنان بگذارید و غم و اندوه مرا به فراموشی بسپارید . دو طفل ، الناز و بهناز مرا راه زینب گونه بیاموزید و به آنان درس اخلاق دهید تا سربار جامعه نشوند. با همسرم به مهربانی و عطوفت رفتار کنید. هان ای برادران و خواهرانم ، غم از دست دادن داغ جوانی که برادرتان باشد بسیار مشکل است. ولی خود را به یاد زینب (س) ببرید تا اندوهتان کم گردد و راه حسین و زینب را پیشه خود کنید . من چند نفسی دیگر ندارم و با دلی آرام و آگاه و قلبی مطمئن در راه مبارزه ، جهاد و ایمان به سوی خدا میروم و از علایق مادی این دنیا دل کنده ام. امید آن دارم که خداوند مرا با شهدای کربلا محشور بگرداند. والسلام مورخه 1372/11/1 راس ساعت 12/35 دقیقه شب. سرانجام در راس ساعت 11 شب مورخه 1372/11/4 چشم از جهان فرو بست و روح بلندش ، آن گونه که آرزو داشت ، بر بال ملائک به سوی آسمان پرواز نمود. تکثیر از واحد تحقیقات بنیاد شهید و امور ایثارگران لاهیجان

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد