بیست و پنجم شهریور 1348، در شهرستان رشت به دنیا آمد. پدرش علی، راننده اداره برق بود و مادرش اشرفالملوک نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم شهریور 1365، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه و پاها، شهید شد. مدفن وی در بخش لشتنشا شهرستان زادگاهش واقع است.
بسمۀ تعالی [بسمه تعالی] وصیت نامه شهید رحمان غلام رضا زادۀ یوسفی وَ لا تَحسَبَنّ الذّینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزقُون مپندارید کسانی که در راهِ خدا کشته شدند مُردگانند نه بلکه زنده اند و در نزد خدایشان روزی میخورند.با سلام فراوان به پیشگاهِ اِمام عصرعجل الله و نائب بر حقّش امام خمینی (ره) که براستی اُلگوی تمامی ی [تمامیِ] مسلمین است و در تمام زمانها به مبارزه بر علیه ظلم برخاستند و در برابر ستم و زور - زورگویان سرفرود نیاورد - سلام بر حُسین بن علی ع شیر بیشۀ شجاعت و رشادت که با خون اسلام را زنده کرد و به یاران و انصار اسلام قوّت تازه بخشید سلام بر تمامی ی [تمامیِ] شهیدان بخون خفتۀ کربلای ایران که هم چون سرورشان و مولایشان حسین ع شربت شهادت نوشیدند و با سعادت از این دنیای پُر شقاوت رخت بربستند سلام بر تمامی برادرانی که روز و شب برای این انقلاب زحمت میکشند و مُصائب را متحمّل میشوند وخم بر اَبرو نمی آورند - در این روزها که امام عزیزمان فرمان رفتن به جبهه و حضور در صحنه های نبرد را صادر نمودند بر ما واجب است اَمر ایشان را که اَمر خداست اطاعت نموده و سر تسلیم در برابر اِحیاءِ اسلام فرود بیاوریم و جان و مال حود [خود] را برای فدای دین و میهن خود کنیم این اسلام است که آرمان های بلند انسانی را هیچ و پوچ بخشیده و باو عزّت و کرامت و سجایای اخلاقی داده تا در سایۀ آنها به معرفت خویش بال و پر دهد تا بتواند زندگی موّقّر[ موقّر ] متینی داشته باشد - در سایۀ تعالیم اسلام است که انسان آزاده ای همچون حسین ع - پرورش می یابد تا به شهادتش به جهانیان خواب آلود بفهماند که هیهات مِن الذّلَه یعنی چه و در سایۀ دین محمّد ص است که انسانهائی چون شهید علی حُسینی شهید حمید خودرو شهید مهدی ی [مهدیِ] قائد و شهید مهرداد حسن زاده و شهدای پاک بخون خفته و بخون غلطیده ای که همۀ آنها یک راه و یک مسلک داشتند و آن احیاءِ دین مبین اسلام در تمامی ملل رنجیده و ستم کشیده بود بارور میشوند خدایا ما را نیز از این جمله قرار بده که بهترین گروههاست و در پناهِ چنین گروهی میتوان پی بوجود ذاتت بُرد خدایا ما را از کسانی قرار بده که با جان و مالشان در راهِ زنده نگه داشتن دینت مجاهدت میکنند خدایا خدایا ترا بعزّت و مُقام [ مَقام ] مُحمّد ص و پاکی و عصمت زهرا س شهادت را برای من اَرزانی بدار که شهادت برای بنده ای هم چون من بهترین مرگهاست چرا که با آن گناهان پاک شوند و دلِ ناپاک من بدیدار روی تو منوّر و رقیق شود امّا سخنی چند با رُفقایم با دوست و آشنا و خانواده و غیره دارم که بدان گوش دهید زمان زمان جنگ است زمان دفاع از حریم اسلامی و انقلابی میهن و اسلام است زمانی است که باید به ندای حُسین زمان لبیک گفت زمانی است که باید ایثار داشت فداکاری و ازخودگذشتگی
داشت باید بدیگران کمک کرد باید در خود رُجوع کرد ببینم از فضائل چه کم و کاستی داریم به جبران آنها بپردازیم فکر مال دنیا و عالم فنا شدنی نباشیم بقول عارفان هر چه را که نپاید - دلبستگی نشاید هر چیزی که فنا شدنی است پایدار نیست لایق و سزاوار نیست که به آن دل بندیم رفقا و دوستان من اِتحاد خود را فراموش خطاهای همدیگر را نادیده بگیرید و بموقع و بجایش آنرا بدوستانتان گوش زد کنید کمی بفکر آخرت خودمان باشیم زهی بسعادتمان
و اگر کار نیکی از ما سر نزده است وامُصیبتا در آن دنیا پیش خدا مسئُولیم پیش خلق خدا پیش خانواده های شهدا و اُمّت بزرگوار و ای هزاران وای بر ما اگر بفکر آخرتمان نباشیم - از خانواده ام و از فامیلهای خودم تقاضا دارم که در صُلح و صفا زندگی کنند از همه میخواهم که غیبت یکدیگر را نکنند به یکدیگر تهمت نزنند چرا؟ که وقتی حقیقت موضوع آشکار شد روسیاهی ی [روسیاهیِ] آن برای شخص تُهمت زننده باقی میماند از خانواده ام میخواهم که صابر باشند بفکر آخرتشان باشند از خداوند آرزوی مُوفقیّت برای همگان را دارم و امیّدوارم [ امیدوارم ] که خداوند این جان بی مقدار که در راهِ خودش فنا گشته قبول کند از همگان برایم حلالیّت بطلبید والسلام علیکم و رحمةُ اللهِ و برکاتهُ
زمزمه شعر رحمان به خود خزیده و محکم چو کوهساران زی چو خس مزی که هوا تند و شعله بی باک است
درر این روزها که امام عزیزفرمان به جبهه و حضور در جبهه های نبرد راصادر نمودند بر ما واجب است که ام ایشان را که امر خداست اطاعت نموده و سر تسلیم در برابر احیا و اسلام فرود بیاوریم و جان و مال خود را فدای دین و میهن کنیم این اسلام است که آرمانهای بلند انسان را به انسان هیچ و پوچ بخشیده و به او عزت و کرامت و سجایای اخلاقی داد تا در میان آنها به معرفت خویش بال و پر دهد تا بتوانند زندگی موقر و متینی داشته باشند در سایه تعالیم اسلام است که انسان آزاده ای همچون حسین (ع) پرورش می یابد تا به شهادتش به جهانیان خواب آلود بفهماند که «هیهات من الذّله»
هر چیزی که فنا شدنی است / پایدار نیست / لایق و سزاوار نیست / که بآن دل بندیم رفقا و دوستان من اِتحاد خود را فراموش خطاهای همدیگر را نادیده بگیرید و بموقع و بجایش آنرا بدوستانتان گوش زد کنید کمی بفکر آخرت خودمان باشیم
زهی بسعادتمان
و اگر کار نیکی از ما سر نزده است وامُصیبتا
در آن دنیا پیش خدا مسئُولیم پیش خلق خدا پیش خانواده های شهدا و اُمّت بزرگوار و ای هزاران وای بر ما اگر بفکر آخرتمان نباشیم - از خانواده ام و از فامیلهای خودم تقاضا دارم که در صُلح و صفا زندگی کنند
از همه میخواهم که غیبت یکدیگر را نکنند به یکدیگر تهمت نزنند چرا؟ که وقتی حقیقت موضوع آشکار شد روسیاهی ی [روسیاهیِ] آن برای شخص تُهمت زننده باقی میماند از خانواده ام میخواهم که صابر باشند بفکر آخرتشان باشند از خداوند آرزوی مُوفقیّت برای همگان را دارم و امیّدوارم [ امیدوارم ] که خداوند این جان بی مقدار که در راهِ خودش فنا گشته قبول کند از همگان برایم حلالیّت بطلبید والسلام علیکم و رحمةُ اللهِ و برکاتهُ