کیومرث حسنی لاکمه سری

کیومرث حسنی لاکمه سری

نام: کیومرث

نام خانوادگی: حسنی لاکمه سری

نام پدر: قاسم

تاریخ تولد: 1341/01/03

تاریخ شهادت: 1362/04/30

محل تولد: لاهیجان

محل مزار: استانه اشرفیه

شهرستان محل پرونده: آستانه اشرفیه

QR Code کیومرث حسنی لاکمه سری

سوم فروردین 1341، در روستای لاکمه سر از توابع شهرستان آستانه اشرفیه به دنیا آمد. پدرش قاسم، کشاورز بود و مادرش انیس نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. سیام تیر 1362، در پلنو خرمشهر بر اثر اصابت گلوله خمپاره به سر و پا، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

وصيت‌نامه   :بسم رب الشهداء و الصديقين 

با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى و با سلام و درود بر تمامى شهداى صدر اسلام به ويژه شهداى به خون خفته انقلابمان و با سلام و درود بر تمام ايثارگران راه حق كه در جبهه حق عليه باطل در حال نبردند.

اينجانب كيومرث حسنى لازم دانستم كه وصيت نامه خويش را بنويسم ، يعنى انسان بهتر است پيش از آنكه بميرد و از دنيا برود لازم است وصيت كرده باشد و من در اين لحظه و در اين موقعيت وصيت نامه خودم را مى نويسم چون شخص در اينجا انتظار برگشتن را ندارد آنهم در مناطق جنگى باشد 

نخست برادر و خواهر ، پدر و مادر از شما راضى ميباشم و انتظار آن را دارم كه شما هم از من حقير راضى باشيد و بدى هايى كه در مدت عمرم نسبت به شما كردم از شما مى خواهم تا لحظه اى كه از دنيا نرفته ام مرا مورد عفو قرار دهيد و از من راضى باشيد و من مى دانم كه پس از مرگ من مادرم خيلى خودش را اذيت و آزار مى دهد ، مادرم تو اگر بخاطر من گريه و زارى و بى تابى بكنى من از تو راضى نخواهم بود هر چند مى دانم فقط تنها فرزند تو هستم وتحمل  از دست دادن فرزند خود را ندارى ، نخواهم بود هرچند مى دانم فقط تنها فرزند تو هستم و تحمل از دست دادن تنها فرزند خود را ندارى ، ولى مادر جان صبر داشته باش و شكيباش و از ياد خدا غافل مباش و بدان كه تو در جهان آخرت سربلند و سر افراز هستى چون يك فرزند داشتى آنهم در راه خدا دادى و از آمدن من يعنى از زاييدن من خوشحال بودى و از رفتن من نيز خوشحال باش چون خواست خدا بوده كه من را از تو گرفته است و اما تو پدر جان ، من درد تو را خيلى زياد احساس مى كردم و مى دانم با چه بدبختى هايى ماها را بزرگ كردى و بچه هايت را به اين حد رسانيدى و مى دانم پدر جان چه مشقت هايى در زندگى بخاطر بچه هايت كشيدى و مى دانم پدر جان تو از درون غصه مى خورى و پدر جان ازتو مى خواهم كه خود را اذيت و آزار ندهى چون تو اگر خودت را بشكنى و خودت را از بين ببرى هيچ موقع من ديگر زنده نخواهم شد جز اينكه خودت را از بين ببرى .

پدر جان وقتى كه شهيد شدم سعى كنيد جايى دفنم كنيد كه بعد از 120 سال از عمرشما و مادرم ، من پيش شما دفن شده باشم و چون من دوست داشتم هميشه پيش تو و مادرم باشم و دوست دارم تا زنده هستم بغل شما باشم و شما هر كجا دوست داريد مرا در همانجا دفن نماييد و بعد از 120 سال من دوست دارم كه بغل شما خوابليده باشم و باز پدر جان سفارش مى كنم موقعيكه ديدى مادرم خودش را بزن وبشكن مى كند شما بايد جلوى او را بگيريد و بگوييد كه از تو راضى نخواهد شد و شما هم نبايد ناراحتى بكنيد و همچنين خواهرهاى من ، مرا مثل شهداى ديگر تشييع جنازه كنيد ومرا دفن نماييد و براى من ختم و سالگرد بگيريد. 

برادرها ى عزيزم از من راضى باشيد چون خيلى براى شما مزاحمت ايجا د كردم برادر عزيزم نادرجان در بين برادرهايم خيلى برايم عزيز بودى و شما را دوست داشتم وصيت كه كردم اميدوارم او را نگهدارى و به كسى نگويى تا موقعيكه از دنيا رفتم و شهيد شدم  زحمت بكشيد به پدرم بدهيد و در پايان از شما مى خواهم پشتيبان ولايت فقيه باشيد و براى سلامتى امام عزيز و براى رزمندگان اسلام دعا كنيد و در جبهه هاى جنگ كمك مالى نماييد و جنگ را فراموش نكنيد ، چون كه اسلام با كفر است و در هر كجا هستيد با عمل تان و  زبانتان پاسدارى  از خون شهيدان اسلام نماييد .

پدر ومادر و برادر و خواهر و اى دوستان و آشنا يان من امروز اسلام در دنيا غريب است به او كمك نماييد چرا كه اگر اسلام كوچكترين ضربه اى را ببيند شماهيچ جوابى را نزد خدا نداريد كه بدهيد وهرچند اسلام ضربه پذير نيست وضربه خواهد زد ديگر با همه شما پدرومادر و برادر وخواهر خداحافظى مى كنم و همه شما را به خداوند بزرگ ميسپارم وزندگى نوين بخش را براى شما آرزومندم خدايار ونگهدارشما باشد 

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار     

بسم رب الشهداء و الصديقين

وصيت نامه برادر شهيد كيومرث حسني

با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني و با سلام و درود بر تمامي شهداي صدر اسلام بويژه شهداي به خون خفته انقلابمان و با سلام و درود بر تمام ايثارگران راه حق كه در جبهه حق عليه باطل در حال نبردند.

اينجانب كيومرث حسني لازم دانستم كه وصيت نامه خويش را بنويسم، يعني انسان بهتر است پيش از آنكه بميرد و از دنيا برود لازم است وصيت كرده باشد و من در اين لحظه و در اين موقعيت وصيت نامه خودم را مي نويسم چون شخص در اينجا انتظار برگشتن را ندارد آنهم در مناطق جنگي باشد.

نخست برادر و خواهر، پدر و مادر از شما راضي مي باشم و انتظار آن را دارم كه شما هم از من حقير راضي باشيد و بدي هايي كه در مدت عمرم نسبت به شما كردم از شما مي خواهم تا لحظه اي كه از دنيا نرفته ام مرا مورد عفو خود قرار دهيد و از من راضي باشيد و من مي دانم كه پس از مرگ من مادرم خيلي خودش را اذيت و آزار مي دهد، مادرم تو اگر بخاطر من گريه و زاري و بي تابي بكني من از تو راضي نخواهم بود هر چند مي دانم فقط تنها فرزند تو هستم و تحمل از دست دادن تنها فرزند خود را نداري ولي مادر جان صبر داشته باش و شكيبا باش و از ياد خدا غافل مباش و بدان كه تو در جهان آخرت سربلند و سرافراز هستي چون يك فرزند داشتي آن هم در راه خدا دادي و از آمدن من يعني از زاييدن من خوشحال بودي و از رفتن من نيز خوشحال باش چون خواست خدا بوده كه من را از تو گرفته است و اما تو پدر جان، من درد تو را خيلي زياد احساس مي كردم و مي دانم با چه بدبختي هايي ماها را بزرگ كردي و بچه هايت را به اين حد رسانيدي و مي دانم پدر جان چه مشقت هايي در زندگي بخاطر بچه هايت كشيدي و مي دانم پدر جان تو از درون غصه مي خوري و پدر جان از تو مي خواهم كه خود را اذيت و آزار ندهي چون تو اگر خودت را بكشي و خودت را از بين ببري هيچ موقع من ديگر زنده نخواهم شد جز اينكه خودت را از بين ببري.

پدر جان وقتي كه شهيد شدم سعي كنيد جائي دفنم كنيد كه بعد از 120 سال از عمر شما و مادرم، من پيش شما دفن شده باشم و چون من دوست داشتم هميشه پيش تو و مادرم باشم و دوست دارم تا زنده هستم بغل شما باشم و شما هر كجا دوست داريد مرا در همانجا دفن نمائيد و بعد از 120 سال من دوست دارم كه بغل شما خوابيده باشم و باز پدر جان سفارش مي كنم موقعيكه ديدي مادرم خودش را بزن و بشكن مي كند شما بايد جلو او را بگيريد و بگوئيد كه از تو راضي نخواهد شد و شما هم نبايد ناراحتي بكنيد و همچنين خواهرهاي من مرا مثل شهداي ديگر تشييع جنازه كنيد و مرا دفن نمائيد و براي من ختم و سالگرد بگيريد.

برادرهاي عزيزم از من راضي باشيد خيلي براي شما مزاحمت ايجاد كردم، برادر عزيزم نادر جان در بين برادرهايم خيلي برايم عزيز بودي و شما را دوست داشتم وصيت كه كردم اميدوارم او را نگهداري و به كسي نگويي تا موقعيكه از دنيا رفتم و شهيد شدم زحمت بكشيد به پدرم بدهيد و در پايان از شما مي خواهم پشتيان ولايت فقيه باشيد و براي سلامتي امام عزيز و براي رزمندگان اسلام دعا كنيد و به رزمندگان اسلام و جنگ كمك مالي نمائيد و جنگ را فراموش نكنيد، چون جنگ با كفر است و در هر كجا هستيد با عمل تان و زبانتان پاسداري از خون شهيدان اسلام نماييد.

اي پدر و مادر و برادر و خواهر و اي دوستان و آشنايان من امروز اسلام در دنيا غريب است به او كمك نمائيد چرا كه اگر اسلام كوچكترين ضربه اي را ببيند شما هيچ جوابي را نزد خدا نداريد كه بدهيد و هر چند اسلام ضربه پذير نيست و ضربه خواهد زد. من ديگر با همه شما پدر و مادر و برادر و خواهر خداحافظي مي كنم و همه شما را به خداوند بزرگ مي سپارم و زندگي نوين بخش را براي شما آرزومندم.

خدا يار و نگهدار شما باشد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد