بسم رب الشهدا و الصدیقین و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات یکی احیاء و یکن لا تشسرون سوره بقره آیه 154 کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زنده جاوید است و لیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت. سخن از شهید است که کاری است بس مشکل چرا که مرده را توان وصف زنده نیست و ظلمت را توان وصف نوبت چرا که شهید کسی است که با بال عشق پرواز می کند و ترد خدا می شود. که روزیش را خدا خواهد داد ،و بالاترین مقام را دارد و آن اینکه نزد خداست ،عندا... و چه مقامی برتر از عندا... که همه عرفا و صالحین و ائمه طالب آن بودند و هستند و همه آرزوی آن را دارند که این مقام نصیبشان گردد. آری آنان کسانی هستند که خوب تشخیص دادند که دنیا برای ترک است دنیا مسافر خانه است نه منزل دنیا محل عبور است نه محل اقامت ،دنیا مزرعه ای است که باید توشه از آن برای آخرت برگیریم و بر گیرید و همچنین می دانستند که آدمی برای مرگ است پس چه بهتر که به بهترین طریق شهادت بمیرند و بهترین و با افتخارترین مرگ را انتخاب کنند و خداپسند ترین مرگ را انتخاب کنند و به نشان را بهتر دیدند که در راه خدا ؟را بجان می خرند. و آنان هستند که دارای مقامات عالی هستند و خدا درهای رحمتش را برویشان می گشاید که در حدیثی پیامبر اسلام حضرت خاتم الأنبیا (ص) در مقامشان می فرماید: که وقتی شهید بر زمین می افتد خدا به او می گوید انبر کان لک مالا عین رات ولا اذن سمقت ولا خطره علی قلب بشیر، بشارت باد بر تو آنچه که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است و خداوند عز و وجل به آنان می فرماید من مسئول بازماندگان اویم هر که آنها را خشنود سازد مرا خشنود کرده است و هر کسی که آنها به خشم کرد مرا غضبناک کرده است . بسم تعالی بلی برادرانم و خواهرانم ای عزیزان اکنون من رفتم و شما ماندید عزیزان آیه ای را که برای شما نوشتم چه می گوید و از آن آیه قرآن استفاده کردم و حرکت کردم و به آن اعتماد داشتم و قبول کردم که واقعاً خدا می گوید ای بنده من ای کسی که به خودت ظلم کردی نمی دانستی بیا،بیا من می پذیرم . وقتی خدا گفت یا ایها الذین امنوا ای کسانی که ایمان آوردید من هم وقتی این ندا خداوندای خدا را شنیدم گفتم لبیک ای خدای من و ؟ رفت و الان می بیند که خداوند هم مرا قبول کرد یعنی با نیت پاک و قلبی شکسته و به عشق اینکه به خدای خودم برسم حرکت کردم و به معشوقم رسیدم. و بدان که من در آخرین لحظه های عمرم ابا عبدال و مولای علی (ع) و امام زمان(ع) را دیدم چونکه به آنها اعتماد داشتم. بلی همانطور که می دانید زندگی هجرت و جهاد است اما این هجرت و جهادی که ما کردیم و می کنید زیاد چندان مسئله ای نیست مرد آنست که از چیزی هجرت کند به او چسبیده شخصی که گناه می کند این شخص اگر تصمیم بگیرد و به خدا پناه برد و دیگر گناه نکند و دیگر غیبت نکنند این هجرت می شود.پس ای عزیزان هوشیار باشید که این دنیا پلی بیش نیست کمی به خود آید و مادیات را ول کنید بنگرید به اهالی محلی که چگونه می میرند آخر تو هم باید زیرا این خاکی که رویش هستی بروی برادرم و خواهرم بیندیش و راه خدا را انتخاب کن و حرکت کن که راه سعادت ابدی راه خداست . در خاتمه از شما اهالی محل می خواهم که اگر هر بدی از من دیده بودید مرا ببخشید و از کسانی که در دکانها می نشینند و پشت امام و انقلاب حرف می زنم[می زنند] می خواهم که پشت جنازه ام نماز نخوانند راضی هم نیستم و خدا هم انشاءا... از شما راضی نباشد چونکه شما لطمه به انقلاب می زنید با