دهم خرداد 1340، در شهرستان بندر انزلی به دنیا آمد. پدرش غلام، فروشنده میوه و ترهبار بود و مادرش سیدهکبرا نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند. مهناو یکم ارتش بود. دوم تیر 1360، در ماهشهر بر اثر اصابت گلوله به کمر، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است.
پور یعقوب، فرمان/ الف - س: هفتم خرداد 1344، در روستای ناواسالم از توابع شهرستان طوالش به دنیا آمد. پدرش حسن، کارگر بود و مادرش نوری نام داشت. تاپایان دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست وسوم بهمن 1364، در نه رخین شلمچه به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) و نائب بر حقش امام امت خمینی بت شکن ؟؟؟؟و رحمت بی پایان الهی بر شهیدان همیشه زنده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در نبرد ؟؟؟؟/؟؟؟بودن دشمن در راه اعتلا پرچم توحید در خون پاک خود غلتیدند و به لقاءالله رسیدند و درود خدا و رسول او و سلام بر ؟؟؟و امام امت شهید پرور بر شما عزیزان رزمنده و پیکاران شهادت طلبانه جبهه های جهاد فی سبیل الله که ؟؟؟؟؟یعنی خدا را لبیک گفتند و بر ؟؟؟؟؟ایمان و ابر ؟؟؟؟شیاطین ؟؟؟؟رساندند . وصیت نامه خود را شروع می کنم و امیدوارم که وصیت را که کردم ؟گردد و مورد قبول شما باشد. این است. بسم الله الرحمن الرحیم. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟: خدا با ما هست اگر او را یاری نمی کنیم ؟؟؟؟؟؟باشیم . آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم . من در یک روز از روزها ؟؟؟؟فرو رفتم که این ؟؟؟به مدت هرسال است که طول گشته است و امام هم آخرین بیانات خود شدن متحرا؟؟؟که وجودم برای جبهه احتیاج است . تصمیم گرفتم که به جبهه بروم و با دشمنان دین اسلام بجنگم که اسلام در خطر است و حس کردم اگر من به جبهه بروم ممکن است برادرانم و دوستانم به همراه من بیایند یا اینکه ؟؟؟؟؟بروند و من این وصیت نامه را که می نویسم شبی است که برایم خیلی مهم است و شبی است که مادرم ناراحت است. 2 روز دیگر می خواهم بروم به بجهه و بر خود لازم دانستم که به پدر و مادرم بگویم که من می روم به جبهه و برای همین ناراحت بود و اکنون وصیتی به پدر و مادرم دارم . مادرم و ای پدرم من آخرین فکر خود را کردم و رفتم به جبهه . پدرم ومادرم ؟؟؟جبهه احتمال دارد من شهید بشوم و از این که من شهید شوم مبادا ناراحت باشید زیرا خدامرا آفرید تا راه درست را انتخاب کنم . به دین اسلام کمک کنیم و خدا ما را آفرید تا ما را مورد آزمایش قرار دهد. مادرم وپدرم اگر شهید شدم برایم گریه نکنید چون من ؟؟؟نیستم که شهید می شوم اگر میخواهید گریه و زاری کنید برای حسین (ع) گریه کنید و برای اهل بیت او گریه کنید که در خاک کربلا به شهادت رسیدند. کسی نبودند که یک قطره آب بدهد بر شهیدانی گریه کنید که جنازه شان به خانوادشان نرسیده است . و از پدر م و مادرم می خواهم که من شهید شدم خود را نبازید همچون استوار و پایدار و محکم باشید که مردم از شما عبرت بگیرند . گرچه پسر خوبی برای شما نبودم و نتوانستم محبتهای شما را جبران کنم و همیشه مزاحم شما بودم اما اگر ؟؟؟؟که شما در ؟؟؟شفاعت می کنم . مادرم و ای پدرم ؟؟؟حسین است . ؟؟؟؟و صدام یزید را می کشیم. ؟؟؟امام حسین شهید می شویم و اما سخنی دارم با مادران دیگر البته من کوچکتر از همه شما هستم که بخواهم صحبتی برای شما داشته باشم . ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که روز محشر جواب زینب را چه می دهید تحمل 72 شهید را نمود مثل خاندان زینب فرزندانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد را هم تحویل بگیرید زیرا مادر زینب فرمود پسری را که در ره خدا داده ام پس نمیگرییم . اکنون وصیت دارم با برادران و خواهران و برادران و خواهران ،وقتی خبر شهادت مرا شنیدید ناراحت نشوید و همچون کوه محکم باشید ؟؟؟ و خواهران دیگر از شما یاد بگیرید خواهر حجاب اسلامیت را حفظ کن زیرا که ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/که مشت محکمی بزنید بر دهان شرق و غرب و دشمنان اسلام و اکنون از دیگر خواهران دینی می خواهم که در سنگر مدرسه و بیرون هستند به بسیج خواهران پیوسته و برای دفاع از دین اسلام آماده باشند . خواهران حزب خودتان را حفظ کنید . خواهران شما با حجاب خود مشت محکمی بزنید بر دهان صدام و امریکا و دیگر قدرتها جهان شما می توانید با حجابتان دل دشمن را بلرزانید . می توانید با حجاب خودتان ؟؟؟از ریشه برکنید و اکنون وصیتی دارم با جوانان و برادران دینی خودم . و ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد . ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در رختخواب؟؟؟؟ شهید شد. و مبادا در کمال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسی(ع) شهید شد. برادران استغفار و دعا را از اید نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت جدا کنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست . حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید در امام بیشتر دقیق شوید و ؟؟؟کنید .عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او نسازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید . اگر توفیق شهادت نصیبم شد مرا حلال کنید و اگر به شما بدی کردم به بزرگیتان مرا ببخشید . دیگر از این وقت شما را نمی گیرم و شما را به خدای بزرگ و متعال می سپارم . جنگ جنگ تا پیروزی . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. رضا اسماعیل پور.
که مشت محکمی بزنی بر دهان شرق و غرب و دشمنان اسلام . و اکنون ازدیگر خواهران دینی خودم می خواهم که در سنگر مدرسه و بیرون هستندند [ هستند ] به بسیج خواهران بپویند [ بپیوندند ] برای دفاع از دین اسلام آماده باشید خواهران حجاب خودتان را حفظ کنید خواهران شما با حجاب خود میتوانید مشت محکمی بزنید به دهان صدام و آمریکا و دیگر ابرقدرتها[ی] جهان شما موتوانید [ می توانید ] با حجاب تان کفر را بلرزانید شما می توانید با حجاب خودتان کفر را از ریشه برکنید . و اکنون وصیتی با جوانان و برادران دینی خودم دارم و ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین ( ع ) در میدان نبرد شهید شد . ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین ( ع ) و با هدف شهید شد برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین در[د]ها ست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتها ست حضورتان را در جبهه های حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید اگر فیض شهادت نصیب گشت مرا حلال کنید و اگر نصبت [ نسبت ] بشما بد رفتاری کردم به بزرگیتان مرا ببخشید دیگر از این وقت شما را نمی گیرم و شما را به خدای بزرگ متعال می سپارم . جنگ تا پیروزی خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار رضا اسمعیل پور طارمسری تاریخ 65/9/9
65/9/9 رضا اسماعیل پور طارمسری بسمه تعالی با سلام ودرود به یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج)و نائب بر حقش امام امت خمینی بت شکن و صلوات و رحمت بی پایان الهی بر شهیدان زنده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در نبرد با کفر جهانی و مزدوران بعثی در راه اعتلاء پرچم توحید و در خون پاگ[پاک]خود غلطیدند وبه لقاءالله رسیدند و درود خدا و رسول او و سلام پر افتخار امام و امت شهید پرور بر تمامی عزیزان رزمنده و پیکارگران شهادت طلب جبهه های جهاد فی سبیل الله که امر امام یعنی فرمان خدا را لبیک گفتند و برتری سلاح ایمان را برتانک شیاطین شرق و غرب به اثبات رساندند.من وصیت نامه خود را شروع می کنم و امیدوارم که وصیت را که کردم بدان عمل گرددو مورد قبول شماها باشد .انشاالله.بسم الله الرحمن الرحیم ان کید الشیطان کان ضعفا و مکروا ومکرالله والله خیر الماکرین. ؟خدا با ماست اگر او را یاری کنیم وامام عزیزمان را همیشه یاریاور باشیم :آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید شوم من در یک روز از روزها به فکر فرو رفتم که این جنگ الان به مدت 6سال است که طول کشد[کشیده]است و امام امام هم آخرین بیانات خودشان متحرا [ مطرح ] نمودنند [ نمودند ] دیدم که وجودم برای جبهه احتیاج هست تصمیم گرفتم که به جبهه بروم و با دشمنان دین خدا و اسلام بجنگد دیدم که اسلام در خطر است و حس کردم اگر من به جبهه بروم ممکن است برادرانم و دوستانم بهمراه من بیایند اینکه بعدها به جبهه برونند [ بروند ] و من این وصیتنامه ای را که می نویسم شبی است که برایم خیلی مهّم است شبی است که مادرم ناراحت است 2 روز دیگر میخواهم بروم به جبهه بر خود لازم داشتم که به پدرم و مادرم بگوئیم [ بگویم ] که من می روم به جبهه و برای همین ناراحت بود و اکنون وصیتی به پدرم و مادرم دارم . مادرم و ای پدرم من آخرین فکر خود را کردم و رفتم به جبهه پدر و مادرم در این جبهه احتمال دارد من شهید بشوم و از این که من شهید شوم مبادا اینکه ناراحت باشید زیرا اینکه خدا ما را آفرید تا راه درست را انتخاب کنیم تا به دین اسلام کمک کنیم و خدا ما را آفرید تا اینکه ما را در محمل خود مورد آزمایش قرار بدهد مادر و پدرم اگر شهید شدم برایم گریه نکنید چون اینکه من تنها کسی نیستم که شهید می شوم اگر کریه [ گریه ] دارید گریه بکنید ولی برای حسین ( ع ) گریه کنید و برای اهل بیت او گریه کنید که در خاک کربلا به شهادت رسید کسی نبود او را یک قطره آب بدهد بر شهیدانی گریه کنید که جناز[ه] شان به خانواده شان نرسیده است و از پدرم و مادرم میخواهم که من شهید شدم خود را نبازنند [ نبازند ] همچون استوار و پایدار و محکم باشید که مردم از شما عبرت بگیریند [ بگیرند ] گرچه فرزند خوبی برای شما نبودم و نتوانستم محبتهایی شما را جبران کنم و همیشه مزاحم شما بودم امّا اگر شهادت نصیبم شد شما را در قیامت شفاعت می کنم ای مادرم و ای پدرم راه راه حسین است یا میرویم و صدام یزید را می کشیم یا مثل امام حسین شهید می شویم و امّا من سخنی دارم با مادران دیگر البته من کوچکتر از همه شما هستم که بتوانم سخنی برای شما داشته باشم ای مادر مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمّل 72 شهید را نمود مثل خاندان وهب جوانانتانرا به جبهه های نبرد بفرستید و حتّی جسد را هم تحویل بگیرید . زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم . و کنون وصیت دارم به برادرانم و خواهرانم . برادرم و خواهرم وقتی خبر شهادت مرا شنیدید ناراحت نشوید و همچون محکم باشید که برادران و خواهران دیگر از شما یاد بگیرند خواهر حجاب اسلامیت را کامل حفظ کن زیرا که حجاب تو باعث می شود