یکم فروردین1341، در روستای کیسم از توابع شهرستان آستانه اشرفیه به دنیا آمد. پدرش اکبر، کشاورزی میکرد و مادرش ملوک نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. پاسدار بود. هفتم دی1362، در عباسآباد بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله و ترکش خمپاره به صورت و پهلو، شهید شد. مدفن وی در زادگاهش واقع است.
وصیت نامه پاسدار شهید اصغر شفیعی
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
با سلام و درود فراوان بر امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و با درود بر سلحشوران افتخار آفرین اسلام که با پیکار دلیرانه خویش پشت مزدوران امریکا را به لرزه در آورده و پوزه مزدوران را به خاک مالیده اند.
امروز شنبه 19 مهر ماه سال 1362 است. امروز ما عازم بانه هستیم، در این ساعت قلم بدست گرفته ام دارم وصیت نامه می نویسم تا حال این پنجمین وصیت نامه است که نوشته ام اما هر بار به مناسبتی تغییر داده ام راستی قلم بدست گرفتن و مطالب را بر روی کاغذ آوردن چه آسان است اما عمل کردن به متن آن چه مشکل خدایا سپاس بیکران تو را که ما را به راه راست هدایت فرمودی. خدایا از این که مرا به کردستان و به جبهه مبارزه با منافقین در این خطه کشانیدی تو را شکر گویم و عاجزم از این همه لطف و عنایت تو را سپاس گویم، خدایا مرا ببخش از اینکه نتوانستم آنطور که شایسته ای تو را بندگی نمایم.
هر باری و بارها گفته اند که تو نمی خواهی از کردستان بروی. فکر کردم بروم به کجا. به همین سادگی پشت پا بزنم به خون شهدا آیا کور نمایم خودم را و کر نمایم گوشهایم را و زیر پا بگذارم وجدانم را و شرافت انسانی را لکه دار کنم. هنوز صدای ناله های پاسداران سربازان پیشمرگان مسلمان کرد در زیر شکنجه های اشرار ضد انقلاب به گوش می رسد. هنوز فریاد مظلومانه کرد مسلمان به گوش می رسد که خدایا فریاد رس بفرست. تجربیات ما حاصل خون شهداست، این همه خونها را فردای قیامت ناله های طفلان شهدا و گریه های مادران شهدا فردا جواب می خواهد خدایا من چگونه جوابگو باشم. خدایا خودت فرمودی که اگر مال و ثروت و خانواده و خویشان و آنچه که از دنیا دارید نزد شما از خدا و رسول خدا عزیزتر و محبوبتر است پس منتظر عذاب من باشید آیا من چگونه به بهانه مشکلات خانوادگی منطقه را ترک کنم تا بار دیگر دست جنایتکاران در جنایت و تجاوز به ناموس و اموال مردم باز شود و بار دیگر عزیزان ما بخاک و خون کشیده شوند. حاشا که من هر چه دارم از تو دارم جان من فدای رسول تو و ترجیح می دهم شهادت در راهت را بگذار خون من همچون دیگر شهدا بر خاک کردستان بریزد. خدایا معامله با تو بهتر از هر چیز است.
هان ای دل بستگان بدنیا ای کسانیکه دنیای زشت را فرو رفته و از جهاد در راه خدا باز داشته منتظر باشید تا سرانجام کارتان را ببینید امروز همه ما در معرض امتحان الهی هستیم. ای برادر که کردستان را به خاطر مشکلات خانوادگی ترک کرده ای و می کنی می دانی و آیا فکر کردی که شاید همین مشکل تو امتحان الهی باشد. آیا اسلام عزیز ؟؟؟ ؟؟؟اما چه بگویم که این حرفها اثری ندارد. اگر قرار است این بدن روزی بمیرد پس چه بهتر که مرگ در راه خدا باشد. امروز امریکا شوروی و فرانسه و اسرائیل و ارتجاع منطقه و همه مزدوران و جنایتکاران در صدد نابودی مسلمین و محو اسلام هستند و آنوقت ما به چه می اندیشیم. پدر عزیز و مادر مهربان شما ای مادر که مرا تربیت کرده ای و نیکو تربیت کرده ای فرزندت از اینکه در راه حق جان ناقابل را فدا کند باکی ندارد. اما ترس از این دارد که خدای ناکرده بعد از مرگش بر سر شهادتش بخاطر دنیا معامله کنند مادر من را ببخش که نتوانستم زحمات تو را جبران کنم. مادر مبادا بعد از شهادتم بگویی آن کفار که بعد از جنگ احد گفتند اگر فرزندتان ما و خویشان و بستگان ما به جبهه نمی رفتند کشته نمی شدند. مادر این سخن کفرآمیز را هرگز مگو چرا که تقدیر الهی و مشیت خداوندی هر چه باشد همان است اگر قرار است در سنین جوانی بمیرم اگر چه در میدان جنگ هم نباشد خواهم مرد. اما بهترین مرگ شرف شهادت در راه خداست و من این را بر گزیدم. و شما ای کسانی که توانایی مالی و جانی دارید چرا اینگونه دل بسته بدنیا و خوار و ذلیل شده اید. آیا به مرگ به گور تنگ و تاریک اندیشیده اید؟ آیا این آیه قرآن را خوانده اید که خداوند می فرماید: آنهایی که زر و سیم و پول و ثروت را می اندوزند و در راه خدا نمی دهند ما همان سکه ها را روز قیامت داغ می کنیم و بر پشت و روی و پیشانی آنها می زنیم. آیا فریاد مظلومان لبنان و فلسطین و افغانستان را نمی شنوید؟ آیا کورید و کرید و درک نمی کنید و شعور ندارید. اگر بخواهم بگویم و بنویسم مطالب زیادی دارم اما چه کنم نگویم بهتر است.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
منتظری نصرت عطا بفرما
اگر از طرف سپاه و یا بنیاد شهید پولی چیزی خواستند به خانواده ام بدهند، من راضی نیستم چرا که باید در راه آوارگان جنگ و مستضعفان جامعه بیت المال صرف شود.
از همه کسانی که از من بدی دیده اند طلب بخشش دارم.
والسلام ـ شنبه 1362/7/19
امضاء اصغر شفیعی