آن حرفهای زشتتان لطمه به نسل جوان می زنید باز از شما می خواهم که به فکر امام و آینده و آخرت خودمان باشیم خداحافظ همه شما والسلام . بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه پاسدار اسلام شهید حسین رجبی الهی و ربی من لی غیرک لا حول و لا قوه الا بالله العلی والعظیم وصیت نامه شماره 2 شهید حسین رجبی یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله تقولوا ما لا تفعلون. الا ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید چرا با خدا و خلق دو رنگی و نفاق می ورزید و چیزی به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید.بترسید که این عمل که وعده دروغ و دعوی باطل سخنی است بیهوده و خلاف آن بکنید بسیار سخت خدا را به خصم و غضب می آورید. (سوره صف) (بنام خداوند بخشنده مهربان) بنام آن کس که جانها و مشیتها همه در دست اوست هیچ جنبشی و حرکتی بجز نیروی خدا انجام پذیر نیست اینجانب وصیتنامه خود را اینطور می نویسم:ابتدا شکر خداوند سبحان را که به این بنده ضعیف و ناتوان قدرت ایمان و اراده داد تا با میل و رغبت خود به جبهه های حق و نور علیه ظلمت بروم اول از هر چیز با هوی نفس خود مبارزه کنم او را سپاس که امام را فرستاد. و مرا و ما را از منجلاب فساد به نور کشاند. خدایا چگونه توانم فقط این نعمت یعنی امام را شکر کنم .هرگز نتوانم خدایا ای خدای بزرگ تو خود مرا واردار به شکر کردن خود بگردان یا الله. عزیزان ،ما در موقعی واقع شدیم که هر لحظه آن امتحان و هر نفسی که می کشیم مورد آزمایش خداوند بزرگ قرار می گیریم . مبادا کاری کنیم بر خلاف قوانین مقدس و اصیل اسلام و مبادا بی خود و بی جهت مورد تجاوز نفس سرکش قرار بگیریم و از هدف اصیلی که مبارزه با طاقوت بیرونی و هم آن طاغوت درونی می باشد دور شوید امتحان خداوند خیلی سنگین است. کیست از این امتحان بسلامت بدر آید.آنجا که خداوند بزرگ امتحان کند می خواهد بنده خالص خودش را از بندگان ناخالص جدا کند کسی که می گوید من برای خدا هستم و از برای او کار می کنم این به زبان است به عمل خیلی مشکل است شاید در عین اینکه می گوید من برای خدا عمل می کنم در آن حال برای شیطان باشد و همه می دانیم که شیطان کم کم نفوذ می کند نفس اماره سرکش یواش یواش می گذرد و زخمی می کند پس مسئله خیلی مهم است که توجه داشته باشید که انجایی که سستی و کم لطفی در خود مشاهده کردی همان شیطان است آنجا خدا و قوانین خدا و سخنان پیامبر اکرم(ص) و عدالت علی(ع) به زمین می خواهد بخرد اراده و صبر و تقوا را پیشه کن و با تقوا دست دراز کن و قوانین خداوند را بگیر و در قلب خود جای ده، خدایا از آن زبان می گوید تقوا و در عمل بر خلاف آن دیده می شود به تو پناه می برم و تو خوت زبان ظاهری مرا با باطنم یکی گردان و انچه که خودت می خواهی برایم میسر بفرما ، اما یک مطلب به کسانی که به اسم خدمت برای مردم ریشه و بنیان آنها را می گزند،ای آن کسانی که برای مقام پشت میز نشسته اند و مردم را سرگردان می کنید به هوش باشید که با این کار خود چیزی را انجام نمی دهید ولاکن گور خود را با این اعمال وقیهانه می کنید خیال نکنید اگر مقامی و سر پرست جایی شدید چیزی شده اید نه ان شیطان است که در دلتان رخنه کرده و اعمال بدتان را خوب جلوه می دهد اگر شما در این زمانها مردم را سرگردان می کنید خداوند بزرگ شما را سرگردان خواهد کرد بیدار باشید که محاکمه خدا بسی مشکل است :عزیزان انجمن اسلامی سعی شما بر این باشد که برای رضای خدا و مردم کار کنید و سعی کنید جوانان عزیز و نوجانان را به مسجد و نماز اصیل و مذهبی دعوت نمایید. در حالات خود خدای رب و داور را فراموش نکنید که ما جزء او کسی را برای هدایت خود نداریم شما کار خود را انجام دهید اگر گفتند شما خوب کار کردید خوشحال نباشید و اگر گفت کسی را برای هدایت خود نداریم شما کار کرده اید ناراحت نباشید آنچه هدف است این است که خدا را راضی کنید. خدایا خودت بهتر می دانی که منبرای رضای تو به این مکان مقدس (جبهه های جنگ) رفتم و خواستم در راه تو جهاد کنم اما ای خدای مهربان قبل از آنکه جهاد اصغر کنم به توفیق مبارزه با نفس اماره که همان جهاد اکبر است عنایت بفرما تا ان موقعی که در برابر دشمن قرار می یرم جز تو کسی را نطلبم و برای غیر از تو گام بر ندارم.خدایا لحظه های نبرد با دشمن را برایم آنطور مجسم کن که با تو صحبت می کردم و لحظه ای که دلم می شکست و در آن هنگام ترا صدا می کردم و در آن لحظه مرا با خود ربط بده که نلغزم و کارم بخاطر تو باشد اما ای جبهه های نبرد که بر روی تو گام نهادم و آنها را برای آزادی تو بود و برای رضای خدایم بود ولی هیچ جا نشد خونم ریخته شود در کردستان موقعی که در داخل کانال دشمن بودم خمپاره دشمن به نیم متری من خورد اما خدا نخواست بروم اما ای خاک بخون نسشسته غرب ای امام زمان(عج) بر روی تو گام نهاده اجازه بده این بار خونم بر روی تو بریزد و درخت اسلام آبیاری شود و خون همسنگران و همرزمانم در عملیات متعدد ریخته شده زنده شود، خون شهید سید یعقوب سلیمانی و خون شهید رضا حسن زاده و بائیان خدایا اینها را نوشتم برای اینکه اثری از من بماند نه اینکه مرا ستایش کنند .خدایا روزی می شود آفتاب عمرم در جبهه های نبرد حق و نور علیه ظلمت غروب کند و به آرامی و دلنشین ترین لحظه ها را داشته باشد و آن رسیدن به لقاء ا... توست اما یک مطلب به شما که نوشته مرا می خوانید و یا می شنوید و بخصوص اهل امیرآباد از همه شما می خواهم که اگر گناهی یعنی (غیبت و تهمت و ناسزا و بدرفتاری)در حق شما کردم مرا ببخشید.شما را به هر کسی که دوست داری هر موقع این کلمه را شنیدی بگوئید خدایا اگر این شخص در حق ما گناهی و عملی کرده بود او را می بخشم و تو هم او را ببخش که رضا خدا رضای خدای شماست و اما به پدرم و مادرم و خواهرانم و برادرانم و عزیزانم در طول زندگی خودم می دانم که رنجها کشیدی و مرا بزرگ کردی تا فایده ای برای شما اما عوض اینکه کمک شما باشم شما را رنج دادم و در دوران قبل از انقلاب رنجهای بسیاری به شما رساندم ولی بعد از انقلاب به خواست خدا به مکانهای مقدس رفتم و برای خود سازی خودم مشغول شدم و یاز فایده ایی برای شما نشدم و اما پدرم و مادرم این را به شما می گویم انسان تا سختی نکشد به بهشت نمی رود. شما ارزوها داشتید برای من و در آن موقع اجرا کردید و حالا من رفتم مشکل شما بیشتر شد و می دانم که شما رنجها خواهید کشید اما یک مژده به شما بدهم که این سختی ها و رنجها شما را به بهشت خواهد برد و فقط از شما می خواهم گوش به فرمان امام و مسئولین کشور جمهوری اسلامی ایران باشید:پدرم هرگز از ارگانها تقاضای چیزی نکن همه چیز را از خدا بخواه.پدرم و مادرم و خواهر و برادرم من همه شما را دوست دارشتم اما اسلام و امام و خدا را بیشتر دوست داشتم مادرم برایم گریه کن که چرا گریه انسان را می سازد.آیا می دانی چه گریه ایی را میگویم نه اینکه تسلی خاطر بدهی نه این باشدبله گریه حسینی باشد.نه اینکه دیگران بگویند که او گریه می کند آنچه موازین خدا و حسین و زینب (ع) انجام بده.بله خدا را شکر کن که این نعمت بزرگی است فاطمه زهرا به استقبال شما به خانواده شهید عزیزی خواهد آمد مادرم و برادران عزیزم که شما را خیلی دوست داشتم بر سر قبرم آمدید صدایم زنید تا اینکه جواب بشنوی و ان جواب را خدا خواهد داد. عزیزان،برادرانم ،بر سر قبرم آیه الکرسی بخوانید که تمام صفات خداوند در آن است و اما یک مطلب در آخر به همه شما بخصوص برادران انجمن اسلامی در هر کجا هستید معیار انسانیت و تقوا را در نظر بگیرید و توجه کنید آنچه را خون شهید می گوید اگر بدان عمل کنید مورد شفاعت قرار خواهید گرفت خدایا اینک جسدم در میان خاکنهادن و با توتنها شدم و از همه چیز و با همه وداع کردم و درون قیر که جایگاه ابدی من می باشد قرار گرفتنم و خدایم با من به کرمت رحمتت نگاه کن و جز رحمت تو چیزیی نتواند مرا در بر بگیرد و در تشییع جنازه ام شعار مرگ بر آمریکا و لااله الا الله را بیشتر بگویید. (والسلام) حسین رجبی الهی ربی من لی غیرک لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم وصیت نامه شماره 2 شهید حسین رجبی یا ایها الذین آمنو لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله تقولوا ما لا تفعلون. الا ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید چرا با خدا و خلق دو رنگی و نفاق می ورزید و چیزی به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید . بترسید که این عمل که وعده دوروغ و دعوی باطل سخنی است بیهوده و خلاف آن بکنید بسیار سخت خدا را به خصم و غضب می آورید.(سوره صف) بنام خداوند بخشنده مهربان بنام آن کس که جانها و مشیتها همه در دست اوست هیچ جنبشی و حرکتی بجز نیروی خدا انجام پذیر نیست اینجانب وصیتنامه خود را اینطور می نویسم : ابتدا شکر خداوند سبحان را که به این بنده ضعیف و ناتوان قدرت ایمان و اراده داد تا با میل و رغبت خودم به جبهه های حق و نور علیه ظلمت بروم اول از هر چیز با هوی نفس خود مبارزه کنم او را سپاس که امام را فرستاد. و مرا و مارا از منجلاب فساد به نور کشاند. خدایا چگونه توانم فقط این نعمت یعنی امام را شکر کنم. هرگز نتوانم خدایا ای خدای بزرگ تو خود مرا وادار به شکر کردن خود بگردان یا الله. عزیزان ، ما در موقعی واقع شدیم که هر لحظه آن امتحان و هر نفسی که می کشیم مورد آزمایش خداوند بزرگ قرار می گیریم . مبادا کاری کنیم بر خلاف قوانین مقدس و اصیل اسلام و مبادا بی خود و بی جهت مورد تجاوز نفس سرکش قرار بگیریم و از هدف اصلی که مبارزه با طاغوت بیرونی و اهم آن طاغوت درونی می باشد دور شوید انتحان خداوند خیلی سنگین است. کیست از این امتحان بسلامت بدر آید . آنجا که خداوند بزرگ امتحان می کند می خواهد بنده خالص خودش را از بندگان ناخالص جدا کند کسی که می گوید من برای خدا هستم و از برای او کار می کنم این به زبان است به عمل خیلی مشکل است شاید در عین اینکه می گوید من برای خدا عمل می کنم در آن حال برای شیطان باشد و همه می دانیم که شیطان کم کم نفوذ می کند نفس اماره سرکش یواش یواش می گزد و زخمی می کند پس مسئله خیلی مهم است که توجه داشته باشید که آنجایی که سستی و کم لطفی در خود مشاهده کردی همان شیطان است آنجا خدا و قوانین خدا و سخنان پیامبر اکرم (ص) و عدالت علی (ع) به زمین می خواهد بخرد اراده و صبر و تقوا را پیشه کن و با تقوا دست دراز کن و قوانین خداوند را بگیر و در قلب خود جای ده ، خدایا از آن زبان می گوید تقوا و در عمل برخلاف آن دیده می شود به تو پناه می برم و تو خودت زبان ظاهری مرا با باطنم یکی گردان و آنچه که خودت می خواهی برایم میسر بفرما ، اما یک مطلب به کسانی که به اسم خدمت برای مردم ریشه و بنیان آنها را می گزند ، ای آن کسانی که برای مقام پشت میز نشسته اند و مردم را سرگردان می کنید و بخاطر نفس و حب جاه و دنیا مردم شریف ایران و مردم رنجیده روستاها را دلشکسته می کنید به هوش باشید که با این کار خود چیزی را انجام نمی دهید و لاکن گور خود را با این اعمال وقیهانه می کنید خیال نکنید اگر مقامی و سرپرست جایی شدید چیزی شده اید نه آن شیطان است که در دلتان رخنه کرده و اعمال بدتان را خوب جلوه می دهد اگر شما در این زمانها مردم را سرگردان می کنید خداوند بزرگ شما را سرگردان خواهد کرد بیدار باشید که محاکمه خدا بسی مشکل است : عزیزان انجمن اسلامی سعی شما بر این باشد که برای رضای خدا و مردم کار کنید و سعی کنید جوانان عزیز و نوجوانان را به مسجد و نماز اصیل و مذهبی دعوت نمایید . در حالات خود خدای رب و داور را فراموش نکید که ما را جزء او کسی را برای هدایت خود نداریم شما کار خود را انجام دهید اگر گفتند شما خوب کار کردید خوشحال نباشید و او کسی را برای هدایت خود نداریم شما چه کار کرده اید ناراحت نباشید آنچه هدف است این است که خدا را راضی کنید . خدایا خودت بهتر می دانی که من برای رضای تو به این مکان مقدس (جبهه های جنگ) رفتم و خواستم در راه تو جهاد کنم اما ای خدای مهربان قبل از آنکه جهاد اصغر کنم به این توفیق مبارزه با نفس اماره که همان جهاد اکبر است عنایت بفرما تا آن موقعی که در برابر دشمن قرار می گیرم جز تو کسی را نطلبم و برای غیر رضای تو گام بر ندارم. خدایا لحظه های نبرد با دشمن را برایم آنطور مجسم کن که با تو صحبت می کردم و لحظه ای که دلم می شکست و در آن هنگام ترا صدا می کردم و در آن لحظه مرا با خود ربط بده که نلغزم و کارم بخاطر تو باشد اما ای جبهه های نبرد که بروی تو گام نهادم و آنها برای آزادی تو بود و برای رضای خدایم بود ولی هیچ جا نشد خونم ریخته شود در کردستان موقعی که در داخل کانال دشمن بودم خمپاره دشمن به نیم متری من خورد اما خدا نخواست بروم اما ای خاک بخون نشسته غرب ای امام زمان (عج) بر روی تو گام نهاده اجازه بده این بار خونم بر روی زمین بریزد و درخت اسلام آبیاری شود و خون همسنگران و همرزمانم در عملیات متعدد ریخته شده زنده شود ، خون شهید سید یعقوب سلیمانی و خون شهید رضا حسن زاده و بائیان خدایا اینها را نوشتم برای اینکه اثری از من بماند نه اینکه مرا ستایش کنند. خدایا روزی می شود آفتاب عمرم در جبهه های نبرد حق و نور علیه ظلمت غروب کند و به آرامی و دلنشین ترین لحظه ها را داشته باشد و آن رسیدن به لقاء ا... توست اما یک مطلب به شما که نوشته مرا می خوانید و یا می شنوید و بخصوص اهل ایمر آباد از همه شما می خواهم که اگر گناهی یعنی (غیبت و تهمت ناسزا و بد رفتاری) در حق شما کردم مرا ببخشید. شما را به هر کسی که دوست داری هر موقع این کلمه را شنیدی بگوئید خدایا اگر این شخص در حق ما گناهی و عملی کرده بود او را می بخشم و تو هم او را ببخش که رضا خدا رضای خدای شماست و اما به پدرم و مادرم و خواهرانم و برادرم و عزیزانم در طول زندگی خودم می دانم که رنجها کشیدی و مرا بزرگ کردی تا فایده ای برای شما اما عوض اینکه کمک شما باشم شما را رنج دادم و در دوران قبل از انقلاب رنجهای بسیاری به شما رساندم ولی بعد انقلاب به خواست خدا به مکانهای مقدس رفتم و برای خود سازی خودم مشغول شدم و باز فایده ایی برای شما نشدم و اما پدرم و مادرم این را به شما می گویم انسان تا سختی نکشد به بهشت نمی رود. شما آرزوها داشتید برای من و در آن موقع اجرا کردید و حالا که من رفتم مشکل شما بیشتر شد و می دانم که شما رنجها خواهید کشید اما یک مژده به شما بدهم که این سختیها و رنجها شما را به بهشت خواهد برد و فقط از شما می خواهم گوش به فرمان امام و مسئولین کشور جمهوری اسلامی ایران باشید : پدرم هرگز از ارگانها تقاضای چیزی نکن همه چیز را از خدا بخواه . پدرم و مادرم و خواهر و برادرم من همه شما را دوست داشتم اما اسلام و امام و خدا را بیشتر دوست داشتم مادرم برایم گریه کن که چرا گریه انسان را می سازد. آیا می دانی چه گریه ایی را می گویم نه اینکه تسلی خاطر بدهی نه این باشد بله گریه حسینی باشد. نه اینکه دیگران بگویند که او گریه می کند آنچه موازین خدا و حسین و زینب (ع) انجام بده. بله خدا را شکر کن که این نعمت بزرگی است فاطمه زهرا به استقبال شما به خانواده شهید عزیزی خواهد آمد مادرم و برادران عزیزم که شما را خیلی دوست داشتم بر سر قبرم آمدید صدایم زنید تا اینکه جواب بشنوی و آن جواب را خدا خواهد داد. عزیزان ، بردرانم ، بر سر قبرم آیة الکرسی بخوانید که تمام صفات خداوند در آن است و اما یک مطلب در آخر به همه شما بخصوص برادران انجمن اسلامی در هر کجا هستید معیار انسانیت و تقوا را در نظر بگیرید و توجه کنید آنچه را خون شهید می گوید اگر بدان عمل کنید مورد شفاعت قرار خواهید گرفت خدایا اینک جسدم را در میان خاکنهادن و با تو تنها شدم و از همه چیز و با همه وداع کردم و درون قبر که جایگاه ابدی من می باشد قرار گرفتنم [گرفتم] و خدایم با من به کرمت رحمتت نگاه کن که جز رحمت تو چیزیی نتواند مرا در بر بگیرد و در تشییع جنازه ام شعار مرگ بر امریکا و لااله الا لله را بیشتر بگویید. <<والسلام>>. خدایا مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینیم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم خدایا من کوچکم، ضعیفم،ناچیزم،پر کاهی در مقابل طوفانها هستم به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و تسبیح. خدایا دردمندم،روحم از شدت درد می سوزد قلبم می خروشد احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند . دیگر آرزویی ندارم احساس میکنم که این دنیا دیگر جای من نیست خدایا بسوی تو می آیم مرا در جوار رحمت خود سکنی ده خدایا هنگامی که ؟دشمن می شوم دنیای فریبکار فریبنده ؟ و وسوسه های شور انگیز مال دنیا را از لوح خمیر من بشوی. این ما فکنوا یلدکم الموت و لو کنتم خو بروج مشهیده در کجا باشید اگرچه در کاخهای بسیار محکم مرگ شما را فرا می خواند خدایا تو خود میدانی که من چقدر مشتاق شهادتم تو نیز میدانی که هدف من شهادت یا پیروزی در راه توست اگر توانستم کنار را میکشم و اگر نتوانستم خود را فدای اسلام میکنم و کشته میشوم و اما شما ای پدر و مادر عزیزم من امانتی هستم نزد شما از طرف خداوند متعال و بالاخره روزی شما باید این امانت را تحویل خالقش بدهید و چه بهتر که در راه خداوند امانت خود را بدهید.ای خدای مهربان اینکه برای خشنودی تو ر ستیزم چه در جنگ رودر رو با کفار و منافقین و چه در جنگ با خویشتن ، آرزویم این است که شهادت در راهت را نصیبم گردانی و مرا از بندگان خالص را بپذیر و بر محمد و آل پاکش درودی بی پایان فرست و آن چنان کن که خونم در راه تو ریزد و تا تاریخ نفس زبانم فقط ترا گوید و از تو سخن بداندخداوندا تا آنجا که می توانم در راهت گام بر می دارم و جز کلمه لا اله الا الله چیز دیگری بر زبان نخواهم آورد و آرزو دارم اولین و آخرین سعادتم نوشیدن شربت گوارای شهادت در راه و فضیلت تو باشد و آخرین حرفی که از دهانم بر آورم الله اکبر و خمینی رهبر باشد.