دهم اردیبهشت1345، در شهرستان رشت دیده به جهان گشود. پدرش هوشنگ و مادرش فاطمه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. پاسدار بود. بیست و دوم مهر1366، با سمت فرمانده واحد اطلاعات در دهوک عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید حسین سلطانیان
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر شهیدانی که با خون خود این انقلاب را آبیاری کردند. خدایا وقتی که مرا به خاک می سپارند به یادم باش چرا که در زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بودم. خدایا شهادت را نصیب ما بگردان ، بله شهادت برای من سعادت است خدایا مرک در بستر را برای من حرام بگردان، همانا شهادت به یگانگی خدای عز و جل رهنمودی است به سوی ایمان و راهگشای احسان و مایه خرسندی رحمن و دور کننده شیطان. خدایا هنگامی که سلاح در دست گرفتم و سینه دشمن را نشانه گرفتم فقط برای رضای تو انجام دادم و در تنهایی تو را یاد کردم به خودت قسم که شهادت برای من نیز از عسل شیرین تر است. حق می دهم بر خدایی که این سعادت بزرگ را نصیب من و سایر بندگانش نمود که به جبهه برویم و ایثار و شهادت را از نزدیک ببینیم، زیرا امروز اسلام در خطر است و ما باید با تمام توان خود دین مبین اسلام را یاری کنیم و امروز روز حساسی است و ما باید خود را در این روز حساس نشان دهیم. آری پدرومادرم، عروسم در جبهه شهادت است صدای غرش گلوله و توپ و خمپاره عقد مرا خواهند خواند و در پوششی از خون کرم و سرخ خود را برای معشوقم الله تعالی جل جلاله آرایش خواهم کرد و در شادی وشعف مسلسلها و بارش نقل به سوی در حجله سنگر عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید ودر همهمه تشییع کنندگان پیکرم تابوتم را گلباران خواهند کرد و مشتهای کره کرده با تکبیر تا منزلگه عشق بدرقه خواهند کرد. آری مادرم عروس من شهادت است و نام فرزندم آزادی است و من ای امت مسلمان از همین جا فرزندم آزادی را به شما می سپارم از آن محافظت کنید. شهادت و آزادی چه زیباست عروسم چه قدر معشوق دارد. بله شهادت و ارمغانش آزادی ، آزادی که تمامی شهیدان با خون خود بر جای گذاشتند مادرم غصه نخور که فرزندت داماد علی اکبر شد و باید افتخار کنی زیرا حال که انسان باید بمیرد چه بهتر که زیبا بمیرد و شهادت در راه خدا بهترین شهادتهاست. مادرم مهربانم مرا برزگ نکنید زیرا من همان حسین هستم فرقی نکردم همان اسم حسین برایم کافی است. زیرا انسان اگر رفتنی است خواه در رشت و خواه در جبهه جنگ کار همان تقدیر قیام بدردمان می خورد، اگرنماز یک انسان مورد قبول خداوند نباشد تمام اعمال او مورد قبول نیست خوشا به آنانیکه نمازهاشان مورد قبول خداوند متعال است. در این باره امام صادق علیه السلام می فرماید: بهترین اعمال در نزد خداوند نماز اول وقت، نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خداست. روزه بگیرید به مسجد بروید و نماز جماعت را ترک نکنید و دعای فرج امام زمان بخوانید. قرآن بخوانید انشاء الله که خداوند گناهان همه ما را ببخشد تا در روز قیامت در محضر خداوند و ائمه معصومین و شهدا خجالت زده نشویم. پس وظیفه ماست که جهاد اصغر کنیم و دین خدا را یاری کنیم. سعی کنیم کارهایمان موجب خیر باشد تا رضایت پروردگار خود را جلب کنیم واقعا نادان هستیم هنوز خودمان را نشناختیم تا خالق خودمان را درک کنیم هنوز حقیقت را نمی دانیم نماز خواندن این نیست که فقط بنشینیم و بلند شویم می دانید علت چیست، علت این است که گناه زیادی می کنیم. هی غیبت، هی تهمت و هی معصیت و آخر معلوم نیست کارمان به کجا می کشد سعی می کنیم در راه صراط مستقیم قدم برداریم. در سوره نجم که در مورد روز قیامت گفته: روز عجیبی است ما چه جواب خواهیم داد. فکر کن مردی و تو را توی قبر گذاشتند و همه بعد از ناله رفتند وقتی می خواهی بلند شوی سرت به سنگ می خورد آن وقت می فهمی که مردی. فکر آن موقع کن که دیگر کسی نیست به دادت برسد فقط عملت در آنجا تاثیر می گذارد اگر عملت خوب بود در امانی و اگر ناشایست بدان که دیگر بخت شدی. پس انسان باید هوای خود را داشته باشد و خودش را کنترل کند و حال که آرزوهایم را زیر پایم گذاشتم و زنجیر علایق و لذات را گسستم این کلام را سر می دهم که ولله چه زیباست مرگ را با چشمان خود دیدن و در التهاب معشوق خود بودن. در این زمان ابرقدرتهایی هستند که به سلاحههای خود می نازند و دیده هاشان بر این است که اسلام وجود ندارد و دینی به نام اسلام را دین مسخره می پندارند اما مردم ایران ما دینی پر از فیض و ایثار و گذشت و شهادت دارند و در حال پیشروی هستند و به قول امام عزیزمان که می فرماید جنگ، جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است و این شعر که بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد. سعی کنید قدر امام عزیزمان را بدانید و به گفته هایش جامع عمل بپوشانید و به فرمایشات آن بزرگ مرد دوران عمل کنید و وحدت و همبستگی و محبت و دوستی را بین افراد افزایش دهید. تا به سر منزل برسید. ای پدر و مادرم کفنم را بیاورید خون من از خون امام حسین و علی اصغر (ع) به خون خفته رنگینتر نیست و به جهان خوران شرق و غرب بگویید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشید و اگر گلوله های شما قلبم را سوراخ کند آرزوی فروختن دینم را به گور خواهید برد و به آنها بگویید اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنید، اگر پاره تنم را در آتش بسوزانید اگر خاکسترم را به دریا بریزید از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که اسلام پیروز است و کفر و منافقین نابود است و در آخر پدر و مادرم و برادرانم و خواهرم بعد از شهادت من هرگز ناراحت نشوید بلکه خوشحال باشید چون شهادت آرزوی من بود اگر خواستید گریه کنید سعی کنید گریه های شما مشت محکمی بر دهان مزدوران و مخصوصا صدام و نوکران آن باشد چون کوهی استوار پشت سر امام عزیزمان بایستید و بر سخنان این بت شکن و حجت خدا در روی زمین گوش کرده و عمل کنید و صبر را در زندگی خود قرار دهید.
از دست نوشته های شهید حسن سلطانیان
ما را چه غم که بارگه ما را کجا کنند چون سینه های مردم عارف مزار ماست
روحشان شاد ، یادشان گرامی، راهشان پر رهرو باد
تاریخ شهادت 67/7/22
محل شهادت شهر دیرلوک از استان دهوک عراق