حسین بشری قدیم طبع

حسین بشری قدیم طبع

نام: حسین

نام خانوادگی: بشری قدیم طبع

نام پدر: فرهاد

تاریخ تولد: 1343/01/30

تاریخ شهادت: 1367/01/15

محل تولد: صومعه سرا

محل مزار: صومعه سرا

شهرستان محل پرونده: صومعه سرا

QR Code حسین بشری قدیم طبع
سیام فروردین 1343، در شهرستان صومعهسرا به دنیا آمد. پدرش فرهاد، فروشنده دوره گرد بود و مادرش نجمه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته نقشهبرداری درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم فروردین 1367، با سمت معاون فرمانده گروهان در قامیش عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه ، شهید شد. مدفن وی در گلزار مسجد جعفری زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید بسم الله الرحمن الرحیم ان الذین امنو و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم "س بقره آیه 217" آنان که ایمان آوردند و از وطن خود هجرت نموده و در راه جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنها بخشاینده و مهربان است. ربنا اننا سمعنا مناد یا نیادی لایمان ان امنوا بربکم فامناز بنا فا غفر لناذتوبنا و کفرعنا سیئا تناوتوفنا فنامع الابرار "س آل عمران آیه 193" پروردگارا ما چون صدای منادیی که خلق را به ایمان میخواند شنیدیم اجابت کردیم و ایمان آوردیم. پروردگارا از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما بپوشان و هنگم جان سپردن ما را با نیکان محشور گردان. سلام و درود همه امت مسلمان بویژه رزمندگان سلحشور کفر ستیز اسلام بر محمد مصطفی (ص) و جانشینان دوازده گانه آن حضرت از امام علی (ع) تا امام مهدی (عج) و همچنین به محضر مبارک امام خمینی سلام گرم و آتشین دلاور مردان جبهه توحید به آقا ابا عبد ا... الحسین که درس مردانگی و شهادت و رشادت را به پیروانش آموخت سلام سنگر نشینان حق و زاهدان شب به شهدای مظلوم کربلاهای ایران که با ریختن خونشان درخت اسلام را آبیاری نمودند و سلام بر امت همیشه در صحنه و فداکار اسلام در سرزمین خونین ایران که با همکاری و کمک های خویش جبهه های نبرد اسلام علیه کفر را یاری میرسانند. من چیزی در زندگی خویش نداشتم تا اینکه وصیتی کرده با نوشته باشم ولی در پایان چند جمله ای برای خانواده ام ذکر خواهم نمود. اما چند جمله ای بعنوان کسی که شاید دلش برای این انقلاب و اسلام سوخته، برای شما عزیزان مینویسم تا اینکه خدای متعال انشاء ا... از ما راضی و خرسند بوده باشد. ابتدا سخنم شامل اتحاد و وحدت و هماهنگی بین نیروهای مسلمان و حزب ا... میباشد، برای نمونه امروز انقلابمان همانند آن کشتی است که مکان دار و هدایتگر آن امام عزیز بوده و سرنشینان آن امت مسلمان و حزب ا... میباشد برای این که این کشتی با اطمینان و به نحو احسن به ساحل برده و بدست صاحب اصلی اش سپرده شود، لازمه اش این است که سر نشینان کشتی با هم اتحاد و وحدت داشته و نسبت به سکان دار آن وفادار باشند مسلماً آن کشتی به مقصد خواهد رسید و چنانچه سر نشینان با هم وحدت نداشته و قصد خیانت نسبت به سکان دار را داشته باشند بطور حتم آن کشتی به ساحل اصلی نخواهد رسید. حال بیاییم انقلاب خودمان را بررسی کنیم ببینیم که چقدر خونها برایش ریخته شده و چقدر از عزیزان ما برای حفظ این انقلاب شهید شدند و لذا برادران و خواهران عزیز بیاییم همه با هم این وحدت را حفظ کنیم و نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب و امام وفا دار باشیم و نیز خون شهیدان را ارج نهیم و هیچگاه با امام و خط ولایت پیش رویم تا اینکه انشاء ا... این انقلاب را به نحو احسن به صاحب اصلی آن یعنی آقا امام زمان (عج) بسپاریم حیله جدیدی برای شکست و از بین بردن آن پیش میکشد تا اینکه این انقلاب به دیگر ممالک دنیا سرایت نکند زیرا میداند اگر این انقلاب به دیگر کشورهای جهان سرایت کند و قانون خداوند در آنجا حاکم شود دیگر جایگاهی برایشان باقی نخواهد ماند لذا برادران و خواهران عزیز باید سعی و کوشش کنیم و این تلاشها باید آنقدر زیاد باشد تا بتواند حیله و مکر دشمن را خنثی نماید و این امکان پذیر نیست مگر وحدت و هماهنگی همه امت مسلمان و حزب ا... زیرا اگر امروز این وحدتها، هماهنگیها، دوستی ها، اعتمادها در بین خودمان وجود نداشته باشد فردای بعد نباید این انتظار را هم داشته باشیم که انقلابمان یک انقلاب جهانی و جهانگیر شود. پس بیاییم خودمان را بسازیم و انقلابی در خودمان بوجود آوریم. سپس این انقلاب عظیم وبا ارزشی که هدایتگر آن خدا و بعد امام عزیز میباشد .به جهان دیگر صادر کنیم .یکی از آن دگرگونی های که باید در خود ایجاد نماییم اینست که انسان اول تمایلات نفسانی خویش را سرکوب نماید. سپس آنچه را که در زندگی خویش دارد.مانند جان و مال و هستی خود را برای اهداف و پیشبرد انقلاب سر مایه گذاری نماید نه اینکه خدای نکرده از آن بهره برداری سوء کند و یا اینکه خدای نکرده در چهرۀ حزب الهی قصد خیانت و ضربه زدن را داشته باشد زیرا سوء استفاده در چهره های مختلف از یک انقلاب خود آفتی است که هیچ وقت آن انقلاب رشد نخواهد کرد. الحمدا... هر کسی تا کنون در مقابل انقلاب ایستادگی نموده با شکست مواجه شده است، لذا با توجه به این مهم بیاییم همگام با امام عزیز کارهایمان را خدا گونه انجام دهیم و آنچه را که رضای خدا در آنست در نظر بگیریم و روابط ها را جای ضوابط نگیریم و اگر یک روز کاری برای این انقلاب انجام دادیم فردای بعد این انتظار را نداشته باشیم که حتماً به ما مزدی داده و یا احسنی گفته باشند زیرا کارکردن برای خدا همانا و مزد گرفتن نزد خدا همانست اما آنچه که وظیفه ما در قبال جنگ تحمیلی روشن می کند حضور همه اقشار ملت در جبهه های نبرد حق علیه باطل میباشد، لذا باید با وحدت و هماهنگی هر چه بیشتر در امر جنگ داشته باشید تا بتوانیم آگاهانه بجنگیم و ؟تال کنیم با مشرکین و کفار و نگذاریم استعمار گران و بیگانگان بر ما حکومت کنند بلکه همان نیروی حسین ابن علی (ع) هیهات من الذله را سرمشق زندگی خویش قرار دهیم که امروز همان ندا از زمان حسین زمان خمینی کبیر به گوشها میرسد وباید براین ندا لبیک گفت و از آن پیروی نمود و هر کس به این ندای پیامبر گونه لبیک نگوید و از خط ولایت خارج شود بدانید یا وابسته به غرب یا وابسته به شرق خواهد شد. مسئله دومی را که باید عرض کنم مسئله خودسازی است. مسئله خود سازی را از آنجایی که خداوند متال در قرآن کریم به آن قسم یاد نموده شروع میکنم "اقسم بیوم القیمه ولا اقسم بالنفس اللوامه" قسم به روز بزرگ قیامت و قسم به نفس