بیست و یکم شهریور 1345، در روستای گلسرک از توابع شهرستان رشت به دنیا آمد. پدرش محمد، نجار بود و مادرش سرور نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سال 1365 ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم مرداد 1366، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مدفن وی در روستای امام زاده هاشم شهرستان زادگاهش واقع است.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید اسلام شهید اسماعیل فیض بخش ( ای حیات با تو وداع میکنم )
با همه زیبایی هایت با همه مظاهر جلال و جبروت با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها با همه وجود وداع میکنم . با قلبی سوزان و غم آلود بسوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم . ای پاهای من میدانم که شما چابکید میدانم که در همه مسابقات گوی سبقت از رفیقان ربوده اید . میدانم که فداکارید . میدانم که به فرمان من مشتاقانه بسوی شهادت ساعقه وار به حرکت در می آئید . اما من آرزوی بزرگتر دارم . ای پیکر کوچک ولی سنگین . از آرزوها ، نقشه ها . امیدها . مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید . در این لحظه های آخر عمر آبروی من را حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید از شما آرزو دارم که این آخرین لحظه را به بهترین وجه ادا کنید . ای قلب من این لحظه های آخر را تحمل کن . ای نفس مرا ضعیف و ذلیل مگذار تا چند لحظه دیگر با قدرت و اراده صبور و توانا باش . بشما قول میدهم که پس از چند لحظه همه شما را به استراحت عمیق ابدی ، آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظه های سنگین و سخت را دریافت کنید . من چند لحظه بعد بشما آرامش میدهم . آرامش ابدی . دیگر شمارا زحمت نخواهم داد دیگر شمارا شب و روز استثمار نخواهم کرد ، دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را به شما تحمیل نخواهم کرد و دیگر بشما بیخوابی نخواهم داد ، دیگر شما از خستگی فریاد نخواهید کرد از درد و شکنجه خسته نخواهید شد. از بی غذایی ، گرما ، سرما شکوه نخواهید کرد ، آرام و آسوده برای همیشه در بستر نرم خاک خواهید بود . اما این لحظه های حساس ، لحظه های وداع با زندگی و عالم . لحظه های لقاء پروردگار لحظه های اشتیاق من در برابر مرگ ... باید زیبا باشد .
خدایا خدایا وجودم اشک شده است . همه وجودم از اشک می جوشد ، میلرزد ، میسوزد و خاکستر میشود خدایا اشک شرم و دیگر به من اجازه بده که در جوارت قربانی شوم و بخاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه گیرد والسلام علیکم و رحمه ا... برکاته
برادر کوچک شما اسماعیل فیض بخش
مرداد سال 66
بسم رب الشهداء والصدیقین
فرازهایی از وصیت نامه سردار رشید اسلام شهید اسماعیل فیض بخش
همیشه پیرو خط امام باشید که هیچ خطر و انحرافی شما را تهدید نخواهد کرد و رهنمودهای حضرت امام را با گوش و دل بشنوید و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باشید . توصیه میکنم آنچه همیشه شعار میدهید که بحق شعار نیز رمز پیروزی و موفقیت است ولی سعی کنید آنرا به مرحله عمل در آورید و ثابت کنید که به آن شعار پایبند هستید و تا جائی که توان دارید دین خدا را یاری کنید که خدای با شماست . هیچ وقت از روحانیت اصیل و پیرو خط امام جدا نشوید که جدا شدن هما ن هلاک شدن است که تجربه هشت سال انقلاب اسلامی این واقعیت را به ثبوت رسانید.
از مردم و اهالی محترم کلرک و سراوان و غیره میخواهم که باهم وحدت داشته باشید و از اختلافات دوری کنید اگر اینگونه باشید هیچ خطری انقلاب اسلامی را تهدید نمی کند و در ضمن از اهالی محترم روستایم خواهان بخشش هستم و امید وارم که اگر اشتباهی کرده ام مرا به بزرگواری خودتان ببخشید واز بازاریان محترم میخواهم که گرانفروشی و احتکار نکنید و به کشاورزان عزیز مستضعف بیشتر برسند و از شما برادران کشاورز می خواهم که بیشتر کشاورزی کنید و این شما هستید که می توانید از لحاظ اقتصادی ضربه بزرگی بر پیکر امپریالیست شرق و غرب وارد آورید .
به شما برادران انجمنهای اسلامی توصیه میکنم همچنانکه جهاد اصغر می کنید جهاد اکبر را فراموش نکنید و حتما در نمازهای جمعه و جماعات و دعای کمیل شرکت کنید که این اجتماعات بوده تابحال انقلاب اسلامی مان را زنده نگه داشته است . والسلام .
والسلام علیکم و رحمه ا... برکاته