بسم الله الرحمن الرحيم
وصیت نامه شهید ابراهیم فیضی
خدمت پدر گرامي سلام
پس از عرض سلام اميدوارم كه حالتان خوب بوده باشد و اگر از راه لطف و مرحمت جوياي حال فرزندتان ابراهيم فيضي بوده باشيد بحمدالله صحيح و سالم هستم و هيچ گونه ناراحتي ندارم. بجز دوري از شما . پدر جان ما گروه هايي كه از رودسر با هم بوديم يعني گروه هاي مهندسي همه با هم در جبهه هاي جنگ هستيم پدر جان ما الان در اهواز هستيم. براي من هيچ ناراحت نباشيد فقط از زهره من پذيرايي كنيد پدر جان در حال حاضر وصيت كرده ام و در همين نامه وصيت مي كنم. اگر چنانچه من مردم اول زهره من را رها نكنيد. نگذاريد دست هر كس و ناكس گرفتار بشود و همانطور سوري با اسم ديگرش صفورا را اسير نكنيد و حقوقم را از اداره ثابت كنيد و در صورتي كه من مردم از همان حقوق هر چه بدهكار هستم به سوري داده كه آن را زحمت بكشند بدهيد براي زهره من لباس بخريد و چيزهاي ديگر همانطور به ترتيب بخريد براي زهره من فقط تنها وصيت من اين است كه سوري و زهره من را رها نكنيد و اگر من صحيح و سالم برگشتم چه خوب از همه بهتر در صورت مردن من آدرس من را در مغازه بابايي و در توتكله داده ام نعش من را در حياط مسجد توتكله دفن كنيد و سلام من را به مادرم و راحله و اسماعيل و سوري مخصوصا زهره برسانيد و سلام من را به مادربزرگم سكينه و عمويم مشهدي حسن فيضي و زن عمويم برسانيد . سلام من را به خواهرم فاطمه و دامادمان علي يوسفي و بچه هايش برسانيد .و سلام من را به خواهرم حنيفه و دامادمان مسلم رضايي و بچه هايش برسانيد . و ديگر بيش از اين مزا حم نمي شوم .بجز دوري ديدارتان پدر جان مادر روز چهارشنبه 59/8/14 تقسيم به اهواز فرستادن ما در اهواز هستيم پدر جان هيچ ناراحت نباشيد و از زهره و سوري پذيرايي كنيد آنها هم از من هستند هر كدام از آن دونفر با من هيچ فرقي ندارند . تا نامه بعدي به اميد ديدار .
پدرجان شهر اهواز نسبت به شهر هاي ديگر آرام تر است . هيچ ناراحت من نباشيد چون ما سه روز ديگر تقسيم مي شويم آدرس را به شما ندادم به اميد ديدار
ارادتمند فرزند حقير شما ابراهيم فيضي