پر حسرت و ملامت آری امروز علاوه بر جهاد اصغر جهاد بزرگی در پیش روی ما قرار گرفته که لازمه جهاد اصغر میباشد. و آن جهاد با نفس است یعنی اگر انسان نتواند در جبهه داخلی پیروز شود مسلماً در جبهه خارجی پیروز نخواهد شد. حال عزیزان سعی کنیم تا در جبهه داخلی پیروز شویم و خود را برای فردای قیامت مهیا سازیم زیرا اگر نتوانیم در این چند روزی که هستیم خود را آماده بسازیم و از خداوند طلب مغفرت نکنیم فردای قیامت هیچگونه بهانه ای پذیرفته نخواهد شد در این رابطه شاعر گرانقدر ما حافظ شیرازی خیلی زیبا سروده و میفرماید: امروز که در دست توام مرحمتی کن - فردا که روم من چه سود اشک ندامت - پس امروز است که انسان باید در دعا ها و نمازهایش عاجزانه از خداوند طلب مغفرت کند و مواظب اعمال و رفتار خویش باشد و نیز باید قبل از رفتن به دنیای دیگر قیامتی را در همین جا برای خود بر پا نماید. قیامت بدین معنی که اعمال روزمره اش حساب پس گیرد و دادگاهی تشکیل دهید تا اعمال بد و نفس سرکش خویش را مورد موأخذه قرار دهد اینگونه انسانها همیشه در زندگی خویش پیروزند و آخرت هم در جنت نعیم به سر میبرند و هنگام گرفتن پرونده اعمالی که در آن همه چیزش مثبت ذکر شده با دست راست خویش دریافت مینماید و بدبحال آنانی که در دنیا به خوش گذرانی و در لهو لعب بسر میبرند میخندند. آنجاست که آن بد حالان در افسوس و ندامت هستند و با خود زمزمه ای دارند که ای کاش ما هم در آن روز کارهای نیک انجام میدادیم و آلوده به گناه نمیشدیم. زیرا میدانند منزل گهی بس سوزان و پردردی را در پیش دارند. حال عزیزان با توجه به این چقدر لذت بخش است که انسان برای دیدار ربّش آگاهانه هجرت نماید و عاقبت این هجرتها خود منزل گهی بس عظیم و جاویدی خواهد داشت که قرآن این وعده را میدهد و من آن چیزی را که در دعاهایم بارها تکرار می کردم. این بود که «خدایا هرگاه مصلحت این باشد که بمیریم این مردن را همراه با شهادت در راهت قرارده حال چنین است پس مرا هزاران بار در راهت بمیران آنگاه زنده بگردان تا در راهت بجنگم و جهاد کنم و سپس کشته شوم" اما چند جمله ای که قرار بود در مورد خانواده ام بنویسم مادر عزیز امیدوارم که شیر پاک خودت را بر من حلال کنی و از خداوند بزرگ اجرت را گرفته باشی زیرا توانستی فرزندی را از دامن پاکت بپروانی و هدیه اسلام و قرآن بکنی چون من نزد شما امانتی بیش نبوده و شما بنا به وظیفه خویش این عمل را انجام دادید و من این اجازه را به شما خواهم داد که در قبال این مصیبت بزرگ گریه کنی اما نه از این جهت که فرزندت را از دست داده ای بلکه گریه ات برای خدا و رضای خدا باشد. اما پدر بزرگوارم امید است که از من راضی باشی و ناراحتی که از من دیده شده به بزرگواری خویش ببخشایی و همینطور برادران عزیز که محبتها و لطفهای وافری در حق من حقیر نموده اید قلباً از شما تشکر و قدر دانی میکنم و امیدوارم که اسلحه افتاده از دستم را بر گیرید و لحظه ای غفلت ننمایید و اما خواهران عزیزم شما هم همچون زینب(س) باید در مقابل این مصیبت وارده صبر و استقامت پیشه گیرید و نصیحتهایی که به شما گفته میشد انشاءا... جامه عمل بپوشید. ( در ضمن اگر چنانچه جسدم آورده شد آنرا در کنار دوستانم در مسجد جعفری به خاک بسپارید و از این بابت از خانواده ام میخواهم مبادا ممانعت بعمل آورند) « بِسم اللهِ الرّحمن الرّحیم » من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم مَن ینتظر و ما بذلوا تبدیلا ً ( قرآن کریم ) یکی از مسائلی را که در این جهان دنیوی و حیات اخروی در نزد خدا و امت ارزشی عالی و والائی دارد فلسفه شهات می باشد . و مسئله ای که بروز آورنده شهادت است جهاد می باشد . یعنی همان تلاش و کوشش نمودن در راه الله . در این مواقع است که مکتب خداوند در گیر اشخاصی کافر و منافق می شود و می خواهند دین خداوند را طرد و تبلیغات سمی خویش را بر علیه قوانین خداوند آغاز نمایند . در اینجاست که افراد مسلمان جهت دفاع از مقررات خداوندی مهیا می شوند . تا اینکه نگذارند دین خدا در معرض خطر اینچنین اشخاصی قرار گیرد . و یک وظیفه الهی در گردان دارد . مکتب اسلام به این شیوه نیست که اگر دشمن آمد و می خواهد نقشه شوم خویش را در جامعه ای ایفا نماید ساکت بنشیند . و اگر شخصی سمت راست چهره اش را سیلی زد او سمت چپ صورتش را جلو بیآورد . نه همچین اجازه ای مکتب اسلام نمی دهد . بلکه می گوید همان اندازه که به شما ظلم کردند شما نیز انتقام بگیرد [ بگیرید ] باتوجه به اینکه این یک دفاع کوچک و شخصی بوده است تا چه رسد به مسائل دینی و مذهبی در این هنگام است باید جهت پاسداری از معارف الهی جهاد نماید . و در این موقع است که در عین جهاد اشخاصی خون در نزد خداوند می دهند و با خون خویش آرمانشان را محافظت می کنند . و با شهادت در نزد خداوند معنی و مفهوم خاصی دارد و یک نوع قداست مهمی است و یک فریضه الهی است که شامل هرکسی نمی شود . و باعث خنثی نمودن انحطاط اجتماع می گردد . و این فلسفه شهادت در مکتب اسلام تکیه خاصی شده است . و از بدو حکومت اسلامی نیر [ نیز ] بوده است . و در حقیقت یک کلمه نیست بلکه در حقیقت یک فرهنگ اسلامی است که نصیب هر شخصی نخواهد شد . و خداوند اشخاصی صالح و با تقوی را نزد خویش و ملاقات خویش می برد و خداوند اشخاصی را گلچین می نماید و خوبها را در حقیقت مبارزان واقعی الله است را در قیامت نزد انبیاء و اوصیا و آنجائیکه تمام حوریان جهت بازدید چنین اشخاصی پیش افراد شهدا می آیند و تبریک به او می گویند . بدیهی است که مکتب اسلام حتی کسانی را که جهت مطالعۀ ؟؟؟ نویسندگانی که آثاری به خود باقی می گذارند . و اکتشافات و اختراعات می نمایند و در پی بدست آوردن معیشت خانواده خویش جست و خیز می کنند به اینها نیز پس از مرگ شهید می نامد امّا کسانی دیگری هستند که جهت مبارزه طاغوتیان جان می دهند و این شهید اکمل تر است . شهید هنگامی که خون خود را در جهاد می ریزد نمام گناهانش بخشیده می شود . و شهید هنگامی که جان خویش را برای احقاق الهی می دهد از دو جنبه خارج نیست اولا ً جنبه این است که جامعه اسلامی را از فساد و ویرانیهای اخلاقی و دینی پاک می نماید و جنبه دوّم این است که برای خداوند جان می دهد و خداوند در جهان آخرت جایش را به بهشت برین شامل او می گرداند . اگر جنگهای صدر اسلام را در نظر بگیریم می بینیم که پیر مردان و جوانان و نوجوانان جهت رسیدن به این فریضه از یکدیگر سبقت می گرفتند . پیرمردانی همچون مسلم بن عوسجه که می گفت اگر من کشته شوم و باز مجددا ً از لطف خدا زنده شوم و دهها مرتبه بمیرم و همینطور تکرار شود حاضرم . و جوانانی همچون قاسم که به عمویش می گفت که شهادت برایم همچون عسل شیر بهتر است . بنابراین شهید شدن با کشتن [ کشته ] شدن طبیعی و جان دادن عادی خیلی تفاوت دارد . شهید همچون خورشیدی است که با نور خود تمامی ظلمتها و تاریکیهای عالم را می شکند و روشنائی خود به عموم کاینات و موجودات می تابد . شهید نیز شبیه به همین است که باران خود پلیدیها و زشتیها را و این حجاب بد را می گستراند و خواسته های خداوند را تثبیت می نماید . چه بسا افرادی هستند که با مرگ طبیعی با چندین سال عمرشان بپایان می رسد و می میرند و پس از گذشت چند سال اسمش زیاد به لب نمی آید مثل این است که فنا شده گردیده امّا شهید چنین وضعیتی را ندارد برعکس همچنین مرگی است بلکهک بطور دائم زنده و پاینده و جاوید هست و در جامعه و در مذهبش جاوید می باشد . و این خون شهید است که هر قطره اش جریانات الهی را سوق می دهد و هدایت می کند و خون شهید است که جامعه را ؟ می دهد و ارزشهای فراوانی بخود دارد و آنقدر ارزش دارد که علی ( ع ) که هنگامی که ضربت بر فرق مبارکش می رسد ندا می دهد فزت برب الکعبه یعنی به خدای کعبه سوگند رستگار شدم . و این کلمه درسی است بر تمامی مسلمین . خداوند نیز خود در قرآن بیان می کند چنین مپندارید آنهائیکه در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنها زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند پس به این نتیجه می رسیم که شهید مهمان خداوند هست و پس از شهادتش دیگر هیچ گونه سؤال و جواب و عالم صغری و برزخ را در انتظار نمی کشد بلکه بوسیله فرشتگان مطهر و خوشبو در بهشت می رود . و همین است که پیامبر اکرم ( ص ) می فرماید هیچ قطره خونی در نزد خداوند به آن قطره خونی که در نزد خداوند ریخته شود ارزشی ندارد . و قدرت معنوی ذره ذرۀ خون شهیدان ما از بمب های اتمی نیرومندتر است و اینها پشتوانه انقلاب ما هستند . و در روز قیامت سه اشخاصی اند که شفاعت اشخاص دیگر را می نماید که انبیاء و علما و شهدا هستند و شهید نیز در کنار پیامبران است و خداوند شفاعت او را مورد قبول قرار می گیرد . و اینهایند که خواسته های شان در جهان آخرت برآورده می شود . و با رفتن اینها است دشمنان را می لرزاند و به رعب و شگفت می اندازد و مأیوسشان می گرداند . و صرفا ً به این فلسفه بوده است که تمامی جنایتکاران را بترساند . و در انقلاب اسلامی مان می توان مشاهده نمود که جوانان حزب اله برای کشته شدن در راه خدااز یکدیگر سبقت می گرفتند . و تا اینکه با شهید شدن احکام الهی در کشور حکمفرما باشد . و تمام طاغوتیان و طاغوتبچه ها راترساند و حاصلش پیروزی مذهب اسلام شده در کشور اسلامی مان . و این شهادت است که ریگان می گوید که من از اسلام عربستان سعودی نمی ترسم بلکه از انقلاب اسلامی ایران می ترسم آیا این بخاطر رشادت و شجاعت مسلمین که شهید در راه خدا را افتخار می دانند نیست ؟ بدیهی است که با همین خونها و شهامتها و استقامتها است که جنایتکاران را به لرزه درآورده است . و خود بخوبی درک کردند که خون بر شمیر پیروز است و مطمئنا ً همینطور نیز می باشد که هیچ قدرتی و هیچ حکومتی نمی تواند در برابر [ ناتمام ]

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد