اکبر فلاح فعال

اکبر فلاح فعال

نام: اکبر

نام خانوادگی: فلاح فعال

نام پدر: حسینعلی

تاریخ تولد: 1349/01/02

تاریخ شهادت: 1367/01/04

محل تولد: بندرانزلی

محل مزار: کوچک محله سنگاچین

شهرستان محل پرونده: بندرانزلی

QR Code اکبر فلاح فعال

دوم فروردین 1348، در روستای کوچکمحله از توابع شهرستان بندرانزلی به دنیا آمد. پدرش حسینعلی، صیاد بود و مادرش بانوتاج نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهارم فروردین 1367، در خرمال عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و سینه ، شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

بسم ا... الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لاهم بنام خداوند بخشنده مهربان - گمان نبرید آنانکه در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه نزد خداوند زنده اند و از رزق حضرت باریتعالی مرزوق . خوشحال و شادمانند و به آنچه خداوند از فضل خود به آنان اعطا فرموده است و به پاکدلانی که در دنیا از پی آنها می روند در مسیر جهاد قدم بر می دارند ولی هنوز به آنان نپیوسته اند بشارت می دهند که هیچگونه ترس و اندوهی نخواهند داشت قرآن کریم - سوره 3 آل عمران - آیه 169 و 170 با سلام و درود خدا بر یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان مهدی (عج) موعود و نایب بر حقش امام امت . و با سلام و درود بیکران به تمامی پاداران قرآن که جانشان را فدای و نثار خدا و اسلام و امام کرده اند و با سلام و درود به شهدای عزیز اسلام که با خونشان درخت اسلام را آبیاری کرده اند و پایدار و استوار ساخته اند و با سلام و درود خالصانه به بندگان شایسته خداوند . بنام الله و برای الله و بیاد الله - بنام ا... پاسدار حرمت خون شهیدان . مادر عزیز از این قسمت نوشته هایم جزء از وصیتنامه ام می باشد امیدوارم که مورد قبول رضای خدا و شما قرار گرفته باشد . مهدی جان ، مولی جان یک عمر صدایت زدم اما لیاقت دیدارت را نیافتم اما ناامید نیستم بدین امید گام در راه می گذارم که در آخرین لحظه مرگم جمال دل آرایت را ببینم - وه چه خوش است که ولو یک لحظه انسان معشوق خود را ببیند - مادر عزیز هیچوقت پیوندتان را با خدا قطع نکنید و هیچگاه ناامید نباشید - مادر عزیز من آگاهانه و عاشقانه وارد بسیج و سپاه شدم و بر این وارد شدن من در بسیج و سپاه افتخار می کنم زیرا توانستم با وارد شدن خودم در بسیج به کاروان امام حسین (ع) زودتر نزدیک شوم و خود را به آنان برسانم و دین خود که اسلام باشد یاری و خدمت کنم - پروردگارا ما انسانها را در این دنیا خلق کردی که تو را ستایش و عبادت کنیم و بسوی او هدایت شویم - خدایا من از این دنیا که در آن انسان جزء اینکه به گناه و معصیت آلوده شود جز این چیز دیگری نیست - پروردگارا من از همه این چیزها و خصوصاً از آغوش گرم خانواده ام گذشتم و خودم احساس مسئولیت کردم و از لحاظ شرعی اسلام بر خودم لازم دانستم که باید به جبهه بروم و به ندای امام عزیز لبیک بگویم که خداوند این سعادت را نصیب من کرد تا پا بجای بگذارم که آنجا فقط جایگاه عاشقان الله می باشد در این وصیتنامه حرفهائی را که در دلم مانده است می خواستم خانواده ام بدانند - مادر عزیز اگر خبر شهادتم به گوش شما رسید . ناراحت نشوید شما را به خون شهدا قسم می دهم از هیچکدام راضی نیستم که بخواهید برای مردن من گریه نکنید و اشک نریزید ومبادا مادر عزیز برایم آه و ناله کنید و بر سر و صورت خود مزنید و دوست ندارم برایم حتی یک قطره اشک بریزید و این اشکها را برای اباعبدا... الحسین بریزید که در روز عاشورا در صحرای کربلا با تعدادی اندک و با لب تشنه در راه خدا و در راه دین اسلام با یاران واقعی خود مظلومانه وارد جنگ شدند و عاشقانه و مظلومانه در جنگ با لب تشنه بشهادت رسیدند و مادر عزیز خدای نکرده برای مردن من و یا نبودن من گریه نکنید بدانید که من مرده نیستم بلکه روحم با شماست . بخدا قسم مادر عزیز ما گناه کاریم ما که معصوم نیستیم من در این راه الله عاشقانه و آگاهانه پا گذاشتم تا که قدری از گناهانم پاک شود و شما خوشحال باشید و افتخار کنید که به سعادت رسیدم و آرزویم و هدف من بود که این هدف خود را ادامه دادم و راه اباعبدا... الحسین و یاران او که عاشقانه به لقاا... پیوستند من هم عاشقانه به راهشان ادامه دادم - مادر عزیز و خانواده گرامی ام افتخار کنید که من بسوی خدا بازگشتم می خواهم بگویم که با ترجمه آیه یاد شده بایستی بدانید که فرزندان خود جانی که مال خدا بود و باید همه ما به آن بدهیم به خدا فروختند و بدانید که جای همه آنها در بهشت می باشد - عرض کوچکی که برای خانواده های شهدا دارم این بود و من کوچکتر از خانواده های شهدایم که بخواهم برایشان پیشنهاد بدهم گرچه سخنران نیستم اما به عنوان یک برادر کوچک به شما : ای پدران و مادران شهدا - و اسیر داده ها - مجروح و معلول دادها و مفقودالاثر دادها این کلمه را بگویم که من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما پیشنهاد بدهم و در اصل چیزی است واقعی که برایمان تجربه شده و می *** اینست که شما می خواستید فرزندانتان سعادتمند بشوند در دو عالم - هدف ازاین بوجودآوردن فرزندان بخاطر این بود که از اسلام دفاع کنند من می خواهم بگویم که از بابت آنها نگران و ناراحت نباشید آنها در صحنه نبرد عاشقانه مثل اباعبدا... الحسین وارد جنگ شدند و عاشقانه و مظلومانه به لقاا... پیوستند و به درجه شهادت نائل گشتند و آنها شفاعت شما را خواهد نمود . مادرعزیز امیدوارم که از دست دادن من ناراحت نباشید از من راضی و خشنود باشید مادر عزیز من امانتی از طرف خداوند متعال و وسیله آزمایش در پیش شما بودم گرچه نتوانستم یک ساعت از همه رنجها و مشقتهائی که برای من کشیدید جبران کنم ولی شما با پاکدلی خود به اسلام توانستید تا آنجا که وظیفه شما بود به من خدمت کنید و خدا را بسیار ، بسیار شکر کنید که امانت را به خدا باز گردانیدید و همیشه هوشیار و آگاه باشید که فرزندان دیگرتان نیز امانت خدا و وسیله آزمایش الهی هستند ازاین آزمایشهای الهی روسفید بیرون آئید و همواره فرزندانتان رابرای خدا و در راه خدا هر کجا که شد بفرستید مادر عزیز من که پدر ندارم از او تشکر کنم که برایم خیلی زحمت کشیده بود ولی من از زحمتهای که برایم کشیدید چه از - مشکلات - سختیها و رنجها را کشیدید و روز و شب برایم بی خوابی کشیدی و روز و شب برایم آرام نمی گرفتید و آسایش نداشتید . و همه اینها را صبر و تاخت و تحمل کردید و مرا با هزار خون دل و با هزار سختیها بزرگ کردی و جوانی بوجود آوردی برای اسلام که تا برای رضای خدا و اسلام خدمت کنم و بجنگم . و از این همه زحمتها نمی دانم که چطوری و با چه وسیله ای برای شما جبران نمایم . اما خداوند اجر عظیمی برای جبران این همه زحمتها به شما خواهد داد مادر عزیز و خانواده گرامی ام دلم می خواهد که گریه نکنید چون اگر صلاح مرا می خواهید اینست که سعادتمند بشوم بدان که سعادتمند شدم و من از بابت این چند سالی که برایم خیلی زحمتها کشیدید و یک عمر - سختی برایم کشیدید من شما را هرگز فراموش نخواهم کرد و انشاءا... که شفاعت شما را خواهم کرد .- مادر عزیز آنقدر افتخار کنید و شاد و خوشحال باشید که چشم - صدام و صدامیان - منافقان - و تمام دشمنان اسلام کور و ذلیل شوند . برادر عزیزم و خواهر عزیزم من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم شما را نصیحت کنم ولی من به عنوان یک برادر کوچک امر به معروف و نهی از منکر به شما می گویم که اسلام را یاری کنید و امام عزیز این امت را دعا کنید و مراسماها و مساجدها و راهپیمائیها و یاری و حضور به هم رساندن در اسلام را بیشتر فعالیت و کوشش کنید و از برادرانم می خواهم که در صحنه های جنگ حتماً حضور داشته باشند و سلاحهای شهدا که بر زمین افتاده اند بردارند و سنگرها را خالی نگذارند و همیشه سنگرها را پر و گرم و محکم نگه دارند - و از خواهرانم و فامیلانم و آشنایان تنها تقاضای که دارم این است که وقتی در تشیع جنازه ام حضور دارند و یا در تشیع جنازه های شهدا حضور دارند و یا سر مزار شهدا می آیند و حضور دارند باید حتماً حجاب اسلامی را کاملاً و صد در صد پوشیده و مبادا خدای نکرده چادر یا روسری شما را از سرتان بیندازید و خداوند شاهد این حرکات شماها هست و ارزش خون شهیدان را با حجاب تان بالا ببرید و مشت محکمی بر دهان ابرقدرتهای جهان بزنید که از جایشان تکان نخورند و بلند نشوند و ارزش مقام تمام شهدا *****رزمنده اسلام که هم اکنون بدست مزدوران بعثی اسیر شده بود و یک زن بعثی مزدور که در حال مصاحبه با این برادر رزمنده بود چنین فرمود : ای زن بتو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است مادرعزیز دیگر سفارش نمی کنم چونکه تمام خانواده های شهدا از یکایک خانواده های ما انتظار زیادی دارند - برادر عزیزم و خواهر عزیزم می دانم که در طی این چند سال برایتان برادر خوبی نبودم و با اخلاق اسلامی با شما رفتار نمی کردم و در این طی مدت برادری ، با شما مثل برادر خوبی نبودم و با شما با اخلاق اسلامی رفتار نمی کردم و مرا ببخشید و شما ای مادر عزیز در طول این چند سالی که برایم زحمتهای زیادی کشیدید و من نتوانستم جبران اینها را بکنم و می دانم که در طی این چند سالی که برایم زحمتهای زیادی کشیدید و من نتوانستم جبران اینها را بکنم و می دانم که در طی این چند سال فرزند خوبی برایتان نبودم و از این ناراحت نباشید که پسرتان شهید شده ، اتفاقاً خوشحال باشید و در ضمن برادر عزیز و مادر عزیز اگر به کسی بدهکار بودم شما بدهکارهایم را به مردم بدهید و از همه مردم تقاضا می کنم که هر کس از من طلبکارند حتی یک 10 ریالی از من طلبکارند فراموش نکنند و به خانواده ام مراجعه کنید و هر چقدر باشد حق تان را بگیرید . و در ضمن برادر عزیز و مادر عزیز وقتی که برایم حجله درست کردید بدانید که آنموقع روزی است که باعثتی شما جشن بگیرید و بدانید که آنروز ، روزی است جشن و عروسی من که همه خندان و خوشحال و شاد باشید و باور کنید که من در کنار شما در جشن و عروسی هستم چونکه روحم با شماست و شما را در جشن و عروسی می بینم و وقتی که حجله ام را درست کردید عکس پدرم و برادرم و تمام عکسهای شهدای کپورچال و شهدای اطراف محله را در حجله ام قرار بدهید و راستی مرا در کنار پدر و برادر و پسر دائی عزیز خدابیامرزم بخاک بسپارید و از همه شما فامیلانم و آشنایانم و دوستانم و خصوصاً خانواده گرامی ام به عنوان یک برادر کوچک می خواهم که راه خدا ، راه دین واقعی اسلام است و راهی است که اباعبدا... الحسین که با یاران با عظمت خود در راه اسلام و برای زنده نگه داشتن اسلام و برای پایداری اسلام مظلومانه شهید شدند و این را بدانید که در جبهه همه رزمندگان عاشقانه و مظلومانه بسوی خدا می روند - و از خانواده گرامی ام و اقوام و فامیلان و آشنایان و دوستان می خواهم که گناهان مرا ببخشند و هر بدی و خلافی نسبت به شما کردم از شما عذر و معضرت می خواهم و امیدوارم که از من راضی و خشنود باشید و ما را عفو نمائید و خداوند به شما اجر عظیمی عنایت کند - و سر همه شما عزیزان و فامیلان و آشنایان و دوستان و خصوصاً خانواده گرامی ام را بدرد آوردم و ببخشید ما را عفو نمائید - و شما را به خدای تبارک و تعالی می سپارم - خداحافظ همه شما - اکبر فلاح فعال - 66/9/28 در ورقه بعدی

گالری تصاویر

تصویری وجود ندارد