رحمان رجبی اکبرآباد

رحمان رجبی اکبرآباد

نام: رحمان

نام خانوادگی: رجبی اکبرآباد

نام پدر: نصرت

تاریخ تولد: 1344/09/01

تاریخ شهادت: 1362/07/30

محل تولد: لاهیجان

محل مزار: اکبراباد

شهرستان محل پرونده: لاهیجان

QR Code رحمان رجبی اکبرآباد

یکم آذر 1344، در روستای اکبرآباد از توابع شهرستان لاهیجان به دنیا آمد. پدرش نصرت آقا، کشاورزی میکرد و مادرش مولود نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیام مهر 1362، با سمت تیربارچی در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است.

بسم الله الرحمن الرحیم وصیت شهید رحمان رجبی اکبرآبادی با درود و سلام به پیشگاه مبارک آقامان ولی عصر منجی عالم بشریت و نائب برحقش حضرت امام امت خمینی بت شکن و با درود بر تمامی شهدای اسلام، از شهدای صدر اسلام تا شهدای کربلای حسین (ع) و از شهدای کربلای حسین تا شهدای جنگ تحمیلی و با درود بر تمامی امت مبارز و شهیدپرور بخصوص خانواده های محترم شهداء خدمت برادران و خواهران و همرزمان و کسانی که صدای حقیر را می شنوند. اول سلام گرم خود را بر تمامی عزیزان عرضه می دارم و امیدوارم که خداوند سبحان امت حزب الله را مورد تائید قرار دهد. اما حقیر چند مطلبی را خدمت برادران و خواهرانم عرض می کنم. البته خود را خیلی خیلی کوچکتر و نالایق تر از این می دانم که برای شما صحبت کنم، ولی من باب یادآوری است. امیدوارم که مرا ببخشید. برادرانم امروز کشور عزیز و مکتب مقدس ما مورد هجوم مشتی خوک صفتان و توگوی تاتارها و مغولها قرار گرفته که اگر همت نکنیم همه چیز ما، اسلام، قرآن، کشور عزیز و ناموس ما در دست بیگانه های خون آشام قوطه ور خواهد شد. امروز جبهه مقدس اسلام ما احتیاج به نیروهای رزمنده دارد. مهمتر اینکه امام عزیزمان این نعمت الهی رفتن به جبهه را یک وظیفه یا واجب کفایی فتوی داده اند. واجب چند نوع است بفرض یکی از آنها واجب عینی است یعنی همچون نماز و روزه که به دیگران واگذار نمی شود. واجب کفایی هم وقتی احتیاج باشد همان واجب عینی می شود. یعنی به عنوان مثال تا موقعی که جنگ وجود دارد به همه اعم از کشاورز، کارگر، بازاری، کسبه، پیر و جوان واجب است در مناطق جنگی حاضر شوند. البته یک تبصره هم دارد. آن را آگاهان و علماء مشخص می کنند. برادرانم بدانید دنیا زودگذر است، اما برای روشن شدن بیشتر مطلب را بازتر می کنیم. فکرش را بکنید امروز ما 3 میلیون آوارة جنگی داریم. 2 میلیون آواره و پناهندگان افغانی داریم و شاید یک میلیون از کشورهای جنگ زده و فقیر و بدبخت در ایران داریم. چرا؟ از روزی که ملت ما خواست روی پای خود بایستد، از روزی که ملت ما خواست پوزه امریکای جنایت کار را پشت شوروی اشغال گر و حیوان صفت و اسرائیل غاصب و ددمنش را به خاک بمالیم. مردم مأمورید حمله ناجوان مردانه از یک طرف از نوکر حلقه بگوش امریکا صدام افخلی از طرف دیگر منافقان کوردل روزی بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در روز هفت تیر و روز دیگر شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر عزیزمان رجائی و باهنر، شهادت مدنی ها و صدوقی ها و دستغیبها، انصاریها و هاشمی نژادها و غیره چرا؟ چرا نباید سعی کنیم فکر اینها را نکنیم. چه کس می تواند اینها را بداند و بشنود و در برابرش جواب منطقی ندهد. آیا چنین اشخاصی می توانند بگویند که مسلمانیم زیرا پیامبر اکرم (ص) می فرماید که اگر کسی صدای مظلومیت یک مسلمانی را بشنود و به او کمک نکند مسلمان نیست وای به ما. ای عزیزانم امام حجت را بر ما تمام کرده است. اگر امروز با گذشتن از خانه و زندگی، زن و فرزند و پول و اموال دنیوی در مکان راحتی و با آسایش خاطر باشیم، در سرای دیگر جواب امام امت را چه خواهی گفت. برادرانم بیاد داشته باشیم اگر بسوی زن خود برویم روزی خواهد مرد، اگر بسوی پول برویم، روزی از دست ما خواهد رفت. اگر بفکر خانة ما باشیم، بالاخره روزی خراب خواهد شد. اگر بخواهیم از مرگ فرار کنیم و بگریزیم، بالاخره روزی ما را به چنگ خواهد آورد و به دیار دیگر خواهد فرستاد و آن روز است که هرکس اعمالش را در برابر چشمان خود می بیند. برادرانم قدر امام امت را بدانید. بخدا قسم هنوز امام را نشناختیم و نخواهیم شناخت. بدانید امام را در پنجاه سال دیگر مردم تازه خواهند شناخت و آن وقت باقی ماندگان امروز در آنروز با دو دست بر سرشان خواهند زد. گوش به فرمان امام عزیز باشیم و خدای نکرده امام را در برابر سختیها تنها نگذاریم. اما چند مطلب دیگر خواهرانم شما هم می توانید در این رزم پیکار اسلام شرکت نمائید. اما چطور جهاد شما خانه داری شماست. تربیت فرزندان مسلم و از همه مهمتر امروز تشویق همسرانتان و برادرانتان به رفتن به جبهه تشویق کنید. خواهرانم بدانید ارزش شما اگر از ارزش مرد بیشتر نباشد کمتر نیست. چرا؟ چون که ارزش یک زن مؤمن در دنیای دیگر 40000 (چهل هزار) برابر خود بخششی است. آیا ما در دعاهای ما نمی گوئیم ای خدا آسانی را از پس سختیها و گشایش را از پس اندوه و رنج و فراوانی را پس از تنگی به ما عنایت فرما. وای بر زنی که شوهر خود را از رفتن به جبهه بازدارد. هیچ می دانید چه عذابی به اوست که گناه شوهرش بر گردن آن زن خواهد بود. بازداشتن از رفتن به جبهه یعنی بازداشتن از خواندن نماز و روزه گرفتن و غیرو. پس خواهرم و مادرم تو هم به شوهرت روحیه بیشتر بده که در این کار خودت اجری عظیم نهفته است. پدرم بارها خدمت شما عرض کردم که حقیر نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم و نتوانستم مرهمی بر زخمهای زیادتان بگذارم، ولی در این حال از شما می خواهم که مرا عفو کنید و مرا حلالم کنید. زیرا شما بزرگتر و افضل تر از آن هستید که من از شما کسب حلالیت کنم. امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید. اما مادرم، مادری که بسان امواج طاقت فرسای گرفتاری و زحمتها و رنجها مرا پرورش دادی، که این حقش را نمی توان وصف کرد. مادرم می دانم که چه زحمتهایی برای من کشیدی، ولی در عوض من هیچ کار مثبتی برایتان نکردم. مادرم بدان که در هرجا بفکر تو هستم و امیدوارم که مرا ببخشید و شیرت را بر من حلال کنی. مادرم از تو عاجزانه می خواهم که دم آخر مرا حلال کنید. حلالم کنید. به خانواده من بگوئید به خانواده تاشپور بگویید که اصلاً برای من گریه نکنند، زیرا من با مسئولیت کامل به این مکان مقدس آمده ام. و بدانید که گریه شما زاری شما شادی دشمنان ماست. در خاتمه به دوستان و آشنایان و رفیقان و سرورانم عرض می کنم که مرا ببخشند و از همه آنها متشکرم و فقط و فقط از آنها طلب بخشش می کنم. نصر من الله و فتح قریب بتاریخ 62/5/28 به امید ظفر رزمندگان اسلام

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد