بسم الله الرحمن الرحیم
« ما مثل حسین (ع) در جنگ وارد شدیم و مثل حسین (ع) باید به شهادت برسیم »
ستایش را از آن خدائی میدانم که مزحمت بی پایانش دربرگیرنده همه بندگان سیه رو و گناه کار است . بنابر بیانات رسول اکرم :
اگر ازرحمت خدا نبود هیچکدام پرهیزکار و متقی نمی شدیم
من کوچکتر از آنم که وصایائی برای امت شهید پرور داشته باشم ولی می توانم این را اقرار کنم که شمع ولایت بود که توانست پروانه هائی را به پرواز در آورد که عاشقانه دور شمع ولایت بکردند واین شمع ولایت بود و این پروانه های عاشق که توانستند انسانهائی مثل من ، نمی شود گفت انسان چون در متجلات گناه بودم ، توانست به صراط مستقیم هدایتم کند و از اینکه برای اولین بار به جبهه آمدم و سعادت خیلی خوبی نصیبم شد تا بتوانم همره با جهاد اصغر ، جهاد اکبرم را شروع کنم واگر در این نبرد خداوند عنایت بی کران بر من روا داشته و در این راه خداوند منان مرا از شهد شهادت شیرین کام کرد واین نظر لطف خداوند بود که بر بنده ، گناهکار روا داشت . من نمیدانم با این زبان الکن و این قلم که روی کاغذ حرکت نمیکند چگونه بر این اقرار کنم که هر چه دارم از وجود شمع ولایت است و تا آخرین قطره خونم تا آنجائی که نفس دارم به راه این فرزند امام حسین که ندای "هل من ناصراًَ ینصری" را درکربلای ایران سرداده تا عرصه جانم میفشانم و عهدی را که با خدای خویش بستم به انجام میرسانم و از خداوند رحمان خواستارآنم مرا طوری در این هجرت یاری کند که به هنگام هجرتم از این دنیای آخرت پاک و مبرا باشم و دوست دارم عذاب گناهانم را در این دنیا بر من فرستد تا در موقع هجرتم به جهان دیگر سبک بال باشم و در پایان از امت شهید پرور حقیرانه میخواهم که امام را تنها نگذارید در فریضه هایمان برای امام دعا کنید پشتیبان روحانیت باشد چون اسلام از قلم علماء و روحانیت رونق پیدا میکند .
چند جمله با خانواده خودم وصیتی دارم :
***************************
از جمله مادر عزیزم ، مادری که سالها برایم زحمت کشید شبها بر سر گهواره ام بی خوابی ها و مشکلات را تحمل کرد واگر من زیر پایت دنیا نقره طلا بریزم و اگر بهترین محبتها را که من فکرش را میکنم برایت انجام دهم باز هم نمی توانم جوابگوی یک شب از مشکلاتی که برایم کشیدی باشم .
و میخواهم به تو مادر عزیزم بگویم ، مادر اگر من شهید شدم ، اگر خداوند نظر لطفی به من داشت وهجرت کردم مادرم مبادا از فراغم گریه و ناله سر دهی چرا اینکه دشمنان اسلام از گریه تو شاد میشوند مادر مبادا بگوئی من دیگر پیش تو نیست قسم به عظمت و نورانیت رسول ا. . . مادر همانطوری که خداوند منان فرموده
« ما زنده ایم و نزد خدای خویش از نعمات او متنعمیم»
مادر مبادا گریه کنی طوریکه فامیلها برای دلداری تو بخانه بیایند و به تو دلداری دهند و هر وقت برای دلداری نزد تو آمدند بگو فرزندم امانتی بود از جانب خداوند و من مامور این امانت بودم که او را خوب پرورش و به صاحب اصلیش برگردانم .
مادر مبادا این فکر را بکنی من دیگر نزد تو نیستم وی اینکه به یادت نیستم مادر من همیشه به یادت هستم و خواهم بود و عشق تو مادر خوبم هیچوقت از دلم بیرون نرود و نخواهد رفت .
و چند جمله ای با پدر عزیزم :
********************
پدری که برایم مشکلات و رنجهای فراوانی کشید تا توانستم به این سن برسم ، پدر بزرگوارم از شما انتظار آن دارم که در فراغم مانند کوه باشید و اصلاً خم به ابرو نیاوری و مبادا غمگین باشی که من پسرم را از دست داده ام .
همیشه به این افتخار کن و شاد باش که پسرت در راه قرآن و دین به شهادت رسید و ما کاهاریتان مرا خوشحال کنید و خدای نکرده نکند پیش مردم فخر فروشی کنید من پدر شهیدم و با اصلاً کل خانواده ام این کا را نکند که ما خانواده شهیدیم و اگر خدا نکرده از شما سر زد ، خلاصه بشما بگویم روحم در عذاب خواهد بود .
و چند جمله نیز با خواهران و برادانم :
*************************
خواهران عزیزم : زینب گونه و با کارهایتان مرا خوشحال کنید .
برادرانم عباس گونه باشید و برای اسلام خدمت کنید تا اسلام و مسلمین برایتان افتخار کند .
و در آخر خانواده محترم و عزیزم برایم حلالیت طلب کنید .
« والسلام علیکم و رحمت ا...»
دست از طلب ندارم تا کام دست برآید
یا جان رسد به جانان یا جان زتن در آید
مناجات نامه مدبری
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و ستایش از آن خدائی باید دانست که باید به رضای او دم فرو برد و دم برآورد - بارالها ، دوست دارم همچون پروانه ای باشم . آن پروانه ای که مجنون و از دور شمع میگردد و در آخر خود را به شمع زده و میسوزاند تا با سوزاندنش مجنون بودن را ثابت کند - معبودا دوست دارم همچون بندگان صالحت بسوزم ...