بسم رب الشهدا
وصیت نامه سرباز رشید اسلام رضا میرزایی
آنان مژده دهند که از مردن هیچ نترسید و از قوت متاع دنیا هیچ غم مخورید ( آل عمران آیه ی 170 )
با درود به فریاد کرامت اسلامی این منجی راستین اسلامیت و انسانیت امام خمینی که با نفس مصاییش انسانهای در منجلاب و فساد و از خودبیگانه را به خود آورد و با درود به شهیدانی که با خون مطهر خویش این نهالی که دوباره برای زندگی به تکاپو افتاده بود آبیاری کردند و با شهادت مظلومانه و در عین حال شجاعانه و حماسه آفرینانه خود به دشمنان ثابت کردند که هرگز نخواهند گذارد که بیگانه ای و ظالمی بر سرنوشت ایران حاکم شود و تا زنده اند جنگیدند و پس از شهادت با خون خویش بر این ادعا صحه نهاده اند آری ای ملت مسلمان همچنان یکپارچه باشید و روز به روز منسجم تر شوید و وحدت خود را از دست ندهید و اماممان را تنها نگذارید که نمی گذارید و تنها هدفتان اسلام و قرآن باشد و هیچگاه منافع شخصی خود را در سیر مبارزات دخیل نکنید که موجب انحراف و نهایت شکست است . پدر و مادر در مرگ من نمی گویم گریه نکنید زیرا گریه کردن ثواب دارد ولی شبها گریه کنید که دشمن این انقلاب نو مخالفین از گریه ی شما شاد نشوند . و همچنین صبر داشته باشید و این آیه را به خاطر داشته باشید . ( الذین اذا اصابم مصیبه قلو انا الله و انا الیه راجعون) به آنهایی که هنوز هم شعور این را پیدا نکرده اند که در این کشور انقلاب شده حال و هوای دوران طاغوت را از سرش بردارند به دلایل منطقی ارشادشان کنید چرا که در این موقع از زمان به گفته امام ما مسوولیم و اسلام امانت. پدر و مادر برای من دعا کنید و از خدا برایم طلب مغفرت کنید . انشا الله که خدا به واسطه ی شما مرا بیامرزد . چرا که دعای پدر و مادر مستجاب می شود . و اما ای برادران عزیز ، مرتضی جان و علیرضا جان شما هم باید در این موقع حساس فقط برای خدا کار کنید و راهی انقلاب بکوشید تا این انقلاب عزیز ما را به تمام جهان صادر کنید .
خداوند انشا ا... یارتان باشد . پدر و مادر و همسرم شما از شهادت من ناراحت نباشید . از بچه ام خوب مواظبت کنید بعد از من به بچه ام بگویید که پدرت پهلوی امام حسین (ع) شهید شد و نگویید که مرده و شیون و گریه نکنید و بدانید که ما راه و خط خود را انتخاب کرده ایم که همانا راه انبیا و اولیا و شهدای راه حق است . همسرم بعد از من خود هر طوری که صلاحیت داشتی می توانی با تصمیم خود انجام دهی و فقط پسرم آرش را دست پدر و مادر مهربانم می سپارم که وقتی بزرگ شد که آن را خوب تربیت کنید و تا بتواند در جامعه الگو باشد و دیپلم خودش را بگیرد . آرزو دارم که پسرم یک روز خلبان بشود وسینه ی آسمان را بشکافد و انتقام خون شهدای عزیز ما را بگیرد این یکی از تنها آرزویی که من دارم است .
درباره ی این موضوع هرگز پسرم فراموشت نشود و راه حسین (ع) سرور شهیدان است تا آخرین قطره ی خون ادامه بده . بدان که همیشه موفق و پیروزی .خواهران شما هم در مرگم پیش دشمنان اسلام گریه نکنید و فقط و فقط امام عزیزمان این اسطوره ی مقاومت را دعا کنید . که خداوند این نعمت الهی را به ما داده و ما بایستی او را اطاعت کنیم خواهران و برادران عزیزم خود بهتر می دانید که صحبت زیاد می باشد ولی بر حسب وظیفه ام چند نکته ای را به عنوان یک وصیت نامه تذکر و یادآوری می کنم بدانید قدر نعمتی که از طرف خداوند به شما ارزانی داده می شود شکر آن را به جا آورید که نعمات خداوند نسبت به شما زیاد خواهد شد .
پدر و مادرم راه پیاده کردن دین مبین اسلام و گرفتن حق از باطل جنگ است. اگر تحمل و مقاومت کنید در آخرت رستگارید و اما همسر عزیزم و خواهران مهربان و برادران و دامادان عزیزم شما خود روشنتر و آگاه تر از آن هستید که من بخواهم برای شما صحبتی بکنم ولی خواهشی که دارم این است که شما در مقابل اینگونه پیشامدها و این گونه خواسته های خداوند نه تنها باید خودتان استقامت و مقاومت و صبور باشید بلکه باید پدر و مادر را دلداری دهید . و نگذارید آنها رنج مشقت ببینند. من در وجودم هیچکس را مثل پدر و مادرم دوست نمی داشتم و آرزو داشتم که روزی کاری برای آنها انجام دهم . تا آنها از من راضی باشند . بله خواهرم و همسر عزیزم پدر ومادر بزرگترین نعمت الهی است و بایستی آنها را راضی کنید تا خداوند بزرگ از شما راضی و خشنود باشد . در ضمن پول خونی خودم را نصف به خانم من تحویل دهید و نصف دیگر را برای بچه ام به بانک بگذارید تا آن آرزویی که من برایش همیشه داشتم خرج کنید. پدر جان من این را از شما می خواهم که تنها آرزویم همین است . همسر مهربانم اگر دوست داشتی با پسرم زندگی کنی آن به صلاح خودت هست . به تو قول می دهم که پدرم تو را از دوران بچگی ام بیشتر مواظبت می کند.در خاتمه وصیت نامه از پدر و مادر ، برادران وخواهران و همسر مهربانم و دامادان رحمت جان و تقی جان اگر از من بدی دیدید مرا حلال کنید.ولی آخرین لحظات زندگی ببینم در آن لحظاتی که یاران و دوستان همه گرما گرم مبارزه اند و من در گوشه ای از خون می غلطم . و از زیبا ترین و بهترین لحظات زندگی من خواهد بود آن موقع موفق به دیدار امام گردم . در پایان از پدر مهربانم و مادر مهربان و خواهرانم مهربانم و برادران مهربانم و دامادانم مهربانم و کلیه ی دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم و می خواهم که اگر ناشایستگی از من دیده اید مرا ببخشید.
پدر و مادرم عذر می خواهم نتوانستم تلافی خدمات و زحمات شما را در حد یک فرزند انجام دهم و از شما می خواهم پدر جان و مادر جان قبر مرا شما و همسرم تعیین کنید . در آقا سید حسین هر جا که دلتان خواست به خاک بسپارید .به شهادت من افتخار کنید . و من خود پیشاپیش این شهادت را تبریک می گویم . و از اینکه دیگر با شما نیستم به شما تسلیت می گویم و خود تاسف می خورم پس هر وقت خواستید گریه کنید برای آموزگار شهادت امام حسین (ع) گریه کنید .
اللهم اجعلنی من حزبک و اجعلنی من جندک و اجعلنی من اولیائک اللهم ارزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک خلقنی یا رب طهرنی یا رب
هرگز فراموش نخواهم کرد مادر جان و پدر جان و همسر مهربانم بیاد همه شما در آخرین لحظات مرگم هر نفس در می آورم می گویم: مادر، پدر،همسر مهربانم، خداحافظ خداحافظ ....
در سر قبرم هر غروب فاطمه جان چراغ روشن بکن و در سر قبرم با من صحبت بکن شاید صحبت شما را من شنیدم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
تاریخ وصیتنامه : 62/8/2 ساعت دوازده ، پنج دقیقه نیمه شب
رونوشت از اصل دست خط شهید رضا میرزایی
بسم رب الشهدا
وصیت نامه سرباز رشید اسلام
رضا میرزایی
آنان که مژده دهند که از مردن هیچ نترسید و از قوت متاع دنیا هیچ غم مخورید.
با درود به فریاد کرامت اسلامی این منجی راستین اسلامیت و انسانیت امام خمینی که با نفس مصائیش انسانهای در منجلاب و فساد و از خود بیگانه را به خود آورد و با دورد به شهیدانی که با خون مطهرخویش این نهالی که دوباره برای زندگی به تکاپو افتاده بود آبیاری کردند و با شهادت مظلومانه ودر عین حال
شجاعانه و حماسه آفرینانه خود به دشمنان ثابت کردند که هرگز نخواهند گذارد که بیگانه ای و ظالمی بر سرنوشت ایران حاکم شود و تازنده اند جنگیدند و پس
از شهادت با خون خویش بر این ادعا صحه نهادند آری ای ملت مسلمان همچنان یک پارچه باشید و روز به روز منسجمتر شوید و وحدت خود را از دست ندهید
و اماممان را تنها نگذارید که نمی گذارید و تنها هدفتان ایلام و قرآن باشد و هیچگاه منافع شخصی خود را در سیر مبارزاتی دخیل نکنید که موجب انحراف و نهایت
شکست است.پدر ومادر در مرگ من نمی گویم گریه نکنید زیرا گریه کردن ثواب دارد ولی شبها گریه کنید که دشمن این انقلاب تو مخالفین از گریه شما شاد نشوند.وهمچنین صبر داشته باشید و این آیه را بخاطر داشته باشید.(الذین اذا اصابتم مصیبه قلو اناالله و انا الیه راجعون)به آنهایی که هنوز هم شعور این را پیدا نکرده اندکه این کشور انقلاب شده حال و هوای دوران طاغوت را از سرشان بردارند بدلایل منطقی ارشادشان کنید و چرا که در این موقع از زمان به گفته امام ما مسئولیم و اسلام امانت.پدر ومادر برای من دعا کنید واز خدا برایم طلب مغفرت کنید انشاالله که خدا به واسطه شما مرا بیامرزد چرا که دعای پدر ومادر مستجاب میشود و اما ای برادران عزیز مرتضی جان و علیرضا جان شما هم باید در این موقع حساس فقط برای خدا کار کنید و راهی انقلاب بکوشید تا این انقلاب عزیز ما را به تمام جهان صادر کنیم.خداوند انشاالله یارتان باشد.پدر ومادر وهمسرم شما از شهادت من ناراحت نباشید از بچه ام خوب مواظبت کنید.بعد ازمن به بچه ام بگویید پدرت پهلوی امام حسین (ع) و شهید شد ونگویید مرده و شیون وگریه نکنید و بدانید که ما راه وخط خود را انتخاب کرده ایم که همانا راه انبیا و اولیا و شهدای راه حق است همسرم بعد از من خود هرطوری صلاحیت داشتی میتوانی باتصمیم خود انجام دهی و فقط پسرم آرش رادست پدر ومادر مهربانم میسپارم که وقتی بزرگ شد آن را خوب تربیت کنید وتا بتواند در جامعه الگو باشد و دیپلم خودش رابگیرد آرزو دارم پسرم یک روز خلبان بشود وسینه آسمان رابشکافد و انتقام خون شهدای عزیز ما را بگیرد این یکی از تنها آرزویی که من دارم است.
درباره این موضوع هرگز پسرم فراموشت نشود وراه حسین (ع) سور شهیدان است تا آخرین قطره خون خود ادامه بده بدان که همیشه موفق و پیروزی.خواهران شما هم در مرگم پیش دشمنان اسلام گریهنکنید و فقط به فقط امام عزیزمان این اسطوره مقاومت را دعا کنید. که خداوند این نعمت الهی را به ما داده و ما
و ما بایستی او را اطاعت کنیم خواهران و برادران عزیزم خود بهتر میدانید که صحبت زیاد میباشد ولی برحسب وظیفه ام چند نکته ای را به عنوان یک وصیتنامه تذکر و یادآوری می کنم بدانید قدر نعمتی که از طرف خداوند به شما ارزانی داده میشود شکر آن را به جا آورید که نعمات خداوند نسبت به شما زیاد خواهد شد.
پدر مادرم راه پیاده کردن دین مبین اسلام و گرفتن حق از باطل جنگ است اگر تحمل و مقاومت کنید در آخرت رستگارید و امام همسر عزیزم و خواهران و برادران و دامادان عزیزم شما خود روشنتر و آگاه تز از آنهستید که من بخواهم صحبتی بکنم ولی خواهشی که دارم این است که شما در مقابل این گونه پیشامدها و این گونه خواسته های خداوند نه تنها باید خودتان استقامت و مقاومت و صبور باسید بلکه باید پدر ومادر را دلداری دهید و نگذارید که آنها رنج ومشقت ببینند من در وجودم هیچ کس را مثل پدر ومادرم دوست نمی داشتم و آرزو داشتم که روزی کاری برای آنها انجام دهم تا آنها از من راضی باشند. بله خواهران و همسر عزیزم پدر ومادر بزرگترین نعمت الهی است و بایستی آنها را راضی کنید تا خداوند بزرگ از شما راضی وخشنود باشد.در ضمن پول خونی خودم را نصف به خانم من تحویل دهید ونصف دیگر را به بچه ام به بانک میگذارید تا آن آرزویی که من برایش داشتم خرج کنید.پدر جان من این را از شما میخواهم که تنها آرزویم همین است .همسر مهربانم اگر دوست داشتی که با پسرم زندگی کنی آن به صلاح خودت است . به تو قول میدهم که پدرم تو را از دوران بچگیم بیشتر مواظبت میکند.
در خاتمه وصیت نامه از پدر و مادر برادران و خواهران و همسر مهربانم و دامادان رحمت جان و تقی جان اگر از من بدی دیدید مرا حلال کنید.
بلی آخرین لحظات زندگی ببینم در آن لحظاتی که دوستان همه گرماگرم مبارزه اند و من در گوشه ای از خون می غلطم واز زیباترین و بهترین لحظات زندگی من خواهد بود آن موقع موفق به دیدار امام گردم.در پایان از پدر ومادر وخواهران وبرادران مهربانم و دامادان مهربانم و کلیه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم و میخواهم که اگر ناشایستی از من دیده اید مرا ببخشید.پدر ومادرم عذر میخواهم که نتوانستم تلافی خدمات وزحمات شما را در حد یک فرزند انجام دهم واز شما میخواهم پدر جان و مادر جان قبر مرا شما و همسرم تعیین کنید در آقا سید هرجا دلتان خواست به خاک بسپارید.به شهادت من افتخار کنید و من پیشاپیش ایتن شهادت را تبریک میگویم و از اینکه دیگر با شما نیستم به شما تسلیت میگویم و خود تاسف میخورم پس هر وقت خواستید گریه کنید برای آموزگار شهادت امام حسین (ع) گریه کنید.
هرگز فراموش نخواهم کرد مادرجان و پدرجان و همر مهربانم باد همه شما در آخرین لحظات مرگم هرنفس در می آورم می گویم:مادر پدر همسر مهربانم. خداحافظ
در سر قبرم هر غروب فاطمه جان چراغ روشن بکن ودر سر قبرم با من صحبت بکن شاید صحبت شما را من شنیدم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
تاریخ وصیتنامه 62/8/2 ساعت 12/5 دقیقه نیمه شب رو نوشت از اصل دست خط شهید رضا میرزایی