تیمور سجودی خرشتمی

تیمور سجودی خرشتمی

نام: تیمور

نام خانوادگی: سجودی خرشتمی

نام پدر: مصطفی

تاریخ تولد: 1346/01/10

تاریخ شهادت: 1366/05/14

محل تولد: املش

محل مزار: خرشتم

شهرستان محل پرونده: املش

QR Code تیمور سجودی خرشتمی
دهم فروردین 1346، در روستای خرشتم از توابع شهرستان املش چشم به جهان گشود. پدرش مصطفی، کشاورز بود و مادرش سیده زینب نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. فروشنده بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهاردهم مرداد 1366، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلب، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله الذی هدانا و ما کنا ؟؟؟؟ ؟؟؟الته سپاس خدا را که مرا نعمت سلامتی عطا فرمود سپاس خدا را که در یک خانواده مذهبی بدنیا آمدم سپاس خدایی را که در سن جوانی با شور و هیجان انقلابی مردم و از انحراف مصون ماندم سپاس خدا را که به من بینش دینی عطا کرد تا اسلام را برگزینم و احکام آن را عمل نمایم. بار خدایا از تو می خواهم که گناهانم را ببخشی و مرا از لغزشهای دنیایی محفوظ بداری و از تو می خواهم که از عمرم بکاهی و بر یک لحظه عمر رهبرم و امام عزیزمان بیفزایی چون او به خوبی نایب بر حق امام زمان (عج) و حامی قرآن و موسی و عیسی دوران بت شکن زمان می باشد او را برای ملل مستضعف تا ظهور حضرت مهدی (عج) حفظ فرما. بار الها جوان بودم گناه کردم ،نعمت دادی ناسپاسی کردم ،سلامتی عطا کردی شکر نکردم ،اسلام و قرآن فرستادی با ناطق آن باز اطاعت نکردم ،رهبری دوراندیش ،با تقوی فرستادی خواب بودم غفلت نمودم مردان پاک و صالح و با تقوی الگو قرار دادی درس عبرت نگرفتم گناهم بس زیاد است که نمی توانم چه بگویم . تو بخشنده ای بار الها به حق شب زنده داران تاریخ و به حق صالحان زمان و به حق کشته شدگان راه حق مرا از لغزشها و سرکشیها در برابر دستوراتت محفوظ بدار و به راه راست هدایتم فرما.مرا جز سربازان واقعی قرار بده وشهادت را نصیبم گردان. اما سخنی با شما مادر عزیز تر از جانم دارم نمی دانم چه بگویم که زبان قادر به گفتن نیست و قلم از نوشتن عاجز است من در دوران زندگی فرزند خوبی برای شما نبودم و نتوانستم آرزوهایت را بر آورده کنم و در طول زندگی آنقدر شما را آزردم که نمی توانم پوزش بطلبم و فقط از خدای بزرگ برای شما اجر و پاداش خواهانم .شما امانت دار خوبی بودید و امانت خدا را خوب نگهداری و تربیت نمودید و امروز روزی است که باید امانت را به صاحب امانت بازگردانی و درود بر تو ای مادر که فاطمه گونه فرزند خود را تربیت نمودی روانه کربلا می کنی و درود بر تو ای پدر که به رحمت الهی پیوسته ای خدا انشاالله که از سر تقصیرات شما بگذرد و گناهانت را ببخشد و روحت نیز شاد باشد و من هم از خدا می خواهم که شما را بیامرزد و در ضمن شما هم ابراهیم گونه فرزندت را به قربانگاه عشق می فرستید من در وجودم تکبر حکم فرما بود و گاهی دراثر لغزشها مرتکب گناهی می شدم ولی شما پدر و مادر سعی خود را کردید که در راه قرآن و اسلام تربیتم نمایید مادرم همچون کوه استوار در مقابل سختیها باشید که دشمن از استقامت شماست که به زانو در می آید و از پوشیدن لباس عزا خود داری کنید زیرا دشمن سعی دارد که همیشه شما را در عزا ببیند از گریه کردن خودداری کنید ولی اگر خواستید گریه کنید و طاقت نیاوردید برای تمامی شهدا مخصوصا شهدای کربلا گریه کنید مبادا برای فرزند خود اشکی بریزید باید خوشحال باشید که امانت خدا را تحویل دادید. وسعی کنید که تمامی فرزندانتان را در این راه دین و قرآن فدا کنید. اما سخنی با برادرانم دارم . برادران عزیز از شما می خواهم که برای من ناراحت نباشید راه دین راهی است که خداوند در قرآن می فرماید ومن این راه را با جان و دل قبول کردم اگر شهادت نصیبم گردید ناراحت نباشید و خواهرانم را دلداری نمایید سعی کنید و نگذارید آنها ناراحت باشند و به آنها بگویید ناراحت نباشیدو بروند با سربلند زندگی کنند که برادرش اینک در راه قرآن شهادت را پذیرا شد . در خاتمه وصیت نامه شما را به خدای بزرگ می سپارم از اهل خانواده ام می خواهم که به حرفهایم عمل نمایند. خداحافظ همگی شما. تاریخ تولد: 1346 تاریخ شهادت: 20/ 4/ 66 عملیات میمک نصر 6 .دوستدار همیشگی شما سرباز به خون خفته t.m.u.g.jv. مادر ننشین چشم بره برگذر امشب بر خانه پر مهر تو دیگر نشتابم آسوده بیارم مکن فکر مرا هیچ بر حلقه آن خانه دیگر پنجه نشایم ببرم دستت ای مادر که مرا پروراندی آزاد بیا با تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله می رود با شادی اما زخمی به تن دارد به جای رخت دامادی لباس خونین به تن دارد به خواهرم نیز مگو او به کجا رفت زیرا که جوان است و طاقت ندارد اگر چون پدرم خواست زتن پیکر من را آهسته بگو در ته گورش بنهادم

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد