خلیل چاوشی چماچائی

خلیل چاوشی چماچائی

نام: خلیل

نام خانوادگی: چاوشی چماچائی

نام پدر: علی اکبر

تاریخ تولد: 1339/01/03

تاریخ شهادت: 1361/07/01

محل تولد: شفت

محل مزار: دستخط محله چماچاه

شهرستان محل پرونده: آستانه اشرفیه

QR Code خلیل چاوشی چماچائی

سوم فروردین 1339، در روستای چماچای از توابع شهرستان فومن چشم به جهان گشود. پدرش علیاکبر، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کاشیکاری بود. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یکم مهر 1361، در سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است.

بسم الله الرحمن الرحیم 

؟؟ لو الاخوانهم و قعدو الو اطاعونا ما قتیلو قل فادرو و ؟؟ الموت ان کنتم صادقین ولاتحسبن‌الذین قتلو فی‌سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون (آیه حتما چک شود)

آن کسانی که در جنگ با سپاه اسلام همراهی نکرده و گفتند اگر خویشان و برادران ما نیز سخن ما را شنیده و به جنگ احد نرفته بودند کشته نمی‌شدند ای پیغمبر به چینی منافق مردم بگو پس شما که برای حفظ حیات دیگران چاره توانید کرد مرگ را از خود دور کنید اگر داشت می‌گویید البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدای خود روزی می‌خوردند. با سلام به یگانه منجی عالم بشریت امام‌زمان (عج) و نائب بر حق آن حضرت، حضرت امام‌خمینی رضوان تعالی علیه اینجانب خلیل چاووشی سرباز کوچک آقا امام زمان در یکی از سنگرهای اسلام زیر فانوس نیم‌سوز در حضور جمعی از سربازان دلیر و شجاع درحال‌خواندن دعای پرفیض توسل که واقعا به محفل ما رونق خاصی بخشیدند و در همین لحظه بنده هم ما آیه ۱۶۷ و ۱۶۸ از سوره آل‌عمران می‌خواهم وصیت خود را آغاز کنم دامات عزیزم تنها خواهشی که از شما دارم بعد از شهادتم وصیت‌نامه‌ام را برای پدر و مادرم بخوان. خدایا تو می‌دانی که من شیفته خط سرخ اباعبدالله و از کودکی با منبر آقا امام‌حسین (ع) انسی عجیبی داشتم و از اوایل تشکیل سپاه در سپاه پاسداران فعالیت نمودم اما از همان شروع جنگ تحمیلی بود که می‌خواستم با پیشتازان امام وارد جنگ شوم و بعد از ۱۲ روز از جنگ گذشته بود که وارد خدمت مقدسی سربازی شدم و بعد از آموزشی را داوطلبانه وارد منطقه سومار غرب شدم پدر و مادر عزیزم از همین جا از شما می‌خواهم که اگر بدی از من دیده‌اید مرا مورد عفو خودتان قرار دهید و برایم دعا کنید. خدایا از تو می‌خواهم که شهادت در راه خودت را نصیبم بگردان چون بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است مگر شهادت در راه خدا که بالاتر از شهادت چیزی دیگری نیست. دامات (داماد) عزیزم بعد از شهادتم به تمام فامیلان و آشنایان بگویید که من با شناخت کامل راهم را انتخاب کرده‌ام و خدایا تو میدانی اگر صد جان هم داشتم فدای اسلام و خط امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه می‌کردم 

در یکی از سنگرهای حاج عمران       خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رو نگهدار 

برادر شما خلیل چاوشی   مورخ ۱۴/۱۱/۵۹ 

 

وصیت‌نامه دوم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

۸۱۷۴/۶۱ 

با درود و سلام به امام امت خمینی بت‌شکن و با درود و سلام به شهیدان به خون خفته انقلاب اسلامی و با درود سلام به رزمندگان کفرستیز که با تمام قدرت در حال نبرد با دشمن بعثی هستند. اینجانب خلیل چاوشی در یکی از سنگرهای مرزی می خواهم وصیت خود را آغاز کنم. بنده قبل از هر چیز باید خداوند بزرگ را شکر کنم که در این برهه از زمان به من توفیق عنایت کرد تا به عنوان یک سرباز کوچک لباس مقدس سربازی را بر تن کنم و با دشمنان اسلام و قرآن نبرد کنم و از دستاورهای امام عزیزمان حراست و نگهبانی کنم. اینجانب خلیل چاوسی ۱۲ روز از جنگ تحمیلی گذشته بود که بنده داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی رفتم تا از شرف و ناموس و اسلام دفاع کنم. پدر و مادر عزیزم اگر سعادت آن را داشتم که در راه رضای خدا به درجه رفیع شهادت نائل شوم. دوست ندارم که آن‌قدر برایم گریه‌وزاری می‌کنید که دشمنانم از گریه شما سوءاستفاده کنند. البته شما باید گریه کنید. امام‌حسین (ع) نیز در فراق علی‌اکبر خود گریه کرد اما هرگز راضی نشد به‌خاطر علی اکبر از اسلام دست بردارد و من می‌خواهم شما امام حسین (ع) را الگوی خود قرار بدهید. پدر و مادر عزیزم خیلی برایم زحمت کشیدید مرا بزرگ کردید و تحویل جامعه دادید می‌بخشید که نتوانستم در حق شما خدمتی کنم مرا حلال کنید. پدر و مادر عزیزم اگر بنده به شهادت رسیدم و بچه‌هایم اعظم و آزاده از من سئوال کردند به آنها بگویید که بابای شما خلیل به سفر رفته است و بعد از اینکه بزرگ شدند به آنها بگویید که من مردانه با دشمن جنگیدم و به شهادت رسیدم و دیگر وصیت من این است که بعد از شهادت من از دو جگرگوشه‌ام خول مواظبت کنید تا آنها احساس یتیمی نکنند از همسرم می‌خواهم که اگر روزی در زندگی در زندگی به مشکلی مواجهه شد بچه‌هایم را سرزنش نزد و از همسرم می‌خواهم که تا آنجایی که می‌تواند از بچه‌هایم پرستاری کند و اگر هم قصد ازدواج داشت می‌تواند بچه‌هایم را تحویل پدر و مادرم دهد و از همسرم می‌خواهم که مرا ببخشد چون نتوانستم در طی این چند سالی که با هم زندگی کردیم رضایت او را جلب کنم انشاالله که مرا ببخشد و از برادران و خواهرانم می‌خواهم که مرا حلال کنند اگر بدی از من دیدند و از برادران حزب الهی می‌خواهم که خط حزب‌الله رو تا آخریم نفس ادامه دهند و امام عزیزمان را یاری کنند تا به اسلام ضربه ای نخورد و در آخر می‌گویم ای دریای بیکران انسان‌ها بپاخیزید و پیکر خصم و پلید را به خاک بمالید تا بدانند که ما آگاهانه در این را قدم نهادیم و آگاهانه به جبهه رفتیم و از شما می‌خواهم که ادامه دهندگان واقعی خط خونین امام حسین (ع) باشید.                    ۸۱۱۷۴/۶۱ 

به امید آزادی کربلای حسین (ع) از دست صدام و صدامیان 

به امید زیارت قبر شش‌گوشه امام حسین (ع)

سرباز کوچک آقا امام‌خمینی خلیلی چاوشی                            خط مرزی تمرچین حاج عمران

خداوندا از تو می‌خواهم که مرا به‌عنوان یک سرباز کوچک آقا امام زمان (عج) قبول بفرما

۵/۳/۱۳۶۰

 


 

 

گالری تصاویر