علی روحی

علی روحی

نام: علی

نام خانوادگی: روحی

نام پدر: موسی

تاریخ تولد: 1339/08/04

تاریخ شهادت: 1361/02/24

محل تولد: صومعه سرا

محل مزار: نوخاله

شهرستان محل پرونده: رشت

QR Code علی روحی

اطلاعاتی موجود نیست

تاریخ: 61/1/6 نام و نام خانوادگی: علی روحی اعزام مجدد بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیم ییآ ایها الذین آمنوا تقو الله حق؟و لا؟الّا و اَنتُم مُسلِمُونَ آل عمران آیه 97 ای آنکسانی که گرویدید بترسید ازخدا سزای ترسیدنش و نمیرید البته ؟ شما مسلمان باشید خواهران برادران وای بازماندگان خودم می بخشید که چند کلمه ای از اینکه بدون مقدمه شروع نمودم هم اکنون که چند سطرای[سطری] از کاغذ را می خوانید گوشه ای از زندگینامه یکی از عاشقان الله است که برای یاد بود خود چند کلمه ای به یاد برای شما گذاشت بله هنگامی که این نامه را می خوانید من هم در کنار تعدادی از کسانی که برای باقی گذاشتن حکومت خدا و جهانی کردن حکومت او جان خود را از دست دادند هستم من شوق داشتم در این جنگ تحمیلی که برای شما ثمر رسیدن انقلاب بود و چون امریکا و دست نشاندگان او که جان خود را در خطر می دیدند برای چاره جوئی آن و نجات جان خود به فکر آن شدند که جنگی را بر ما تحمیل کنند ولی این کوردلان هنوز هم نفهمیدند که عاشقان خدا از کشتن و کشته شدن باک ندارند بله عشق آن داشتم که هر لحظه در خط مقدم جبهه برای کشتن و کشته شدن بپردازم ولی بعد از مدتها ماندگاری در خط مقدم جبهه چون راه اصلی را که کشته شدن بود پیدا نکردم و از طرف دیگر به خود می گفتم چون در خدمت سربازی بسر می بردم پس اگر هر کاری می گفتند به اجبار بایستی انجام می دادم هر چند که هم کارهایم داوطلبانه بود پس اگر راست می گویم و می توانم خدمتی برای این مملکت اسلامی انجام بدهم موقعی درست است که در صورت آزاد بودن به جبهه حق علیه باطل اعزام شوم، روی همین خاطر اسم خود را برای اعزام به جبهه نوشتم و به جبهه مبارزات حق علیه باطل پرداختم شاید در جایی اسم مرا به عنوان شهید بخوانید یا اینکه اگر؟من شهید نیستم بلکه برای آگاهی بیشتر به جبهه اعزام شدم تا اینکه ایمان کسانی را که در آن جا بسر می برند با خود در مقیاس قرار دهم برای کمک به بچه ها در حمله ای هم شرکت کردم تا آنجائی که کاری از دست من ساخته بود انجام دادم ولی بعد لحظه های آخر که کاری از دست من ساخته نبود مرگ را بر زندگی ترجیح دادم و به دنیای ابدیّت پیوستم گفتم شاید اسمم را در جایی بنام شهید بنویسید ولی نمی دانم درست است یا نه فقط باید اضافه کنم که شهید مقام بسیار والایی دارد مُردن آسان است و به شهادت رسیدن کار هرکسی نیست با این تفاوت خود را در مقیاس قرار می دهم کاشکی شهید بودم و به جمع شهدا می پیوستم در آخر تنها افسوسی که برایم باقی ماند این است که ای کاش نمی مُردم تا اینکه در راه آزاد ساختن قدس شرکت می کردم تا اینکه آنجا به آرزوی خود می رسیدم باز هم اشکال ندارد شاید صلاح کار در این بود که اینجا جان خود را از دست می دادم ولی باید اضافه کنم که راه قدس هم از طرف کربلا ست پس تا موقعی که کربلا آزاد نشود به قدس هم دسترسی پیدا نخواهیم کرد در آخر تنها حرفی که برای بازماندگان خودم و خوانندگان این نامه دارم این است که یار و یاور امام در همه لحظه ها باشید تا اینکه او توصل [توسل] به خدا و شما توصل [توسل] به او صدمه ای نبینید دل امام ما را درد نیاورید تا اینکه خدا دلتان را درد نیاورد برای او دعا کنید تا اینکه دعای او هم عاید شما گردد با تشکر و امید فراوان به شما مورّخه 61/1/7

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد