علی باقری سندی

علی باقری سندی

نام: علی

نام خانوادگی: باقری سندی

نام پدر: کاظم

تاریخ تولد: 1346/01/02

تاریخ شهادت: 1365/10/23

محل تولد: فومن

محل مزار: فومن

شهرستان محل پرونده: فومن

QR Code علی باقری سندی

دوم فروردین 1346، در شهرستان فومن چشم به جهان گشود. پدرش کاظم، برنجفروشی داشت و نام مادرش فاطمه بود. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگری میکرد. به عنوان سرباز وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و سوم دی 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کمر، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

شهادت نامه و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربکم یرزقون مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در پیشگاه خداوند روزی میخورند. ما سرنوشت جنگ را در میدانهای جنگ تعیین می کنیم. شهید رجایی با درود به یگانه منجی عالم بشریت و نائب بر حقش امام خمینی و همه خدمتگزاران جمهوری اسلامی و سلام بر شهیدان به خون خفته و خانواده محترم آنها که با تقدیم خونشان برای دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ما را بیمه نموده و تمام پیکارگران جبهه های حق علیه باطل که با رزم بی امانشان ابر قدرتهای شرق و غرب را به عقب نشینی در مقابل حرکت ترفند مردم ایران وا داشته اند اینجانب علی باقری اعزامی از فومن این افتخار را پیدا نمودم که به ندای امام خمینی لبیک گفت و در جبهه های حق علیه باطل حضور پیدا نمودم و به آروزی خود که شهادت بود رسیدم و انشاالله توانسته باشم دین خود را به اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی ادا کرده باشم کاش چندین جان داشتیم و همه آنها را در راه اسلام عزیز فدا میکردیم و خدا را شکر میکنیم که این لیاقت را پیدا کردم که در این برهه زمان از دین اسلام دفاع کنم اگر این شهادتها نبود الان کشور ما و انقلاب ما چه وضعیتی پیدا میکرد و به دست چه کسی می افتاد؟ وقتی می نویسیم که در زمان طاغوت چطور امریکا و شوروی و انگلیس و اسرائیل سرنوشت ما را در دست داشتند و آنهمه مستشاران خونخوار کشور ما را احاطه کرده بودند تن ما میلرزد و بدیهیست که استقلال داشتن سرنوشت ما بدست خودمان بودن این شهادتها را دارد پس مادر عزیز و پدر گرامی و فامیلها و دوستان از شهادت من ناراحت نباشید زیرا که بهترین مرگها شهادت در راه خداست و بقول اما عزیز ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم پس شما مادرم میدانم برایم زحمت کشیده اید و میدانم شما را خیلی اذیت کرده ام بخاطر ؟؟ مرا ببخش و حلالم کن و انتظار دارم از شهادتم ناراحت نباشی امانتی بودم در نزد شما که در بهترین موقع آن را به صاحبش پس دادید مبادا گریه و زاری شما باعث سوء استفاده منافقین و مخالفین جمهوری اسلامی قرار گیرد و خواهر تو هم باید مثل زینب پیام آور خون من باشی و با حجابت ادامه دهنده راهم باشی زیرا حجاب تو از خون من رنگین تر است و دشمنان اسلام از حجاب شما میترسند و از آشنایان و دوستان می خواهم که شئونات اسلامی را رعایت کنند و هدفشان پیروزی اسلام بر کافران بعثی باشد و همچنین میخواهم که در خط اسلام و انقلاب و ولایت فقیه حرکت کند و همواره سخنان امام عزیز را آویزه گوش خود قرار دهند و پیر جماران را تنها نگذارند و اگر او نبود معلوم نبود که ما الان چه وضعی داشتیم و شهر های ما و مراکز فساد الان کشور ما را احاطه کرده بود و شب و روز در گناه و فتنه غرق بودیم پس باید قدر امام عزیز ما را بدانیم و ابرقدرتهای تجاوز گر شرق و غرب بداند تا موقعیکه تا جان بر کف آماده شهادتیم هر گز نمی توانند به این کشور بازگردند و از خانواده ام می خواهم برایم مراسم ساده برگزار کرده و یکماه روزه و یکسال نماز قضا دارم اداء نمایند. و در پایان به هر کسی بدی کرده ام مرا عفو نمایند و حلالم نمایند ما که نتوانستیم به آروزی خود که زیارت قبر امام حسین (ع) بود برسیم انشاالله بهمین زودی رزمندگان ما کربلا را باز می کنند و ما را هم یاد کنید. بر قرار باد پرچم خونین اسلام در اقصی نقاط جهان مرگ بر ابر قدرتها و جنایتکاران شرق و غرب خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر بیفزای و السلام 65/10/4

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد