ایرج قاسم پور

ایرج قاسم پور

نام: ایرج

نام خانوادگی: قاسم پور

نام پدر: رضا

تاریخ تولد: 1344/10/05

تاریخ شهادت: 1363/05/15

محل تولد: املش

محل مزار: املش

شهرستان محل پرونده: املش

QR Code ایرج قاسم پور
پنجم دی 1344، در روستای مشکله از توابع شهرستان املش به دنیا آمد. پدرش رضا و مادرش هاجر نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم مرداد 1363، در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و شکم، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه برادر شهید ایرج قاسمپور و لا تحصین الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون این دنیا برای افراد مومن زندان است و آن دنیا آزادی و زندگانی است (امام خمینی) سلام بر انبیاء و سلام بر اوصیاء و سلام بر ائمه طاهرین و سلام بر امام مهدی منجی انسانها و سلام بر نائب بر حق او والامام خمینی , این ابراهیم زمان , این بت شکن قرن, این ابر مرد زمان و قائد.اکنون که به یاری حق قصد آن را داریم , تا آنجا که در خود توان رزمیدن را میبینم یعنی تا آن زمان که از لابلای نفسهای به شماره افتاده ام هنوز هم فریاد الله اکبرم تیری آتشین بر قلب مزدوران کافر خواهد فرستاد و در جبهه حق و دعوت از حق را که امروز حسین (ع) و زینب گونه های غرب جنوب و یا کربلای ایران شنیده می شود و با عزمی متکی به الله و با صدای محکم که با رگبار مسلسل خود و برادرانم در خواهد آمیخت لبیک گویم.اماما: فرمان ده تا آخرین خونی را که در رگ دارم و تا آخرین نفسی که در بدن دارم و تا آخرین فشنگی که در اسلحه دارم خواهم جنگید اماما فرمان ده در حالی که من به جبهه آمده ام و پای در چکمه دارم و لباس رزم پوشیده ام و سینه دشمن را نشانه میگیرم بخاطر کینه و خصم نیست, بلکه بخاطر احیای دین و صدور انقلابم است و از خدای بزرگ میخواهم که مرا یاری کند تا در راه او بهتر گام بردارم و تمام وجودم در راه او باشد و در این راه که میروم و هر گلوله ای که به تنم می خورد با یاد خدا تحمل خواهم کرد و از او میخواهم که قدرت صبرو طاقت به من عنایت کند و اگر شهادت نصیبم شد از خداوند تبارک و تعالی میخواهم این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از این حقیر بپذیرد و اگر جان من آن ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام گسترش پیدا کند پس صدها بار به من جان بده تا مبارزه کنم و شهید شوم.و اما ای پدر و مادر عزیزم : همانطور که خودتان می دانید من امانتی هستم در نزد شما و فکر نکنید که صاحب اصلی من شما هستید, صاحب اصلی من پروردگار است, شما امانت دار او هستید و صاحب امانت هر وقت آمد و امانتش را خواست باید بدون عذر و بهانه آنرا تحویل بدهید و راهی را که من انتخاب نموده ام و با آن شناخت کمی که داشتم این راه راهیست که در آن راه باید برای استحکام بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی از خون و جان خود مایه گذاشته و در این راه افتخار شهادت نصیبم شد. تنها به آرزوی دیرینه ام رسیدم زیرا اینکه در رسالت مکتب ما چنین است چون اگر خونی ریخته نشود و اسلام بارور نگردد پس چگونه اسلام گسترش پیدا خواهد کرد و از امت شهید پرور املش و کسانیکه پویندگان راه اسلام هستند میخواهم که همیشه طرفدار حق بوده و از اسلام و قرآن دفاع کنید و کمک به جبهه ها را فراموش نکنید و به یاد داشته باشید که تنها دین اسلام که موجب سعادت انسانها است پس سعی کنید در تبلیغ آن بکوشید و رهبر را هرگز تنها نگذارید رهبری که انسجام بخش اسلام و توده عظیم امت اسلامی و مستضعفین جهان می باشد, رهبری که پیام کلامش مانند خونی است که در پیکر اجتماع جریان مییابد و مستضعفین را امیدوار ساخته مستکبران و دشمنان اسلام را خوار و زبون میسازد و هرگز خدا, قرآن , اسلام و رهبر را از یاد نبرید.و در آخر سخنم با دشمنان اسلام چه خارجی و چه داخلی این است که اگر روزی اسیرم گیرید و صورتم را آتش زنید و زبانم را ببرید و سرم را از بدنم جدا سازد و سینه ام را بشکافید و تمام اعضای بدنم را قطعه , قطعه کنید و بسوزانید و خاکستر آن را به دریا اندازید حاضر به تسلیم نیستم و نخواهم گذاشت این اسلحه ام بدست شما بیفتد. در ضمن در تشییع جنازه ام شعار خدایا, خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار را فرا موش نکنید.

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد