احمد آقاجانی لشکاجانی

احمد آقاجانی لشکاجانی

نام: احمد

نام خانوادگی: آقاجانی لشکاجانی

نام پدر: موسی

تاریخ تولد: 1349/05/01

تاریخ شهادت: 1365/12/07

محل تولد: رودسر

محل مزار: رودسر

شهرستان محل پرونده: رودسر

QR Code احمد آقاجانی لشکاجانی

یکم مرداد 1349، در روستای لشکاجانعلیا از توابع شهرستان رودسر به دنیا آمد. پدرش موسی، پاسدار بود و مادرش سیدهزهرا نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه در رشته برق بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و یکم اسفند 1373 پس از تفحص در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

بسم الله الرحمن الرحیم وصیتنامه اللهم ارزقنى توفیق الشهاده فى سبیلک و خلود فى جوارک اینجانب احمد آقاجانى داراى شماره شناسنامه 2752 از رودسر به وحدانیت خدا ایمان کامل داشته و محمد(ص) را رسول بر حق و على(ع) را بعنوان امام و ولى راستین او مىشناسم. اکنون در لحظاتى که آماده مىشویم تا به خط برویم وصیتنامه خویش را مىنویسم. خدایا تو میدانى که من همواره قلبا به تو عشق ورزیدهام حتى در آن لحظات که جسم خاکى نافرمانى تو را کرده است و هر گاه در برابر تو به نماز ایستادهام از توتوفیق شهادت راهت را طلب کردهام. بارالها تو میدانى روح من تحمل ماندن در این قفس خاکى را ندارد و جسم آلودخ من روحم را اسیر خویش میگرداند. خداوندا هرچه زودتر مرا از این قفس رها ساز و به دیار پاکیها ببر و درکنار خودت که همیشه آرزویش را داشتهام جاودانى ساز. پدر و مادر عزیزم، به یاد داشته باشید. اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون. وقتى خبر شهادتم به شما رسید شیون مکنید و بر سر نزنید مادرم حق ندارى در بین مردم گریه کنى هر وقت ناراحتى شدى در خانه و به یاد مادرانى که هرگز پیکر عزیزانشان به دستشان نرسیده گریه کن مادرم شیرن را بر من حلال نما و برایم از خداوند طلب مغفرت کن و شما پدرجان حلالم کن و قول بده که در روز قیامت در پیشگاه خداوند شفاعتم کنى وقتى شهید شدم و روحم به پیشگاه معبودم رفت برایم فرق نمیکند جسمم را در کجا به خاک بسپارید اما مجلس ترحیم را سعى کنید در لشکاجان بگیرید. از مال دنیا یک دوچرخه دارم که هر طور دلتان خواست نسبت به آن عمل کنید ولى بیشترین دارائى کتابهاى من مىباشد کتابهایم را به کتابخانه هدیه کنید مگر آنها را که بخواهند دور بیندازند. آنها را به کسى بدهید که قدرشان را بداند. کتابهایى را که کتابخانه هنرستان قبول کرد به آنجا هدیه کنید. بعداز شهادتم هیچ یک از برادران و خواهرانم حق ندارند بهخاطر مرگ من مجالس جشنى را که احیانا قصد دارند بر پا کنند از آن صرفنظر نمایند. اگر خون شهیدان برایشان مطرح نبود مرگ مرا نیز فراموش کنند. برادران و خواهران عزیز، شما وارث خون هزاران جوان به خون تپیدهاید براى رضاى خدا و براى احترام به خون شهدا در اعمالتان تجدیدنظر کنید. به برادرزادهها و خواهر زادههایم اگر از من پرسیدند حقیقت را بگوئید بگوئید عمو و دائیشان زمانى که بهترین امکانات برایش وجود داشت تمام بندهارا گسست از خویش گذشت و به خدا رسید و درکنار معبود و معشوق یگانه خویش جاودانه شد. کسانیکه شما میدانید و همه میدانند که من قبولشان ندارم و آنها قبولم ندارند حق ندارند در مراسم تشییع جنازه و ترحیم من شرکت کنند اما اگر خواستند حقیقت را قبول کنند مسئلهاى نیست انسان خطا میکند و هر وقت به اشتباه خویش پى ببرد خوب است. خدایا در این لحظات آخر باز هم میخواهم با تو بگویم تو میدانى که من بدون هیچ ترسى از مرگ و به دور از هرگونه دلبستگى به دنیا و فقط براى تو و براى رسیدن به تو قدم در راه میگذارم مرا براى رهایى از بندهاى دنیاى خاکى بمیران و شهیدم بمیران و سعیدم بمیران. خدایا تو میدانى گناهان من زیاد است اما من میدانم رحمت تو زیادتر است من با سرى افکنده و با قلبى سیاه و با کولهبارى از گناه به سوى تو مىآیم اگر تو پناهم ندهى به که پناه جویم؟ ناامیدم نکن اى پناه بىپناهان برحمتک یا ارحم الراحمین والسلام على من اتبع الهدى احمد آقاجانى

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد