بیست و پنجم مهر 1343، در روستای عربان از توابع شهرستان صومعهسرا به دنیا آمد. پدرش غلامحسین و مادرش فاطمه نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. پاسدار بود. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. بیست و دوم دی 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به کتف و سر، شهید شد. مدفن وی در مسجد جعفری شهرستان زادگاهش قرار دارد. او را منصور نیز مینامیدند. برادرش محمد نیز به شهادت رسیده است.
وصیت نامه پاسدار شهید اسلام شهید حسین (منصور) صبوری
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و سپاس خدایی را که این عالم را با نظم و شکوه آفرید و این جهان را دلیل و جهت قرار داده که این عالم خالق دارد حمد و ستایش پروردگاری را که ما از میان تمام موجودات عالم انسان آفرید سپاس معبودی را که نعمت عقل و خرد و اندیشه به ما عطا فرمود و سپس حمد بیکران الهی را که تمام غواصان در علم و اندیشه اند هنوز به ؟؟؟ خداوند پس پی نبرده و نخواهد برد الهم اجعلن ؟؟؟ فان جنت هم الغالبون ـ الهم اجعلن من حزیت هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون . خداوندا مرا از سیاهانت قرار ده به تحقیق که لشکر تو پیروز و غالب است خدایا مرا از حزب خود قرار بده و بدرستیکه حزب تو رستگارانند و من را از اولیاء و بندگان خاص خود قرار ده به درستی که بندگان محبوب تو ترس به دل ندارند . پروردگارا من را به وظایف خویش آشنا کن ای بخشنده از گناهان من درگذر خدایا امید من به لطف و کرم تو است که دل آرامی دارم یا ستار العیوب لغفر ذنونی خدایا سر تا پایم را گناه گرفته و کسی را نمی بینم که این گناهان را به نیکی مبدل کرده غیر از تو با سمیع الرضا پروردگارا من هر چه هستم بنده تو هستم ای معبود و ای معشوق من ، من بندگی صحیح خود را انجام نداده ام خدایا من پا روی عقل و علم خویش نهاده غرایض بر من غلبه کرد و از ؟؟؟ تو سر باز زده ولی تو ای پروردگار آنقدر من را دوست می داشتی که هزاران ترافیک به وجود آوردی بر سر راهم و بنده روسیاه خود را از راه بیراه نجات دادی خدایا من از کرده ام پشیمانم خدایا تو تصمیم راسخ به عطا بفرما که مسئولیت خویش را آنطور که رضای تو است انجام دهم اما سخنی دارم با خانواده خویش پدر گرامی ام تو مسئولیت خود را خوب انجام دادی تو یک امانت را گرفته بودی و توانستی امانت داری کنی و باز به صاحب اصلی برگردانی هر چند این دومین امانتی بود که باز به صاحب اصلی برگرداندی پدر جان وقتی خبر شهبد شدن مرا شنیدی دستهایت را در آسمان بلند کن و از خداوند بخواه که این دومین شهید را از شما قبول بکند مادر عزیزم تو کوشش خود را برای من کردی مادر عزیز محبتهای الهی تو را از یاد نمی برم تو با چه سختی مرا بزرگ کردی چطور شبها را صبح کردی و بازوی خود را بالش من قرار دادی خدایا من چطور از این مادر تشکر کنم پروردگارا تو مقام والای مادری را می دانی تو پاداش دهنده بندگان هستی خدایا مادر من هر چه توان داشت هر چه قدرت داشت خلاصه فراموش نمی کنم او شبها مثل یک شمع بود برای من خود را خاکستر کرد برای من خود را سوزاندتا شاید من در پیری اعصایی باشم برای او خدایا تو مزد این چنین مادران را تعیین بفرما پروردگارا از تو می خواهم که حاجت پدر و مادر را روا بفرمایی اما برادران ارجمند و گرامی من از شما می خواهم که اگر از من گستاخی سرزده به مقام والای خود که ولایت بزرگتری بر من بوده مرا ببخشید انشاءالله
خداوند در مقابل زحماتی که برای من کشیده اید اجر دنیوی و آخرتی عطا بفرما و اما خواهر مهربانم از تو می خواهم مثل حضرت زینب کبری صلوات الله علیها صبور باشی و هیچگونه گریه و زاری در مورد من نکنی اگر خواهی برایم اشک بریزی به یاد مظلومی امام حسین گریه کن و اما مهمتر از همه ای همسر مهربانم شما بعد از مرگم نقش بسیار مهمی دارید شما باید بعد از مرگم یتیم داری کنی چرا که یتیم داری بسیار مشکل است از شما می خواهم در نبود من از تنها دختر، و یگانه فرزندم بسیار مواظبت کنی و به آن بیاموزی اخلاق اسلامی را و به او بگو که پدر بخاطر چه از دنیا رفت و هدفش چه بود و اما خود شما امیدوارم در این مدت کوتاهی که با شما زندگی کرده ام و هر گونه بدی و خوبی را از من دیده اید مرا ببخشید و حلالم کنی انشاءالله خداوند از شما راضی باشد چرا که من از شما راضی هستم .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در پایان این توضیح را بدهم جسدم را در مسجد جعفری در جوار برادرم بیژن و سایر برادران ارجمند بگذارید .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار .
شهید : حسین( منصور) صبوری
محل تولد :صومعه سرا محل شهادت : شلمچه نام پدر : غلامحسن
عملیات: کربلای 5 تاریخ تولد: 1343/7/25 کد بایگانی 65/22581 /1/ش
تاریخ شهادت:1365/10/22 شغل : پاسدار
قسمتی از وصیت شهید: ( اگر شهید وصیت نامه ندارد خلاصه زندگینامه وی درج گردد)
خدایا من پا ، روی عقل و علم خویش نهاده فرایض بر من غلبه کرد و از فرامین تو سر باز[ز]دم ولی ای پروردگار آن قدر مرا دوست می داشتی که هزاران ترافیک بر سر راهم بوجود آورده ای و بنده رو سیاه خود از بیراه نجات دادی خدایا تو تصمیم راسخ به عطا فرما که مسئولیت خویش را آن طور که رضای توست انجام دهم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه پاسدار اسلام شهید حسین(منصور) صبوری
حمد و سپاس خدائی را که این عالم را با نظم و شکوه آفرید و این جهان را دلیل و جهت قرار داده که این عالم خالق دارد حمد و ستایش پروردگاری را که ما از میان تمام موجودات عالم انسان آفرید سپاس معبودی را که نعمت عقل و خرد و اندیشه به ما عطا فرمود و سپس حمد بیکران الهی را که تمام غواصان در علم و اندیشه اند هنوز به کنه ذات خداوند بس پی نبرده و نخواهند برد (** الهم اجعلنی من جندک فان جندک هم اللغالبون الهم اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون . خداوندا مرا از سپاهیانت قرار ده به تحقیق که لشکر تو پیروز و غالب است خدایا مرا از حزب خود قرار بده و بدرستیکه حزب تو رستگارانند و من را از اولیاء و بندگان خاص خود قرار بده به درستی که بندگان محبوب تو ترس به دل ندارند .**) پروردگارا من را به وظائف خویش آشنا کن ای بخشنده از گناهان من درگذر خدایا امید من به لطف و کرم تو است که دل آرامی دارم یا ستار العیوب اغفر ذنوبی خدایا سر تا پایم را گناه گرفته و کسی را نمی بینم که این گناهان را به نیکی مبدل کرده غیر از تو یا سریع الرضا پروردگارا من هر چه هستم بنده تو هستم ای معبود و ای معشوق من "من بندگی صحیح خود را انجام نداده ام خدایا من پا روی عقل و علم خویش نهاده غرائض بر من غلبه کرد و از فرامین تو سر باز زدم ولی تو ای پروردگار آنقدر من را دوست می داشتی که هزراران ترافیک بوجود آوردی بر سر راهم و بنده رو سیاه خود را از راه بیراه نجات دادی خدایا من از کرده ام پشیمانم خدایا تو تصمیم راسخ به عطا فرما که مسئولیت خویش را آنطور که رضای تو است انجام دهم . اما ** سخنی دارم با خانواده خویش پدر
گرامی ام تو مسئولیت خود را خوب انجام دادی تو یک امانت را گرفته بودی و توانستی امانت داری کنی و باز به صاحب اصلی بر گردانیدی هر چند این دومین امانتی بود که باز به صاحب اصلی بر گرداندی پدر جان وقتی خبر شهید شدن مرا شنیدی دستهایت را در آسمان بلند کن و از خداوند بخواه که این دومین شهید را هم از شما قبول بکند مادر عزیزم تو کوشش خود را برای من کردی مادر عزیز صحبتهای الهی تو را از یاد نمی برم تو با چه سختی من را بزرگ کردی چطور شبها را صبح کردی و بازوی خود را بالش من قرار دادی خدایا من چطور از این مادر تشکر کنم پروردگارا تو مقام والای مادری را می دانی تو پاداش دهنده بندگان هستی خدایا مادر من هر چه توان داشت هر چه قدرت داشت خلاصه فراموش نمی کنم او شبها مثل یک شمع بود برای من خود را خاکستر کرد برای من خود را سوزاند تا شاید من در پیری او عصائی باشم برای او خدایا تو مزد این چنین مادران را تعیین بفرما پروردگارا از تو میخواهم که حاجت پدر و مادر را روا بفرمائی اما برادران ارجمند و گرامی من از شما می خواهم که اگر از من گستاخی سر زده به مقام والای خود که ولایت بزرگتری بر من بوده مرا ببخشید انشاء الله
خداوند در مقابل زحماتی که برای من کشیده اید اجر دنیوی و اخروی عطا بفرماید و اما خواهر مهربانم از تو می خواهم مثل زینب صلوات الله علیها صبور باشی و هیچگونه گریه و زاری در مورد من نکنی اگر می خواهی برایم اشک بریزی به یاد مظلومی امام حسین گریه کن و اما مهمتر از همه ای همسر مهربانم شما بعد از مرگم نقش مهمی دارید باید بعد از مرگم یتیم داری کنی چرا که یتیم داری بسیار مشکل است از شما می خواهم در نبود من از تنها دختر و یگانه فزندم بسیار مواظبت کنی و بیاموزی اخلاق اسلامی را و به او بگو که پدر تو بخاطر چه از دنیا رفت و هدفش چه
بود و اما خود شما امیدوارم در این مدت کوتاهی که با شما زندگی کرده ام و هر گونه بدی و خوبی را از من دیده اید مرا ببخشید و حلالم کنی انشاء الله خداوند از شما راضی باشد چرا که من از شما راضی هستم .
والسلام علیکم و رحمة اله و برکاة
در پایان این توضیح رابدهم جسدم را در مسجد جعفری در جوار برادرم بیژن و سایر برادران ارجمند بگذارید .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.