بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه پاسدار شهید برادر صفرعلی فرخ ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. البته نپذیرید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا خواهند بود. با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با سلام و درود فراوان بر شهیدان همیشه شاهد، که خون پاک خود را در راه قرآن و اسلام هدیه نمودند و با سلام و درود بر معلولین و مجروحین انقلاب اسلامی و با سلام و درود بر برادران حزب الله و همیشه در صحنه که جان و مال خود را فدای اسلام و دین می کنند. آری اکنون که احساس می کنم اسلام و قرآن و رهبر مورد تهاجم خیانتکاران داخلی و خارجی قرار گرفته است، حقیر نیز این را وظیفه خود دانسته که اگر لایق آن باشم و خداوند مرا توفیق دهد بتوانم در نهاد انقلابی که بنام سپاه پاسداران است برای اسلام و مسلمین خدمت کنم، پس از مدتی خدمت در سپاه پاسداران این سعادت را پیدا کردم که به جبهه های نور علیه ظلمت حرکت کنم و بتوانم تا آنجایی که توان دارم یعنی قطره خونی که در بدن هست از اسلام و قرآن پاسداری و حمایت کنم. چند جمله سخن دارم با شما برادران حزب الله منطقه، برادرانم سنگرها را خالی نکنید و اگر برادری به جبهه رفت و شهید شد جای او را پر کنید و نگذارید که جایش خالی بماند و اگر جایش خالی بماند این را یقین بدانید که از شما راضی نخواهد بود. برادرانم وقتی که شهید شدم مرا در گلزار شهدای رحیم آباد دفن کنید و عزیزان من بیایید گوشها و چشمهای خود را باز کنیم و راه بد و خوب را بشناسیم و از خدا بخواهیم تا زمانی که راه بد و خوب را نشناخته ایم از دنیا ما را نبرد. خدایا من هر کاری که کنم و هر چه نماز بخوانم و هر روز به درگاهت بگریم نتوانم گناهان خودم را بپوشانم جز اینکه جان ناقابل خودم را در راهت فدا کنم و آخرین سخنم با برادران عزیز و حزب الله این است که اگر از این برادر خود بدی یا بد رفتاری دیده اید مرا ببخشید، خصوصا برادران ستاد شهید صدوقی رحیم آباد. چند کلمه سخن با پدر گرامیم، پدر جان از اینکه سالهای سال برایم زحمت کشیدی و با رنج و زحمت مرا بزرگ کردی باید ببخشی که نتوانستم حق فرزندی را که اسلام در آن بسیار تاکید کرده است جبران کنم، اکنون که در این زمان ندای هل من ناصر ینصرنی قائد اعظم و رهبر مرجع یگانه ام که همچون حسین بن علی(ع) فریاد اسلام را سر می دهد به یاری او بشتابم و از اسلام عزیز دفاع نمایم. و اما چند جمله سخن دارم با مادرم، مادر عزیزم اگر شهید شدم برای من گریه نکن زیرا دشمنان اسلام از گریه تو سوء استفاده خواهند کرد، من راهی را انتخاب کرده ام که ابا عبدالله الحسین و فرزندش علی اکبر و علی اصغر انتخاب نمودند. تو برای من گریه نکن بلکه برای حسین و یارانش گریه کن. مادر عزیزم اگر فرزند بدی برای تو بودم مرا ببخش و شیرت را حلالم کن و در نمازها و مناجات خود امام عزیز و رزمندگان اسلام را دعا کن. خواهر عزیزم از تو می خواهم که زینب وار این بار سنگین که امروز به دوش تو قرار گرفته است به نحو احسن انجام داده و با حجاب اسلامیت که لازم به سفارش نیست دهان بی حجابان و آنهائیکه با لباسهای مبتذل به خیابانها می آیند خرد کنی و برایم گریه نکن چون شهادت در راه خدا تنها آرزوی من بوده است و در آخر چند کلمه با برادران خودم که احتیاج به سفارش نیست عرض می کنم، برادرانم من راه خودم را انتخاب کرده ام و می دانم به کجا می روم و آن همان راه شهداست که سالار شهیدان حسین بن علی(ع) است و از شما تقاضا دارم که راهم را ادامه بدهید و گول منافقین و از خدا بی خبر و آنهائیکه با این انقلاب مخالفند نخورید و نگذارید که این مزدوران به امام عزیز توهین بکنند و یا لطمه ای به انقلاب بزنند. در آخر همه با هم امام را دعا می کنیم. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار برادرتان صفرعلی فرخ