بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه اينجانب ابوالفضل كارچوبي فرزند عباس تاريخ تولد 1342شماره شناسنامه 3. هم اكنون كه من عازم جنگ با كافرين هستم و موفق به ديدار مادرم و خواهرم مليحه و معصومه نشدم تا از آنها حلال واري بگيرم و از آنها خداحافظي كنم از قول من از آنها خداحافظي كنيد. و به آنها بگوئيد كه جمشيد بخاطر اسلام به مرز رفته و همچنين كه در قرآن مجيد آمده: يا ايها الذين آمنو اخذوا حذركم فانفرو اثبات اواخفر و جميا. اي كساني كه ايمان آورده ايد سلاح جنگ برگيريد و آنگاه دسته دسته يا همه يكباره متفق براي جهاد بيرون رويد. و به تمام فاميلها بگوئيد كه اگر شهيد شدم بيشتر از 3 روز هيچ كس حق سياه پوشيدن و عزاداري ندارد و خواهش مي كنم كه كسي هم برايم گريه نكند. و شما بدانيد كه من عاشق شهادت هستم و اميدوارم كه به معبود خود برسم آنچنانكه سيروس مهر آن دوست گراميم رفت البته زنده ماندن و مردم من دست پروردگار آدميان است آنچه او صلاح بداند همان هست. به قول آقاي فخرالدين حجاري اگر شما بكشيد شهيديد و اگر هم كشته شويد شهيديد. كه چه زيباست شهادت ـ شهادت در راه خدا و دوستداران خدا.
به خواهرم مليحه بگوييد كه از مريم خوب نگاهداري كند و تو اي برادر برادرم مهربان و برادر زاده فرهاد را چنان درس بده كه عاشق خدا و دوستدار شهادت باشد و در راه خدا گام بردارند و به دخترانت و به خواهرانم چنان درس بده كه همواره مثل زينب باشند و اسلامتان را حفظ كنند و تو اي مادر و تو اي مادر از تو مي خواهم آنچنان مادري باشي كه هم در اين دنيا و هم در آن دنيا موجب افتخار گردي همچون زهرا كه نام او هميشه جاودان است نام تو هم جاودان باشد. تو اي پدر ـ تو اي پدري كه موجب افتخار من هستي و آنچنان مرا در مقابل دوستانم سربلند كردي كه از آن همه مهر تو زبانم  بند آمد و نتوانستم تشكر خشكي هم از تو بكنم واميدوارم در برابر خدا هميشه سربلند باشي و باز هم تو اي مادر اگر كسي از من جويا باشد بگويش پسرم بدنبال معبود خود رفت و اميدوارم كه پيدايش كند باز هم تو اي مادر و پدر عزيزم صبر شما بايد همانند صبر ايوب باشد كه خدا شما را در آزمايشگاهي قرار داده و سعي و كوشش كنيد در امتحانات موفق باشيد همه شما را بخدا مي سپارم.
جمشيد ـ ابوالفضل كارچوبي
هوالعزيز