بسمی تعالی . اول از هر چیز بر خود واجب می دانم که من سرباز سربازی که وجودش پر از عشق به خدا و ایثار و فداکاری در راه خدا و اسلام و قرآن و کشور عزیزمان می باشد سلام و درود گرم و بی پایان به : رهبر کبیر انقلاب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و : ملت شهید پرور ایران و به : خویشان و آشنایان تقدیم کنم . مادر گرامی خدا را شکر می کنم که مرا به سن 20 سالگی رسانیده اید و افتخار جنگیدن در رکاب حسین زمان خمینی بت شکن یا ابراهیم زمان که فرزند شایسته ای از رسول الله می باشد را داده اید . خیلی خوشحالم که این افتخار نصیب من شده است . مادر گرامی اینجا همه از شهادت دم می زنند و میل قلبی دارند که به منزل باز نگردند تا در بهشت جاودان با امام زمان ملاقات نمایند . باری مادر گرامی من هم از خدای خود شهادت را مسئلت دارم و امیدوارم که این افتخار نصیب من هم بشود . که انشاء الله می شود تا من هم یکی از یاران با وفای امام زمان و انصار الحسین در صحرای کربلا باشم. مادر گرامی ! تنها خواهشی که از شما دارم این است که پس از مرگ با سعادت من گریه و زاری و پخت و پز ننمائید بلکه شیرینی پخش کنید و سیه پوش نباشی ! زیرا راهی که من می روم راه الله و راه علی (ع) راه حسین (ع) و راه امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و راه ملت شهید پرور ایران است . مادر گرامی پس از شهادت من به خانواده و دوستان و خویشان عرض کنید که راه من را به دنبال گیرند و حرف امام را گوش کنند تا ایران عزیز را از دست ندهند . مادر گرامی من 60 تومان به یکنفر بدهکارم ، پس از شهادت من لطفاً آن پول رل بپردازید . دیگر بدهی ندارم و اما 400 تومان هم به یکی طلب دارم که شما نمی شناسید آنهم را من حلال کردم. خرجی را که برای سوم و هفتم و چهلم و سال بنده می خواهید خرج کنید نمی خواهد . آن پول را به مردم مستضعف و فقیر بدهید که روح بنده شاد شود . سلام مرا به دوستان و خویشن برسانید . خدانگهدار ! زیرا من داوطلبانه با گروه دیگری از برادران می خواهم میدان مین را منفجر کنم تا راه را برای دیگر برادران که می خواهند پیش روی کنند باز شود ! البته با کشته شدن خودمان ! رضا پور ز کی . 61/2/10