شمس اله فیض اللهی گوراب پسی

شمس اله فیض اللهی گوراب پسی

نام: شمس اله

نام خانوادگی: فیض اللهی گوراب پسی

نام پدر: علی

تاریخ تولد: 1346/10/01

تاریخ شهادت: 1367/01/08

محل تولد: فومن

محل مزار: گوراب پس

شهرستان محل پرونده: فومن

QR Code شمس اله فیض اللهی گوراب پسی

اطلاعاتی موجود نیست

باسمه تعالی . فرازهایی از وصیت نامه شهید بزرگوار شمس اله فیض الهی بسم رب الشهدا والصدیقین. ای اهل ایمان در کارهای دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش نمائید . امروز (67/1/28) که در جبهه تنها هستم و جز خدای مهربان که ناظر بر اعمال و کارهای همه ماست کسی در کنار من نیست قلم به دست گرفتم تا وظیفه ای را که بر عهده هر مسلمانی است من نیز به نوبه خود ادا کنم و وصیت نامه ای مکتوب نمایم . خدایا تو خود می دانی که فقط برای رضای تو قدم برداشته ام ، باشد که بتوانم ادامه دهنده راه شهدای عزیز ما باشم و وظیفه ای را که بر عهده دارم ادا کنم . پدر و مادر عزیزم ، حال که فرزند شما راهی میدان نبرد شده است ، ناراحت و غمگین نباشید و شکر خدا را بجا آورید و بگوئی همه فرزندان ما فدای امام و انقلاب . پدر و مادر عزیزم : اگر شهادت نصیب من شد مرا در قبرستان گوراب در جوار شهدای گوراب پس دفن کنید . در ضمن نمی خواهم شما گریه کنید که دشمن شاد شود . باید قوی باشید و در مقابل این مسئله ناراحت نباشید و خدا را شکر کنید . اهالی محترم روستا ، هم محلی های عزیزم : مواظب اعمال و رفتارتان باشید . پایمردی ، شهامت و شجاعت را پیشه کنید . همیشه و در همه حال حقیقت را بگوئید تا این حقیقت گوئی ذخیره ای برایمان در روز محشر باشد . اگر از این بنده ضعیف و ناتوان قصور ، کوتاهی و بدی دیده اید حلالم کنید . خدا را گواه می گیرم که هیچگونه سوء نظری نسبت به کسی نداشتم و هدفم رضای خدا ، احماق حق و مبارزه با ظلم و استکبار بوده است . مادر عزیزم ، می دانم شما برایم آرزوها داشتی و به آرزوی خود نرسیدی . مادر جان همانطور که می دانی عروس اسلحه ام ، سنگر حجله ام و گلوله های سربی شیرینی سفره عقدم بود که ظالمان و مستکبران و بعثیون عراقی بر سرم ریختند . از تو می خواهم برایم گریه نکنی و در پائین قبرم برایم یک شاخه گل محمدی بکارید تا گلهایش بر سر مزارم پر پر شود در پایان همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . شمس اله فیض الهی 67/1/28 باسمه تعالی . فرازهایی از وصیت نامه شهید بزرگوار شمس اله فیض الهی بسم رب الشهدا والصدیقین. ای اهل ایمان در کارهای دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش نمائید . امروز (67/1/28) که در جبهه تنها هستم و جز خدای مهربان که ناظر بر اعمال و کارهای همه ماست کسی در کنار من نیست قلم به دست گرفتم تا وظیفه ای را که بر عهده هر مسلمانی است من نیز به نوبه خود ادا کنم و وصیت نامه ای مکتوب نمایم . خدایا تو خود می دانی که فقط برای رضای تو قدم برداشته ام ، باشد که بتوانم ادامه دهنده راه شهدای عزیز ما باشم و وظیفه ای را که بر عهده دارم ادا کنم . پدر و مادر عزیزم ، حال که فرزند شما راهی میدان نبرد شده است ، ناراحت و غمگین نباشید و شکر خدا را بجا آورید و بگوئی همه فرزندان ما فدای امام و انقلاب . پدر و مادر عزیزم : اگر شهادت نصیب من شد مرا در قبرستان گوراب در جوار شهدای گوراب پس دفن کنید . در ضمن نمی خواهم شما گریه کنید که دشمن شاد شود . باید قوی باشید و در مقابل این مسئله ناراحت نباشید و خدا را شکر کنید . اهالی محترم روستا ، هم محلی های عزیزم : مواظب اعمال و رفتارتان باشید . پایمردی ، شهامت و شجاعت را پیشه کنید . همیشه و در همه حال حقیقت را بگوئید تا این حقیقت گوئی ذخیره ای برایمان در روز محشر باشد . اگر از این بنده ضعیف و ناتوان قصور ، کوتاهی و بدی دیده اید حلالم کنید . خدا را گواه می گیرم که هیچگونه سوء نظری نسبت به کسی نداشتم و هدفم رضای خدا ، احماق حق و مبارزه با ظلم و استکبار بوده است . مادر عزیزم ، می دانم شما برایم آرزوها داشتی و به آرزوی خود نرسیدی . مادر جان همانطور که می دانی عروس اسلحه ام ، سنگر حجله ام و گلوله های سربی شیرینی سفره عقدم بود که ظالمان و مستکبران و بعثیون عراقی بر سرم ریختند . از تو می خواهم برایم گریه نکنی و در پائین قبرم برایم یک شاخه گل محمدی بکارید تا گلهایش بر سر مزارم پر پر شود در پایان همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . شمس اله فیض الهی 67/1/28

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد