پاسدار شهید عباس قنبری قائم مقام سپاه پاسداران آستانه اشرفیه
بسمه تعالی : با درود بر شهیدان راه حق
اکنون که عازم جبهه های نبرد میباشم احساس میکنم که بسوی آزمایشگاههای انسانهای پاکباخته قدم میگذارم که با نثار خون خود بزرگترین حماسه های تاریخ بشریت را آفریدند، رحمت خداوند بر شهیدان راه اسلام و بر صالحین و متّقین و درود بر امام خمینی ای خدا مرگم را در راه خودت قرار بده و خونم را بپذیرد بر گناهانم قلم عفو بکش اگر نتوانستم آنطور که باید و شاید در خدمت اسلام باشم و نتوانستم هم بخودم و هم به مکتبم و بجامعه ام خدمت کنم مقرر فرما که خونم در راه تو ریخته شود و جامعه مسلمین را فیض بخشد ای پیامبر اسلام ای ائمه طاهرین ای شهیدان بخون خفته اسلام نزد خدا مرا شفاعت کنید، ای مظلوم بخون خفته کربلا دلم برای شما پر پر میزند ای پیامبران الهی و ای ائمه طاهرین و ای شهدا دلم برای شما ذرّه ای شده است ای روح حساس از زندگی پست دنیا پر کش بسوی خدایت ، ای برادران و خواهران و ای بازماندگان شهدا زندگی فریبنده است مبادا درگیر دار زندگی روی خون شهیدان و روی وراثت خون شهیدان به دعوا بپردازید قدرت و مقام و پست و خود خواهی و کبر و غرور و خودبینی در انتظار ضعیفان است زندگی اگر از مجرای قران و ولایت نگذرد ، پوچ و بیهوده است و اگر از این دو مجرا بگذرد زیبا و با هدف و مرگ در این حالت دوست داشتنی است ، این حقیقت بزرگی است که همه انسانها از آن آگاه نمی شوند، وصیت نامه شهید پاسدار عباس قنبری
هیچگاه فراموش نکنید که زندگی آزمایش است و هیچوقت راه قران و پیامبر را از یاد نبرید که هلاک خواهید شد و هیچگاه بر اموال دنیا دل نه بندید که اسارت است و هیچگاه از حرکت بسوی خدا متوقف نشوید که خود رابازی داده اید از همه کسانی که دانسته یا ندانسته نسبت بآنها خطائی کرده ام مرا به بخشند
ایکاش من هم یک پاسدار بودم امام خمینی روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آستانه اشرفیه
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب عبّاس قنبری لنگرودی دارنده شماره شناسنامه 1347 از جبهه اهواز - رقابیه وصیت می کنم به پدر و مادر و برادر و خواهر و سایر بستگانم که در زندگی بیش از هر چیز خدای یکتای و مهربان و پیامبر بزرگوارش محمّد بن (ص) و دوازده امام چهارده معصوم و به نماز و روزه و عبادات دیگر فکر کرده تا با این روش راه سعادت را بسوی ؟ باز گردانند. و وصیت میکنم که پس از بازگشت من بسوی خدا آن 40000هزار تومانی ؟ که پدرم به عنوان سرمایه اوّلیه به من داده عقیده ام این است که این پول را از بانگ بگیرند ؟ پدرم به اتفاق مادرم به مکه مشرف شوند البته با اجازه پدرم آن پول متعلق به خودشان ؟ و من فقط عقیده ام را گفتم : و دفترچه دیگری در بانک صادرات (بانک استان ) دارم که آن هم متعلق به خاله ام است.از خدای متعال برای پدرم و مادر مهربانم و برادرانم و خواهرانم سعادت در راه خدا ؟ را خواستارم . 60/10/26 عبّاس قنبری لنگرودی
(درد دلی کوتاه با پدر عزیزم و مادر خوبم )
خاله عزیزم که همیشه دلم می خواست شما را مادر صدا کنم ولی افسوس که از این نعمت برخوردار نبودم راستی خاله خوبم نمی دانم چرا شما را خاله صدا می کردم . مگر شما مرا من ؟- یک مادر کمتر زحمت کشیدی پس این اجازه را به من بدهید که در وصیت نامه ام شما را مادر صدا بکنم.پدر عزیزم و مادر خوبم این وصیت نامه را که در یکی از جبهه های اهواز - رقابیه برای شماها می نویسم . پدر عزیزم و مادر خوبم میدانم که خیلی برای شما ها مشکل است با از دست دادن پسرت ولی در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی بسی ناچیز است و شما ها باید افتخار کنید که چنین پسری تربیت کردید که در راه حقیقت و در راه خدا و در راه قران و در راه بثمر رسیدن حکومت اسلامی بشهادت میرسد. پدر عزیزم و مادر خوبم امیدوارم که زندگی شما در سایه پروردگار بزرگ به خوبی و خوشی پی برود . انشا الله .