ایوب عطایی سنگرودی

ایوب عطایی سنگرودی

نام: ایوب

نام خانوادگی: عطایی سنگرودی

نام پدر: یونس

تاریخ تولد: 1344/10/14

تاریخ شهادت: 1361/08/16

محل تولد: رودبار

محل مزار: سنگرود2

شهرستان محل پرونده: رشت

QR Code ایوب عطایی سنگرودی

دهم دی 1344، در روستای سنگرود از توابع شهرستان رودبار به دنیا آمد. پدرش یونس، انباردار سازمان آب بود و مادرش عذرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. شانزدهم آبان 1361، در عین خوش توسط نیروهای عراقی بر اثر موج انفجار به شهادت رسید. مدفن وی در زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید ایوب عطایی ان الله یحب الذین بقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصومی خدا آن مؤمنان را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست دارد.به نام ایزد یکتا- به نام رب بی همتا، درود من به قوم و ملت ایران، درود من به اسام و مسلمین، درود من به مجاهدان فی سبیل الله. اکنون که بهترین موقعیت برای مبارزه با کافران و مشرکان پدیدار گشته و این که مزدوران بی وطن به وطن و خاک مقدس مان هجوم آورده اند فرصت ا برای دفاع از دین برترمان اسلام و سرزمین دلاورانمان ایران از دست نمی دهم و از تمام ایرانیان می خواهم تا در این جهاد مقدس شرکت کنند که خدا یار و یاورمان است.آرزو و عزم دارم نمیرم تا دشمن را به لرزه بیاندازم تا بفهمند اسلام راستین فقط در پیروی خط امام خمینی می باشد و هنگامی که دشمنان اسلام دیدند که اسلام قوی تر از آن است که آنان تصور می کردند هنگامی که ثابت کردیم ما پیروان راه خمینی فقط بندگان خداوندیم دیگر در برابر هیچ قدرتی تسلیم نخواهیم شد آن گاه اثری بر جای می گذاریم که دشمن یا نابود شده یا تسلیم. در آن هنگام دیگر هیچ آرزویی ندارم به جز لقاءالله. هیچ نمی خواهم به سادگی کشته یا اسیر شوم باید دگرگون کنم، باید عصیان کننده های در برابر حق را سر جای خود بنشانم به قول امام اگر پیروز شدیم اسلام پیروز است و اگر شهید شدیم چه بهتر باز هم پیروزیم.و من آرزو دارم هنگامی که شهید می شوم ضربه ای به دشمن زده باشم. محکم و فراموش نشدنی، دشمن بداند ما عاشقان شهادت تا دمار از روزگار مزدوران آمریکائی و اطرافیان در نیاوریم ساکت نخواهیم نشست. و تو ای امام از ما راضی باش و خشنود که برای احیای دین و دفاع از دین زبان و تمامی اعضای بدن و جانمان را هدیه می دهیم تا اسلام و قوانین حیات بخش آن در سراسر جهان گسترش یابد. و چه زیبا است جنگیدن و شهید شدن در میدان حق علیه باطل و ما امروز ان شاءالله عازم جبهه هستیم و در این نبرد تاریخی و سرنوشت ساز به رهبری امام امت خمینی کبیر شرکت می جوئیم. پدر، مادر، خواهر و برادران عزیز امکان دارد که در جنگ اتفاقی بیفتد که جنازه من به دست شما نرسد اگر چنین شد ناراحت نشوید و به یاد شهدای کربلا بیفتید و هر وقت دلتان گرفت به مزار این همه شهید بروید آن وقت است که درد خودتان فراموش می شود. من از روحانیت مبارز که این قدر شب و روز فعالیت می کنند تا این انقلاب به اهداف راستین خودش برسد بسیار متشکرم، من از شما عزیزان خواهش می کنم که از روحانیت مبارزی هم چون حضرت آیت الله العظمی، شهید بهشتی، و آقای موسوی برادر اردبیلی، حجت السلام رفسنجانی و حجت السلام سید علی خامنه ای تا می توانید پشتیبانی کنید. پدرم درود من به تو که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. پدرم بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باری تعالی سرباز نمی زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی داند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمی داند و شهادت را جزؤ بهترین نعمت های خداوندی می داند. مادر سلام من بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی، گفتی که ترا در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و به وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله ی فاطمه زهرا(ع) هستی.خواهرم تو نیز زینب زمان باش و از هر آن چه هوس کردی بپرهیز و در راه خدا مبارزه کن، برادرم راه خدا بهترین و برترین راه هاست، پوینده و کوشنده در این راه باش همانند عباس. و مادرم به مادران دیگر بگو که شهید پرور شوند، من یک چیز از شما می خواهم، به پدر و مادران دیگر بگوئید برادرانی که شهادت را از جان خود بیشتر دوست دارند و به سوی آن می روند غمگین نباشید و به آن ها دلداری و تبریک بگوئید و خوشحال باشید که آن ها با خون خود دست ابر قدرت های جهان خوار را از مستضعفین جهان کوتاه می کنند و یک پیام برای خانواده ام: از گریه بر مزار من خودداری کنید زیرا بنده این راه را گرفته و تشخیص کامل داده ام و عقیده ی من این است تا جامعه ای آگاه و شهیدند، همه ی جامعه ناآگاه نمی گردد و نیز این کشته ها باید باشند تا این مسلمانان جهان از زیر سلطه ی اجانب و ابر قدرت ها رهائی یافته تا این که به تکامل الهی برسند و هیچ کس نباید طلمی را قبول کند.مبارک باد بر بقیه الله ((؟؟؟)وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله ...امام خمینی اولین وصیت نامه شهید ایوب عطایی در تاریخ 1361/05/18 بکشی ما را ملت ما بیدارتر می شود. برای ما جنگ با اسرائیل بی نهایت راحت تر از عراق است. طبیعی ترین راه برای رسیدن به قدس از خاک عراق است.(امام خمینی) تفنگم را بیاورید تا سینه دشمن را سوراخ کنم که دیگر تحمل این همه نامردی را ندارم. آخر مگر این ملت آزادی خواه و حق پرست چه کرده است که این چنین علیه اینان بسیج گشته اند. آخر مگر در این دنیا داشتن استقلال و آزادی جرم است که این چنین ملت های اسلامی را به محاصره ی اقتصادی و نظامی می گشند. ای مادر کفنم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون سیدالشهداء حضرت حسین بن علی (ع) رنگین تر نیست.به جهان خواران شرق و غرب بگوئید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند و اگر گلوله های آنها قلبم را سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی و آرزوی فروختن دینم را باید به گور ببرند. به ؛آنها بگویید که اگر پیکرم را پاره پاره کنند اگر پاره های تنم را بع آتش بکشند و بسوزانند که فریاد خواهم زد، شرق و غرب نابود است، اسلام پیروز است. پدر، مادر، برادر و خواهرم من شما را به پیروی از امام خمینی و اطاعت بی چون و چرا از راهش که همان امام زمان (عج) است توصیه می کنم. من در تمام عمر نتوانستم خدمتی به این پیر کبیر نمایم شما را به حمایت شدید از انقلاب اسلامی توصیه می کنم که نعمت بسیار بزرگی خداوند توانا به ما ارزانی داشته است. هر کس که با این انقلاب دشمن است با او به مقابله برخیزد. واسلام علیکم و الرحمه الله و برکاته خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار وصیت نامه ایوب عطایی شهادت شرف ماست خمینی رهبر ماست دومین وصیت نامه شهید ایوب عطایی ان الله یحب الذین بقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصومی خدا آن مؤمنان را که در صف جهاد با کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست دارد. به نام ایزد یکتا- به نام رب بی همتا، درود من به قوم و ملت ایران، درود من به اسام و مسلمین، درود من به مجاهدان فی سبیل الله. اکنون که بهترین موقعیت برای مبارزه با کافران و مشرکان پدیدار گشته و این که مزدوران بی وطن به وطن و خاک مقدس مان هجوم آورده اند فرصت ا برای دفاع از دین برترمان اسلام و سرزمین دلاورانمان ایران از دست نمی دهم و از تمام ایرانیان می خواهم تا در این جهاد مقدس شرکت کنند که خدا یار و یاورمان است.آرزو و عزم دارم نمیرم تا دشمن را به لرزه بیاندازم تا بفهمند اسلام راستین فقط در پیروی خط امام خمینی می باشد و هنگامی که دشمنان اسلام دیدند که اسلام قوی تر از آن است که آنان تصور می کردند هنگامی که ثابت کردیم ما پیروان راه خمینی فقط بندگان خداوندیم دیگر در برابر هیچ قدرتی تسلیم نخواهیم شد آن گاه اثری بر جای می گذاریم که دشمن یا نابود شده یا تسلیم. در آن هنگام دیگر هیچ آرزویی ندارم به جز لقاءالله. هیچ نمی خواهم به سادگی کشته یا اسیر شوم باید دگرگون کنم، باید عصیان کننده های در برابر حق را سر جای خود بنشانم به قول امام اگر پیروز شدیم اسلام پیروز است و اگر شهید شدیم چه بهتر باز هم پیروزیم.و من آرزو دارم هنگامی که شهید می شوم ضربه ای به دشمن زده باشم. محکم و فراموش نشدنی، دشمن بداند ما عاشقان شهادت تا دمار از روزگار مزدوران آمریکائی و اطرافیان در نیاوریم ساکت نخواهیم نشست. و تو ای امام از ما راضی باش و خشنود که برای احیای دین و دفاع از دین زبان و تمامی اعضای بدن و جانمان را هدیه می دهیم تا اسلام و قوانین حیات بخش آن در سراسر جهان گسترش یابد. و چه زیبا است جنگیدن و شهید شدن در میدان حق علیه باطل و ما امروز ان شاءالله عازم جبهه هستیم و در این نبرد تاریخی و سرنوشت ساز به رهبری امام امت خمینی کبیر شرکت می جوئیم. پدر، مادر، خواهر و برادران عزیز امکان دارد که در جنگ اتفاقی بیفتد که جنازه من به دست شما نرسد اگر چنین شد ناراحت نشوید و به یاد شهدای کربلا بیفتید و هر وقت دلتان گرفت به مزار این همه شهید بروید آن وقت است که درد خودتان فراموش می شود. من از روحانیت مبارز که این قدر شب و روز فعالیت می کنند تا این انقلاب به اهداف راستین خودش برسد بسیار متشکرم، من از شما عزیزان خواهش می کنم که از روحانیت مبارزی هم چون حضرت آیت الله العظمی، شهید بهشتی، و آقای موسوی برادر اردبیلی، حجت السلام رفسنجانی و حجت السلام سید علی خامنه ای تا می توانید پشتیبانی کنید. پدرم درود من به تو که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. پدرم بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان باری تعالی سرباز نمی زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی داند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمی داند و شهادت را جزؤ بهترین نعمت های خداوندی می داند. مادر سلام من بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد کفار و مسلمین کردی، گفتی که ترا در راه خدا هدیه انقلاب اسلامی می کنم و به وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله ی فاطمه زهرا(ع) هستی. خواهرم تو نیز زینب زمان باش و از هر آن چه هوس کردی بپرهیز و در راه خدا مبارزه کن، برادرم راه خدا بهترین و برترین راه هاست، پوینده و کوشنده در این راه باش همانند عباس. و مادرم به مادران دیگر بگو که شهید پرور شوند، من یک چیز از شما می خواهم، به پدر و مادران دیگر بگوئید برادرانی که شهادت را از جان خود بیشتر دوست دارند و به سوی آن می روند غمگین نباشید و به آن ها دلداری و تبریک بگوئید و خوشحال باشید که آن ها با خون خود دست ابر قدرت های جهان خوار را از مستضعفین جهان کوتاه می کنند و یک پیام برای خانواده ام: از گریه بر مزار من خودداری کنید زیرا بنده این راه را گرفته و تشخیص کامل داده ام و عقیده ی من این است تا جامعه ای آگاه و شهیدند، همه ی جامعه ناآگاه نمی گردد و نیز این کشته ها باید باشند تا این مسلمانان جهان از زیر سلطه ی اجانب و ابر قدرت ها رهائی یافته تا این که به تکامل الهی برسند و هیچ کس نباید طلمی را قبول کند.

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد