رحیم نمایان مرغوب

رحیم نمایان مرغوب

نام: رحیم

نام خانوادگی: نمایان مرغوب

نام پدر: کریم

تاریخ تولد: 1353/12/06

تاریخ شهادت: 1374/06/04

محل تولد: رشت

محل مزار: فومن

شهرستان محل پرونده: رشت

QR Code رحیم نمایان مرغوب
ششم اسفند 1353، در شهرستان رشت دیده به جهان گشود. پدرش کریم و مادرش بمانی نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کارگر بود. به عنوان پاسدار وظیفه در سپاه پاسداران خدمت میکرد. چهارم شهریور 1374، در سقز هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه ، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان فومن واقع است.
(( وصیت نامه شهید رحیم نمایان )) سلام مادر عزیزم مادر بهترین واژه های که میتواند بر روی لبان هر گوینده ای نقش ببندد کلمه مادر است . مادر آری زندگی تنهایم بدون تو سرد و خاموش است دیدارهایی که سایه هنگام در وجودت و بر روی من لبخند می زنند اینک مرا اسیر و در خود محصور گرفته و تنها پاهای تو را بر سرم فرود می آورند . در چه کلمه و واژه زیبایی است به راستی چگونه سردی نامم را جبران نمایم در حالی که روی از تو برای عشق و اسیری بر روی بستان سرای دلم بسته است مادر شما را یاد می کنم زیرا که تو زاییده نور بودی و من زاییده تو بودم مادر گرامی اگر قلبم را بشکافته و به گوشه های آن رخنه نمایند قیافه ملکوتی تو را در آن حک شده خواهند یافت . عشقت نه به سر سریست که سر بدر شود عمرت نه عارض است که جایی دگر شود سلام مرا به مادرم برسانید و بگویید که به محض شنیدن خبر شهادت من گریه و زاری نکند و بر سر و روی خود نکوبد مانند حضرت زینب ( س ) صبور باشد هرچند داغ چندین از برادر و بستگان خود را دیده اما ساکت و آرام زیرا گریه و زاری مرده ، مرده را زنده نمی کند تنها دل را تسلی میدهد و آرامش قلب است مادر جان گرچه من شهید شده ام ولی روح من زنده است و نظاره گر همه چیز شب های جمعه بر سر مزارم بیایید . اما ساکت بدون گریه و زاری به خواهرانم بگویید زینب گونه رفتار کنند راه و روش ائمه سادات را پیش بگیرند گریه و زاری نکنند حجاب اسلامی خود را رعایت کنند . سلام مرا به برادرانم محمد علی برسانید بخصوص برادر کوچولوم علی و به ایشان سفارش دهید درسشان را بخوانند و بعد از اتمام تحصیلات خود کمک مالی برای خانواده باشند چون من هم همین تصمیم را داشتم ولی قسمت بنده شهادت در راه خدا بود این یک افتخار بزرگی است برای خانواده خودم مادر جان هیچ ناراحت نباشید بخاطر شهادت من چون در راه خدا و بخاطر دفاع از آئین و مملکت خود از بین رفته ام باید یک افتخار بزرگی برای شما باشد شاید قسمتم بعد از 23 ماه این بود . مفتخر باش بر فرزند خودت مادر جان کارهای سخت روستایی و روزمره را کنار بگذار و به فکر خودت باش با فامیل ها و دوستان و آشنایان مهربان باشید و کینه و کدورتی با هیچ کس حتی همسایه ها نداشته باشید امیدوارم مرا حلال و راضی کرده باشی مادر در طول این چند سال فرزند خشمگین و خطاکار خویش را مادر حلال کن که سرا پا خدای من است . ؟؟ چشم اشکبار و پیشم چو سروی سر تا بپای من غرق ملولست / هر لحظه در برابر من اشک ریختی از چشم پرملال تو خواندم شکایتی / بیچاره که من با همه اشک های تو هرگز نداشت راه گناهم نهایتی / تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای من ساده لوح کودک گوهر ندیده ام / گاهی به سنگ جدل گوهر را شکسته ام گاهی به دست خشم به خاکش کشیده ام اما پدر عزیزم ، سلام مرا به پدرم برسانید و بگویید اصلا" در عزای مردن من گریه و زاری نکن در غیاب من با دوستان و همسنگران من مهربان باش بر فرض آنها همه به جای پسرت مهران ( رحیم ) هستند با کلیه آشنایان و فامیل ها و غیره مهربان باش رفتار حضرت علی ( ع ) را الگو و راه و روش خود قرار ده پدر جان ناراحت من نباش میدانم به فکر مادیات من هستی در طول عمر من تا الآن مادیات زودگذر است آن چیزی که مهم است و زاد و توشه سفر هر انسانی هست معنویات است معنویات را فراموش نکنید بخصوص نماز و دعا و قرآن و دعای رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای را فراموش نکنید هر شب جمعه چند آیه از سوره قرآن را برایم بخوانید آیه سوره های دیگر را برای جمیع شهدای فومن بخوانید بنده از شما راضی هستم امیدوارم خداوند از شما راضی باشد هر چند زحمات بسیار زیاد پدر و مادر را فرزند نمی تواند تا آخر عمر خودش جبران کند امیدوارم مرا بخشیده باشید . پدر جان کار روزانه و زحمات بی دریغ شما فراموشم نمی شود . آخرین وصیت من به شما این است که کار سخت روزانه را کنار گذاشته و به فکر شما باشی چون شما الان در این سنین احتیاج به استراحت داری هم چنین مادر من به بچه ها بگویید که کمک حال شما باشند البته نه از این طریق بلکه با درس خواندن شان هم به فکر آینده خود باشند و هم به فکر آینده شما و در آخر سلام مرا به نزدیکترین فامیل ها به کلیه دوستان و آشنایان - همسنگران سلامم را برسانید و به ایشان بگویید اگر چه مهران نیست جای او در بین شما خالی است ولی طوری به پدر و مادرم وانمود کنید که مهران هم هست تا از این طریق تسلی خاطری برای پدر و مادر باشد . امیدوارم سفارشات این جانب را پذیرا باشید . خداحافظ 15 / 11 / 73

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد